امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت
نیروی عکس العمل سطح از دو مولفه تشکیل شده است.مولفه قائم:که به آن نیروی عمودی تکیه گاه گوییم( N )ومولفه افقی که نیروی اصطکاک تعریف تکیه گاه f نام دارد.
نیروی عمودی تکیه گاه N
نیرویی که از طرف سطحی که جسم بر آن قرار دارد وارد میشود تا مانع فرو رفتن جسم در تکیه گاه شود وجهت آن عمود برسطح تکیه گاه وبه طرف جسم است.
مثال1:در حالت های زیر نیروی عمودی تکیه گاه N را رسم کنید.
الف:جسمی به جرم m که برروی سطح افقی قرار دارد.
ب:جسمی که بر سطح شیبدار است.
ج:جسمی که با نیروی F بر دیواری قرارگرفته است.
د:جسمی که درون آسانسور است.
ه:جسمی که در حال سقوط آزاد است.
و:جسمی که بانیروی F به سمت بالا در حرکت است.
پاسخ:قسمتهای الف تا د در شکل پاسخ داده شده است.
قسمت ه و ونیروی N وجود ندارد چون اجسام در هوا قرار دارند.
مثال2:جسمی به جرم5kg تعریف تکیه گاه روی سطح افقی قرار دارد. g=10N/kg در حالت های زیر نیروی عمودی تکیه گاه را حساب کنید.
الف جسم ساکن است.
ب:جسم در حال حرکت بر روی سطح افقی است.
پاسخ:مطابق شکل در راستای قائم دو نیرو به جسم وارد می شود وچون در هر دو حالت جسم در راستای قائم حرکتی ندارد(زیرا جسم رو به بالا وپایین حرکت نمی کند)بنابراین از قانون اول نیوتون می توان گفت که نیروهای وارده به وسیله هم خنثی شده اند بنابراین
مثال3:در شکل روبرو جسم در حال سکون است و g=10N/kg
الف:نیروی عمودی تکیه گاه چقدر است؟
ب:اگر نیروی F را افزایش دهیم نیروی N چه تغییری می کند؟
راهنمایی: در تمام مسائل این فصل برای رسیدن به پاسخ مراحل زیر را انجام دهید.
مرحله 1: داده ها ومجهولات را بنویسید.
مرحله 2: شکل ساده ای رسم کنید ونیروها را مشخص کنید.
مرحله 3: از قانون 2 نیوتون استفاده کنید.
نکته:نیروهای به سمت بالا(مانند F,N ) را با علامت+ ونیروهای رو به پایین( w )را با علامت – در نظر میگیریم.
ب:اگر نیروی F زیاد شود .طبق رابطه: N=w-F نیروی N کاهش می یابد.
مثال4:شخصی به وزن 800 نیوتون درون آسانسوری ایستاده است. اگر کف آسانسور به شخص نیروی 640نیوتون وارد کند.شتاب آسانسور را به دست آورید وجهت حرکت آسانسور را تعیین کنید. g=10N/kg
W=800N ,N=640N , g=10N/kg ,a=?
برای تعیین نوع حرکت از جدول زیر کمک میگیریم که برای سایر مسائل نیز کاربرد دارد.
تعیین علامت شتاب
انواع تکیه گاه تیرها در مهندسی عمران
تکیه گاه غلتکی:
تیر نمایش داده شده در شکل زیر بر روی یک دیواره بتنی قرار گرفته است. بر روی لبه پایینی تیر، یک سوراخ لوبیایی وجود دارد که اَنکِر بولت عبوری از آن باعث اتصال تیر به دیواره بتنی می شود.
این اتصال از جابه جایی عمودی تیر جلوگیری خواهد کرد اما مانع حرکت افقی آن نخواهد شد. علاوه بر این، محدودیت های به وجود آمده در برابر دوران محور طولی تیر، کوچک و قابل اغماض هستند.
به همین دلیل، برای نمایش این نوع تکیه گاه معمولاً از تصویر یک غلتک استفاده شده و به آن «تکیه گاه غلتکی» (Roller Support) گفته می شود.
تکیه گاه لولایی:
در مثال دوم، شکل زیر یک اتصال تیر به ستون را نمایش می دهد. در این حالت، لبه ستون از طریق پیچ و مهره به تیر اتصال می یابد.
بر اساس فرضیات، این نوع تکیه گاه نمی تواند در راستای افقی و عمودی جابجا شود اما به دلیل امکان خم شدن تیر و ستون، احتمال دوران آن وجود دارد. بنابراین، این نوع اتصال معمولاً به عنوان یک «تکیه گاه لولایی» (Pin Support) نمایش داده می شود.
تکیه گاه گیردار:
در مثال آخر، یک دیرک فلزی جوش خورده به یک صفحه نمایش داده شده است. این صفحه به وسیله پیچ و مهره به یک پایه بتنی تعبیه شده در عمق زمین وصل می شود.
در این حالت، دیرک فلزی نمی تواند هیچ گونه حرکت انتقالی یا دورانی داشته باشد. به همین دلیل، نمایش آن توسط یک «تکیه گاه گیردار» (Fixed Support) صورت می گیرد.
طراحی تیر:
یکی از نکات مهم در طراحی های مهندسی، نمایش سازه های واقعی به وسیله مدل های ایدئال است (مانند مثال های بالا).
این مدل ها باید به اندازه ای ساده باشند که فرآیند تحلیل ریاضی مسئله را تسهیل کنند. به علاوه، باید به اندازه ای پیچیده باشند که رفتار واقعی سازه را با دقت قابل قبولی نمایش دهند.
البته باید توجه داشته باشید که تمام مدل ها بیانگر رفتار تقریبی سازه های واقعی هستند.
به عنوان مثال، تکیه گاه های واقعی هیچ گاه به صورت کاملاً صلب نیستند و همیشه مقدار کمی حرکت انتقالی در تکیه گاه های لولایی و مقدار کمی دوران در تکیه گاه های گیردار وجود دارد.
علاوه بر این، به دلیل صفر نبودن مقدار اصطکاک، همیشه مقدار کمی نیروی عکس العمل در برابر حرکت انتقالی تکیه گاه های غلتکی به وجود می آید.
در اکثر مواقع (به خصوص در تیرهای معین استاتیکی)، ساده سازی شرایط واقعی تأثیر کمی بر روی نتایج تحلیل ها دارد. به همین دلیل، در این موارد می توان با اطمینان خاطر از خطای محاسبات صرف نظر کرد.
انواع تکیه گاه ها در سازه
برای این که یک سازه، تحت تأثیر نیروهای خارجی حرکت نکند، باید توسط قیدهایی به محیط (زمین یا هر جسم دیگر) متصل گردد. به این قیدها، تکیهگاه یا Support میگویند.
تکیهگاهها بر حسب قیدی که در مقابل حرکت به وجود میآورند، به انواع زیر دستهبندی میشوند:
۱-تکیهگاه مفصلی ثابت (لولایی):
تکیهگاه مفصلی ثابت یا تکیهگاه لولایی (به انگلیسی: Hinged Support) نوعی از تکیهگاهاست که از تغییر مکان نقطهٔ تکیهگاهی در فضا و یا در صفحه جلوگیری به عمل میآورد، ولی هیچ گونه مقاومتی در برابر دوران سازه، حