پیوت پوینتها و راهنمای جامع استفاده از آن
پیوت پوینتها ( Pivot Points ) یکی از ابزارهایی هستند که همیشه مورد استفاده معاملهگران قرار داشتهاند اما با این حال خیلیها درک درستی از آن ندارند. در این مطلب قصد داریم تا مهمترین مفاهیم پیوت پوینتها که در معاملات شما تاثیر بسزایی دارند را بررسی کنیم. با طلاچارت همراه باشید…
پیوت پوینتها چه هستند؟
پیوت پوینتها در واقع سطوحی از قیمت هستند که بر اساس نوسانات قبلی قیمت محاسبه میشوند. محاسبه پیوت اصلی بسیار ساده است. کافیست بالاترین ( High )، پایینترین ( Low ) و قیمت پایانی ( Close ) روز قبلی را با یکدیگر جمع کرده و تقسیم بر ۳ کنید. به همین راحتی پیوت مرکزی یا همان پیوت اصلی محاسبه خواهد شد. بنابراین دیدید که پیوت پوینت مرکزی در واقع میانگین نوسانات روز گذشته میباشد.
البته شما میتوانید به جای اینکه پیوت پوینت را بر اساس بالاترین، پایینترین و قیمت پایانی روز قبلی را محاسبه کنید، این کار را برای نوسانات ماه گذشته، هفته گذشته، چهار ساعت یا یک ساعت اخیر انجام دهید. بنابراین پیوت پوینتها را برای هر دوره زمانی که مدنظرتان باشد میتوانید محاسبه کنید و محدودیتی نخواهید داشت. اما توجه داشتید باید که هرچه پیوت پوینت شما از نوسانات بلند مدتتری محاسبه شده باشد دارای قدرت بیشتری خواهد بود.
در تصویر زیر بالاترین، پایینترین و قیمت پایانی هفته گذشته علامت گذاری شدهاند. همانطور که میبینید، پیوت مرکزی هفته بعدی (خط قرمز رنگ) میانگینی از سه قیمت قبلی است.
در بالا و پایین پیوت مرکزی نیز سطوح دیگری قرار دارند. در بالای پیوت مرکزی سطوح R1 تا R3 قرار دارند و در پایین پیوت مرکزی نیز سطوح S1 تا S3 قرار میگیرند. همانطور که احتمالا از حرف اختصاری این سطوح متوجه شدهاید، سطوح R برای مقاومتها و سطوح S برای حمایتهای پیش رو هستند.
سطوح حمایت و مقاومتی پیوت بر اساس پیوت مرکزی و بالاترین و پایینترین قیمت نوسانات اخیر محاسبه میشوند. در ادامه فرمول محاسبات این سطوح را نیز میتوانید مشاهده کنید.
R1 = (۲ x P) – L
R2 = P + H – L
( R3 = H + 2 x (P – L
S1 = (۲ x P) – H
S2 = P – H + L
( S3 = L – 2 x (H – P
البته نیازی به دانستن و حفظ کردن این محاسبات نخواهید داشت. چرا که در نرم افزارهای معاملاتی اندیکاتورهایی وجود دارند که به سادگی و با چند کلیک سطوح پیوت پوینت را برای هر تایم فریمی که مدنظرتان باشد محاسبه میکنند. همچنین به جز اندیکاتورها، ماشین حسابهای پیوت نیز به وفور در اینترنت پیدا میشوند. کافیست عبارت Pivot Point Calculator را در گوگل جستجو کنید تا آنها را پیدا کنید.
چگونه پیوت پوینت را به نمودار خود اضافه کنیم؟
همانطور که گفتیم در نرم افزارهای تحلیلی و معاملاتی اندیکاتورهای مختلفی برای ترسیم اتوماتیک سطوح پیوت وجود دارند. در ادامه ما دو اندیکاتور را برای نرم افزار متاتریدر (و سایر برنامههای مبتنی بر آن مانند مفید تریدر و …) و تریدینگ ویو به شما معرفی خواهیم کرد.
برای استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت در تریدینگ ویو کافیست از بخش اندیکاتورها آیتم Pivot Point Standard را انتخاب کنید. برای انجام این کار طبق تصویر زیر روی دکمه Indicators (یا اندیکاتورها) کلیک کرده و در کادر جستجو عبارت PPS را تایپ کنید. سپس اندیکاتور Pivot Point Standard را انتخاب نمایید.
برای نسخههای ۴ و ۵ متاتریدر نیز میتوانید اندیکاتورهایی که در دو لینک زیر قرار داده شدهاند را دانلود و نصب کنید. بعد از نصب از طریق بخش Navigator میتوانید اندیکاتور را گرفته و روی چارت بکشید و رها کنید تا سطوح پیوت را به شما نشان دهند.
چگونه از پیوت پوینتها در معاملات خود استفاده کنیم؟
روشهای مختلفی برای استفاده از پیوت پوینتها وجود دارد. بعضیها به شکل ساده و تنها بر اساس همین سطوح ترید میکنند و برخی دیگر نیز پیوت پوینتها را با سایر ابزارها و اندیکاتورهای تکنیکالی ترکیب میکنند. ما در این مطلب از سایت طلاچارت چند روش را به شما نشان خواهیم داد.
ابتدا طبق روشی که در بالا اشاره کردیم اندیکاتور Pivot Point Standard را به نمودارتان اضافه کنید. بعد از اضافه شدن اندیکاتور به نمودار، احتمالا نمودارتان فشرده خواهد شد که به دلیل نمایش سطوح پیوت میباشد. بنابراین با کلیک چپ ماوس نوار قیمت که در سمت راست نمودار قرار دارد را گرفته و چند بار به سمت بالا بکشید تا حالت نمایش کندلها واضحتر شود.
اکنون روی آیکون چرخ دنده که در مقابل نام اندیکاتور Pivot Point Standard قرار دارد کلیک کنید تا وارد بخش تنظیمات شوید. حالا بایستی تغییرات زیر را انجام دهید.
ابتدا مطمئن شوید که گزینه Type روی حالت Traditional قرار تنظیم شده است. در واقع حالتهای مختلفی از پیوتها وجود دارند که ما فعلا به همان حالت اصلی آن احتیاج داریم.
گزینه Show Historical Pivots را غیر فعال کنید تا پیوتهایی که مربوط به روزهای قبلی هستند نمایش داده نشوند.
در نهایت گزینه Pivot Timeframe را روی Daily تنظیم کنید تا سطوح پیوت روزانه نمایش داده شوند.
روش اول: استفاده کلاسیک از سطوح پیوت
در این روش، خیلی ساده از خود سطوح پیوت برای انجام معاملات استفاده میکنیم. به این معنا که هیچ ابزار دیگری را با آن ترکیب نمیکنیم. در واقع اگر قیمت زیر پیوت مرکزی قرار داشته باشد و سپس به آن برسد، انتظار واکنش نزولی خواهیم داشت. و بالعکس اگر قیمت در بالای پیوت مرکزی باشد و سپس به آن برسد انتظار واکنش صعودی را داریم. تکلیف سطوح حمایتی ( S ) و مقاومتی ( R ) پیوتها نیز مشخص است. اگر به حمایت پیوتی برسیم میخریم و اگر به مقاومت پیوتی برسیم میفروشیم.
البته نیازی به توضیح نیست که چنین روشی دارای ریسکهایی است و بهتر است با سایر ابزارهای تکنیکال ترکیب شود تا موقعیتهای مطمئنتری را به ما نشان دهند.
حالا به سراغ مثالهایی از این روش خواهیم رفت. ابتدا با مثالی از نمودار اونس طلای جهانی شروع میکنیم.
همانطور که در نمودار اونس مشاهده میکنید قیمت دو بار به شکل بسیار زیبایی توسط پیوت مرکزی برگشت داده شده است که با هایلایت زرد رنگ و فلش آن برگشتها را مشخص کردهایم.
همچنین بعد از شکسته شدن پیوت مرکزی قیمت تا نزدیکی سطح S1 ریزش کرده و دوباره برگشته است. دلیل این برگشت را در ادامه همین مطلب متوجه خواهید شد.
در مثال دیگری بعد از گذشت حدودا یک ساعت از زمان شروع معاملات قیمت به سمت سطح R1 حرکت کرده است اما با فشار فروشندگان در فاصله ۶ هزار تومانی این سطح شاهد ریزش قیمت بودهایم.
بعد از آن قیمت بدون توجه خاصی به پیوت مرکزی آن را شکسته و به سطح S1 رسیده معرفی روش پیوت ها و از همانجا به سمت بالا برگشته است و واکنش خوبی را از این سطح شاهد بودهایم.
روش دوم: معامله بر اساس شکست سطوح پیوت
احتمالا از نام همین روش نیز متوجه کلیات کار شدهاید. به بیان خیلی ساده در اینجا ما از روش شکست سطوح یا همان Breakout Trading استفاده میکنیم. کافیست منتظر شکست یکی از سطوح پیوت باشید و پس از آن وارد معامله شوید و معامله را تا رسیدن به سطح پیوت بعدی باز نگه دارید.
البته این روش نیز ریسکهایی به همراه دارد. ریسکهایی که ناشی از شکستهای جعلی و برگشت دوباره قیمت میشود. در این شرایط نیز میتوانید صبر کنید و در پولبک قیمت به سطح پیوت شکسته شده وارد بازار شوید.
در مثال معرفی روش پیوت ها زیر که از نمودار GBP/AUD میباشد میبینید که قیمت بعد از کمی حرکت رنج زیر پیوت مرکزی بالاخره موفق به شکست آن شده است (فلش آبی). اما بهتر است برای جلوگیری از به دام افتادن در تله شکستهای جعلی، صبر کنیم تا قیمت مدتی بالاتر از سطح مدنظر تثبیت شده و سپس در پولبک به آن وارد معامله شویم. در واقع جایی که با فلش سبز رنگ مشخص شده است چنین حالتی را نشان میدهد.
بعد از آن هم میبینیم که قیمت به زیبایی به سطح R1 پیوت که هدف ماست رسیده است. به طور کلی واکنشهای مختلفی به سطوح پیوت در تصویر زیر میبینیم که بسیار زیبا هستند.
در مثال دیگری در ابتدای شروع معاملات در بالای پیوت مرکزی قرار داشته است. حدودا یک ساعت بعد از شروع بازار قیمت موفق به شکست و تثبیت زیر پیوت مرکزی شده است (فلش آبی). سپس قیمت دوبار حرکت پولبک را انجام داده و موقعیت مناسبی را برای فروشندگان بوجود آورده است (فلشهای سبز رنگ).
بعد از آن هم مشاهده میکنید که قیمت حرکت نزولی بسیار خوبی انجام داده و به سطح S1 پیوت که همان هدف ما میباشد رسیده است.
روش سوم: ترکیب پیوت و تکنیک تبدیل سطوح (COP)
قبلا در مطلبی به طور کامل تکنیک تبدیل سطح یا همان COP را برررسی کردهایم که از این لینک میتوانید آن را مطالعه کنید. این تکنیک یکی از اصول پایهای بازار و تحلیل تکنیکال است و تقریبا اکثر حرکات بازار بر اساس آن شکل میگیرد. بنابراین یادگیری آن بسیار مهم و البته خیلی هم ساده است.
حالا ما میتوانیم سطوح پیوت را با همین تکنیک ترکیب کرده تا معاملاتی با احتمال موفقیت بالاتر را پیدا کنیم. در واقع کافیست سطوح پیوت شما منطبق یا در فاصله نزدیکی با سطوح COP باشند.
در مثال زیر که باز هم روی نمودار GBP/AUD میباشد مشاهده میکنید که قیمت در روز جاری به نزدیکی پیوت مرکزی رسیده است. با نگاهی به گذشته قیمت میبینیم که اینجا یک سطح COP نیز میباشد. بنابراین با توجه به نزدیک بودن این دو سطوح به یکدیگر میتوانیم انتظار برگشت قیمت به سمت بالا بعد از رسیدن قیمت به محدوده این دو سطح را داشته باشیم.
در مثال دیگری از بازار داخلی مشاهده میکنید که قیمت بعد از باز شدن بازار با یک گپ مثبت به پیوت مرکزی که در نزدیکی یک سطح COP قرار دارد رسیده و سپس در همینجا دو بار (فلشهای آبی رنگ) با واکنش نزولی مورد انتظار ما مواجه شده است.
روش چهارم: ترکیب پیوت و اندیکاتورها
شما میتوانید سیگنالهای اندیکاتورها معرفی روش پیوت ها و اسیلاتورهای مورد استفادهتان را با سطوح پیوت ترکیب کنید. به عنوان مثال از سیگنال استوکاستیک یا واگرایی RSI به همراه سطوح پیوت بهره ببرید.
در مثال بعدی که روی نمودار EUR/CAD میباشد میبینیم که قیمت بعد از رسیدن به سطح S1 پیوت دچار واگرایی مثبت شده و بعد از آن نیز حرکت بسیار خوبی را به سمت بالا انجام داده است.
در صورتی که با واگراییهای RSI آشنایی ندارید میتوانید راهنمای جامع RSI را از اینجا بخوانید.
روش پنجم: ترکیب پیوت و نواحی عرضه و تقاضا
نواحی عرضه و تقاضا یکی از قدرتمندترین روشها برای پیدا کردن نقاط چرخش قیمت هستند. حالا ما میتوانیم پیوتها را نیز با این نواحی ترکیب کرده تا بتوانیم با اطمینان بالاتری بر اساس آنها معاملات خود را انجام دهیم.
اگر یادتان باشد در مثال مربوط به اونس طلای جهانی دیدیم که قیمت نرسیده به سطح S1 پیوت برگشت بسیار پرقدرتی انجام داد. دلیل این برگشت قوی چه بود؟ دلیل آن وجود یک ناحیه تقاضای قدرتمند در راستای همان سطوح S1 پیوت بود. در ادامه دوباره همان تصویر را مشاهده میکنید؛ با این تفاوت که ناحیه تقاضا (باکس سبز رنگ) نیز مشخص شده است. قیمت دقیقا به ناحیه تقاضا برخورد کرده و پرقدرت به سمت بالا برگشته است.
برای آشنایی با نواحی عرضه و تقاضا و روش معامله بر اساس آنها میتوانید در دوره استراتژی پرایس اکشن ما شرکت کنید.
در این مطلب سعی کردیم تا روشهای مختلف و کارآمدی که برای معامله بر اساس پیوتها وجود دارند را به شما نشان دهیم. شما هم میتوانید استراتژی معاملاتی خود را با پیوتها ترکیب کرده تا نقاط ورود با احتمال موفقیت بیشتر را بدست بیاورید.
پیوت (pivot) یا نقطه چرخش قیمت چیست؟
یکی از اصلی ترین نکاتی که باید در تحلیل تکنیکال به آن دقت داشت، پیوت (pivot) یا همان نقطه چرخش قیمت است. در صورتی که یک معامله گر به این سطح از مهارت برسد، می تواند روند بازار را به خوبی تشخیص دهد. نقطه چرخش قیمت یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که می توان برای بررسی وضعیت گذشته قیمت استفاده کرد. به نقاط چرخش قیمت در نمودار، پیوت گفته می شود که به دو دسته تقسیم می شوند: پیوت ماژور و مینور. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح، ادامه مطلب را با ما همراه باشید.
انواع نقاط چرخش قیمت (Pivot)
نقطه چرخش قیمت زمانی اتفاق می افتد که نیروی تقاضا و یا عرضه بر دیگری غالب شود. البته این نکته را در نظر داشته باشید که در یک نمودار انواع نقطه چرخش قیمت وجود دارد که هر یک در دسته بندی های زیر قرار دارد.
• پیوت قیمتی
منظور از نقطه چرخش قیمت در نمودار، نقطه ای است که بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و بعد از تشکیل سقف یا کف، با روند نسبتا قوی در جهت مخالف حرکت می کند. بیشترین کاربردی که نقطه چرخش قیمتی دارد در روش های پرایس اکشن است. اگر قیمت به اندازه سه کندل حرکت کند و پس از تشکیل یک کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط در جهت مخالف حرکت کند، یک pivot قیمتی یا همان نقطه بازگشت قیمت تشکیل می شود. تنها راه تشخیص این نوع نقاط چرخش قیمتی، از طریق چشم بوده و ابزار تحلیلی خاصی نمی خواهد.
• پیوت محاسباتی
این نوع از نقطه چرخش قیمت براساس داده های قیمتی و فرمول های ریاضی محاسبه می شود و تغییرات قیمتی در آن دخیل نیست. خروجی که این محاسبات به همراه دارد، چند عدد است که از آن به عنوان سطح حمایت و مقاومت آینده بازار استفاده می شود. اعتبار این نمودارها براساس دوره زمانی نمودار و داده های قیمتی است و در مدت زمان مشخصی معتبر بوده و با تشکیل کندل های جدید، تمام این سطوح بروزرسانی می شود. این نکته را در نظر داشته باشید که نمودار یک ساعته برای معامله گران میان مدت، کاربردی ندارند. پیوت های محاسباتی انواع مختلفی داشته که مهم ترین آن، پیوت پوینت و خطوط کاماریلا است. از جمله پیوت پوینت های معروف بازار می توان به موارد زیر اشاره کرد.
انواع پیوت پوینت
- Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
- R1 = (2*PP)-Low
- R2= PP+(High-Low)
- S1 = (2*PP)-High
- S2 = PP-(High-Low)
در صورتی که قیمت بالاتر از نقطه PP باشد، روند صعودی خواهد بود و باید براساس واکنش های قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در معرفی روش پیوت ها صورتی که چنین موقعیتی اقدام به فروش می کنیم. در این فرمول R، همان سطوح مقاومتی و نقطه S، یا همان نواحی حمایتی نمودار است.
انواع خطوط کاماریلا
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبه خطوط کاماریلا، ناحیه کلیدی همچون PP وجود ندارد اما به دلیل اینکه در محاسبه این خطوط، تعداد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده می تواند قدرت روند را مشخص کند و از این طریق می توان معاملات را به صورت دقیق انجام داد. در اصل زمانی که قیمت به سطوح 3 الی 4 برسد، در درجه اول نشان دهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا است. البته این نکته را در نظر داشته باشید زمانی که قیمت به سطح 3 الی 4 برسد، روند از قدرت بالایی برخوردار بوده و تحرک قیمتی بالایی خواهد داشت.
توجه به این نکته ضروری است که محاسبه گرهای نقطه Pivot، شاخصهای پیشفرض در اکثر پلتفرمهای تحلیلی هستند و حتی اگر آنها را ندارید، میتوانید آنها را به صورت رایگان از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژی های معاملاتی، pivot ها به عنوان ابزار اصلی در کنار مواردی مانند خطوط روند، میانگین متحرک و غیره استفاده می شوند.
پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنا نباشید با نگاهی به نمودار قیمت، کف و سقفی که باعث حرکت شدید قیمت در جهت مخالف شده است کاملاً مشخص است. این نقطه بازگشت، محور اصلی نامیده می شود. این نکات بسیار ارزشمند هستند و تحلیلگران باید از این نقاط چرخش قیمت برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمت استفاده کنند.
پیوت مینور
همچنین نقاط چرخش قیمت دیگری نیز وجود دارد که در نهایت منجر به حرکت های اصلاحی کوچک یا یک روند خنثی می شود. پیوت های مینور در نمودارهای با دوره زمانی کوچک به وفور قابل مشاهده هستند زیرا نوسانات کاذب و متقاطع بیشتر در نمودارهای میان روزی رخ می دهد. از آنجا که نقاط بازگشتی مینور جزئی قدرت زیادی برای تغییر روند و ایجاد حرکات معنی دار قیمت ندارند. الگوهای قیمت و خطوط روند به دست آمده از آنها چندان معتبر نیستند. بنابراین، معامله گران باید به دوره های زمانی مناسب برای کاهش درصد خطای تحلیل مراجعه کنند.
روش تشخیص پیوت های مینور از ماژور
حال که با مفاهیم اساسی پیوت های ماژور و مینور آشنا شدید، حال سوال اصلی این است که چگونه این نقاط را از یکدیگر تشخیص دهیم. از آنجایی که نقاط چرخش قیمت کاملاً مبتنی بر قیمت هستند، تشخیص چشمی و مقایسه ذهنی سطوح براساس قدرت حرکتهای بعدی قیمت امکانپذیر خواهد بود. اما این نیاز به تجربه کافی در تحلیل تکنیکال دارد! به همین دلیل، یک روش ترکیبی توسعه داده شده است که شامل دو ابزار بازگشتی فیبوناچی و اندیکاتور مک دی است. حتی معامله گران متوسط و مبتدی نیز می توانند این سطوح را تشخیص دهند. در واقع، اگر سطوح کف یا سقف نمودار دارای این دو ویژگی باشد. به احتمال زیاد با یک pivot ماژور روبرو خواهیم شد. قانون کلی شامل موارد زیر است:
- تغییر فاز مک دی در زمان تشکیل نقطه چرخش قیمت
- اصلاح قیمت حداقل 38 درصد نسبت به موج قبلی
- بیش از 38.2 اصلاح زمانی نسبت به حرکت قبلی
اندیکاتور تشخیص پیوت ماژور
اندیکاتور تشخیص پیوت ماژور که توسط تحلیلگران استفاده می شود اندیکاتور MACD است که معمولاً یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرد و سپس بالاترین یا کمترین قیمت را در این زمینه به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرد.
مزایای تشخیص صحیح نقطه چرخش قیمت
- خط روند صحیح را تشخیص داده و ترسیم کنید های درست را تعیین کنید
- احساسات بازار را بپذیرید و درگیر نشوید
- فرار از سردرگمی
پیوت ماژور می تواند شامل مفاهیم قله و دره باشد و معمولاً نقطه عطف روند است. در یک پیوت ماژور، تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی وجود دارد که ممکن است به دلیل انتشار یک خبر، وقوع یک رویداد سیاسی یا اقتصادی یا برخورد قیمت با سطح حمایت و مقاومت. تمام قلهها و درههای نمودار که در آنها بازار به طور قابل توجهی تغییر کرده است، محورهای اصلی نامیده میشوند. در Pivot Major، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را برگرداند.
شناسایی صحیح مفهوم پیوت های مینور و ماژور چندین مزیت اساسی دارد که عبارتند از:
اگر سطوح ماژور به درستی شناسایی شوند، می توان از آن برای شناسایی دقیق روندهای اصلی بازار استفاده کرد.
پیوت های مینور نوسانات مقطعی و هیجان بازار هستند. اگر بتوانیم پیوت مینور را از ماژور تشخیص دهیم، درگیر هیجانات بازار نمی شویم و در بازار حرکات احساسی انجام نمی دهیم. شناخت صحیح و درست پیوت ها، می تواند حد ضررهای ایمن و قدرتمندی را برای ما به همراه داشته باشد. در واقع انتخاب نسبت ضرر و زیان مناسب اولین قدم برای رسیدن به یک موقعیت منطقی و اصولی است. درک ماژورهای اصلی در بسیاری از تکنیک های معاملاتی از جمله تکنیک های کلاسیک، هارمونیک و موج می تواند بسیار مفید و موثر باشد. انتخاب صحیح ماژورها، معامله گر را از سردرگمی در بازار رها می کند.
تغییر فاز مک دی چیست؟
هنگامی که اندازه مک دی از مثبت به منفی یا برعکس تغییر می کند، گفته می شود که مک دی تغییر فاز داده است. از نظر علمی وقتی مک دی از صفر گذشته و از منفی به مثبت میرود، عمدتاً نشاندهنده ورود خریداران جدید به بازار است و حجم مالی بسیار خوبی برای خرید وارد بازار شده است. همچنین نشان دهنده فروشندگان جدید در بازار بوده، زیرا مک دی از مثبت به منفی تبدیل می شود.
به عنوان مثال در شکل زیر زمانی که قیمت از B به C کاهش می یابد، اصلاحی معادل 38.2% انجام شده و مک دی از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. بنابراین به دلیل اینکه B هر دو پارامتر تغییر فاز مک دی و اصلاح بیش از 38.2%، به عنوان محور اصلی چرخش قیمت در نظر گرفته می شود و C دارای قیمت بازگشت خوبی است و این سطح نیز به عنوان محور اصلی زمین در نظر گرفته می شود.
اگر قیمت تا 38.2% اصلاح نمی شد یا مک دی تغییر فاز نمی داد، هیچ یک از نکات مشخص شده ماژور نبود. بنابراین، ترکیب دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاح بیش از 38.2% و تغییر فاز در مک دی، نشان دهنده ماژور بودن سطوح در مناطقی که مشکوک به ماژور بودن آن است. از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که فشار معاملاتی مناسب بر بازار زیر یک سقف وارد شود. تغییر فاز مک دی نشان دهنده ورود معامله گران یا معکوس فروشان به بازار است. چون قبل از آن بیشتر خریداران در بازار بودند.
به عنوان مثال، در شکل زیر، روی سطوحی که با کادر آبی نشان داده ایم، تغییرات چشمی قیمت را داریم. اما با نگاهی به اندیکاتور مک دی می بینیم که تغییر فازی نداشته ایم. همچنین از آنجایی که قیمت به سطح فیبوناچی 38.2 نرسیده است، پس پیوت ها مینور هستند.
ترکیب اندیکاتور مک دی و اصلاح زمانی
اگر از نظر زمانی تعداد کندل های برگشتی بیشتر از 38.2 درصد تعداد کندل های حرکتی قبلی باشد و در این اصلاح زمان مک دی تغییر فاز دهد، می گویند یک نقطه چرخش قیمت ماژور در حال شکل گیری است.
به عنوان مثال در تصویر زیر اگرچه اندیکاتور مک دی تغییر فاز داده است، اما اصلاح قیمت از نقطه B به نقطه C به سطح فیبوناچی 38.2 درصد نرسیده است، اما از نظر زمانی حدود 62 درصد حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندل اصلاحی 35 کندل بود که حدود 68 درصد حرکت قبلی است و مک دی نیز تغییر فاز داد بنابراین سطوح B و C نقطه چرخش قیمت ماژور محسوب می شوند. در صورتی که C تصحیح زمان کمتری داشت یا اگر مک دی تغییر فاز نمی داد، هیچ یک از دو سطح اصلی B و C در نظر گرفته نمی شد.
کلام آخر
نقاط چرخش قیمت براساس محاسبات ساده بوده و برای تعدادی از معامله گران مناسب و تعدادی آن را نامناسب می دانند. هیچ اطمینانی وجود ندارد که قیمت کجا متوقف می شود، کجا معکوس می شود یا حتی به سطوح نشان داده شده در نمودار می رسد. گاهی اوقات قیمت در همان سطح نوسان می کند. بنابراین، مانند همه اندیکاتورها، نقاط محوری باید بخشی از استراتژی معاملاتی باشند و به تنهایی کاربرد کمی معرفی روش پیوت ها دارند.
همانطور که می بینید، سیستم های نقطه چرخش قیمت مختلفی وجود دارد. نحوه محاسبه این نقاط در تعیین اینکه از کدام سیستم استفاده می کنید بسیار مهم است. بسیاری از پلتفرم های چارت این کار را برای ما انجام می دهند. به سادگی نشانگر نقطه پیوت را به نمودار اضافه کنید و تنظیمات مورد نظر را اعمال کنید.
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معاملهگری خواهد بود؛ اما بر اساس پژوهشهای انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمانبندی بازار، تاکنون بیفایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده میشود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل میشوند.
انواع پیوت ها
پیوتها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دستهبندیهای فوق جای میگیرند.
۱- پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص این پیوتها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
۲- پیوت محاسباتی
این نوع از پیوتها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند. این پیوتها بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. پیوتهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
- Camarilla Lines
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما معرفی روش پیوت ها به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد. ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط پیوت در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
۳- پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
۴- پیوت مینور
در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی میشوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند. به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر معرفی روش پیوت ها روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور
حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
- تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.
در این نمودار، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در زمان تشکیل پیوت کاملاً مشهود است. همچنین با رسم فیبوناچی بازگشتی مشخص میشود؛ که شرط اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز برآورده شده و به نظر میرسد، گواههای معاملاتی کافی برای پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.
کلام پایانی
به طور کلی، پیوتها یکی از بهترین ابزار تحلیل و معاملهگری در بازار مالی است؛ اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز میباشند؛ که باید به واسطه تعیین استراتژیهای معاملاتی دقیق و روشهای نوین تحلیلی، پوشش داده شوند.
بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال
در بازارهای مالی همچون بورس و ارزهای دیجیتال، نقاط پیوت ازجمله مفاهیم اساسی هستند که تحلیلگران بازار و تریدرها از آن در ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند، چنگال اندروز، الگوهای قیمتی و … استفاده میکنند. در حقیقت تشخیص صحیح سطوح کف و سقف قیمت، یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است و ازجمله مؤثر ترین ابزارها جهت تشخیص این سطوح و همچنین بررسی روندهای قیمتی درگذشته و حال حاضر، پیوت (pivot) است.
اساساً در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی همچون بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال و … مفهوم پیوت به حدی حائز اهمیت است که در صورت عدم آشنایی صحیح با آن، تقریباً هیچکدام از الگوهای قیمتی را نمیتوان بهدرستی تشخیص داد. ازاینرو، در این مطلب قصد داریم تا به بررسی مفهوم پیوت و انواع آن در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی بپردازیم.
پیوت (Pivot) چیست؟
اساساً مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، به نقاط محوری و حائز اهمیتی اطلاق میشود که تریدرها (معاملهگران) یا تحلیلگران بازار، با تشخیص آنها قادر خواهند بود تا الگوهای قیمتی یک سهم یا یک دارایی را ترسیم کنند. در واقع تحلیلگران با تکیهبر ابزارهای مورداستفاده در تحلیل تکنیکال مثل چنگال اندروز، خطوط روند، الگوهای قیمتی و … بهوسیله این نقاط، تا حد زیادی تغییرات روند قیمتی را در نمودارها مشخص میکنند. بهصورت کلی این نقاط تغییرات موجود در روندهای قیمتی را از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس آن را نشان میدهند.
در بیانی ساده، پیوتها به نقاط چرخش قیمت یک سهم یا دارایی در نمودارهای قیمتی گفته میشود که در این نقاط، نمودار قیمت تغییر جهت خواهد داد. از طرفی پیوت ها همان شاخصهای روزانه معاملات سهام یا داراییها هستند و برعکس دادههای نوسانی و دیگر میانگینها، در طول روز ثابت هستند. درواقع این بدین معنا است که تریدرها قادر خواهند بود تا از پیوت ها در راستای پیشبرد اهداف خود و تنظیم یک برنامهریزی مطلوب استفاده کنند. مثلاً تریدری اطلاع دارد که اگر قیمت به پایین پیوت بیاید، در جلسه معاملاتی پیش رو، سهم یا دارایی را بفروشد و بالعکس، اگر قیمت به بالای پیوت برود، اقدام به خرید آن سهم یا دارایی کند.
علاوه بر این موارد، بهطور کلی پیوتها طبق ماهیتی که دارند، به ۲ دسته پیوت قیمتی و محاسباتی و بر اساس قدرت بازگشتی خود در نمودارها، به ۲ دسته پیوت مینور (Minor Pivot) و پیوت ماژور (Major Pivot) تقسیمبندی میشوند که در ادامه هرکدام از این انواع را موردبررسی قرار خواهیم داد.
اما پیش از آن ضروری است تا به معرفی سطوح مختلف در نقاط پیوت بپردازیم.
سطوح مختلف در نقاط پیوت
بهصورت کلی هفت سطح مختلف پیوت بر روی نمودارهای قیمتی وجود دارند که به شرح زیر هستند:
پیوت چیست و چگونه در نمودار پیوت را شناسایی کنیم
در این مقاله خواهیم پرداخت به ابتدایی ترین مورد جهت تحلیل کردن یک نمودار.
پیوت چیست و چگونه در نمودار پیوت را شناسایی کنیم.
متاسفانه در خیلی از کلاسهای تحلیلی که برگزار میشود و یا کتاب هایی که در این زمینه نگارش میشوند اشاره مستقیمی به پیوت ها ندارند و همین موضوع باعث میشود برخی از افراد در ترسیم الگو های تحلیلی دچار ضعف شوند . و یا الگوهای اشتباهی ترسیم کنند .
مبحث پیوت آنقدر اهمیت بالایی دارد که اگر متوجه آن نباشید تقریبا هیچ الگویی را نمیتوانید به درستی ترسیم کنید و همین امر باعث میشود نتیجه تحلیل اکثر معاملات شما اشتباه از آب دربیایند لذا پیشنهاد میکنیم حتما این مقاله را چند بار مطالعه کرده و اگر هر سوال یا ابهامی برایتان پیش آمد میتوانید از پشتیبان تلگرام بپرسید.
پیوت چیست؟
به نقاط مهم قیمتی در نمودار گفته میشود که معامله گران با تشخیص این خطوط میتوانند الگوهای تحلیلی را ترسیم کنند.
به عبارتی این نقاط بسیار کمک میکنند تا تغییر روند یک نمودار را تا حد زیادی دقیق تشخیص دهیم.
در تحلیل تکنیکال به صورت کلی دو نوع پیوت داریم.
تمامی ریزموج های نمودار ، پیوت مینور خطاب میشوند اصلاح های قیمتی کوتاهی را تشکیل میدهند و عملا از اعتبار بسیار کمی برخوردار هستند و نمیشود در تحلیل تکنیکال به این پیوت ها اعتماد کرد و یا مرجعی برای ترسیم خطوط روند و یا ترسیم الگوها دانست.
اما پیوت ماژور اصل ماجراست و مرجع ترسیم تمامی الگوهای تحلیلی محسوب میشود ، در این پیوت ها تغییر جهت روند صورت میگیرد و معامله گر میتوانید با تشخیص این نقاط ابتدای یک روند صعودی و یا نزولی را تشخیص بدهد و وارد معامله ای کم ریسک شود.
پیوت ماژور در تحلیل تکنیکال از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار میباشد و منبع اصلی برای ترسیم خطوط حمایتی و مقاومتی که در مقاله های قبلی توضیح دادیم میباشد.
تشخیص پیوت ماژور در نمودار
باید از دو طریق ماژور را شناسایی کنیم ، که اولین مورد را در نمودار مشاهده میکنیم ، اصلاحی که در نمودار شکل گرفته به اندازه 38 درصد کندل قبلی خودش باشد که در تصویر زیر مشاهده میکنید .
کمی راحت تر توضیح میدهم تا درک بهتری از این موضوع پیدا کنید.
فرض کنید یک کندل دارای 100 واحد میباشد اگر کندل بعدی به اندازه 38 واحد آن اصلاح قیمت داشت پیوت ماژور شکل گرفته وباز هم نمیشود صددرصد ماژور را تشخیص داد ، برای اینکه به بهترین نحوه ماژور شناسایی شود باید از اندیکاتور مکدی استفاده کنیم.
با مشاهده تغییر فاز اندیکاتور macd (یعنی خطوط مکدی از بالای صفر به زیر صفر نزول کنند)
به تصویری زیر دقت کنید ، در اندیکاتور مکدی چند نقطه که در حال تغییر جهت بودند را مشخص کرده ایم ، همین نقاط دقیقا در نمودار هستند که میتوانیم نقاط ماژور آنها را نامگذاری کنیم .
یا اینگونه بگوییم ؛ نقاطی در چارت که تغییرات قیمتی زیادی داشتند پیوت ماژور میباشند .(ساده ترین توضیح ممکن)
ما پیوت ماژور را با کمک این دو روش شناسایی میکنیم ، حتما بیاد داشته باشید از این دو روش همزمان استفاده کنید چرا که اگر پیوتها را اشتباه تشخیص دهیم ، نمودار را هم اشتباه تحلیل خواهیم کرد.
حتما در تمامی استراتژی های معاملاتی در ابتدا پیوتها را مشخص کنید و خطوط روند را ترسیم کنید . در کنار استراتژی باید از تحلیلهای تکنیکال کمک گرفت در غیر اینصورت نباید توقع موفقیتی داشت .
میتوانید در وبسایت باینری آپشن جاب به قسمت تحلیل تکنیکال مراجعه کنید و رایگان مقالات تحلیلی را مطالعه و آموزش ببینید.
دیدگاه شما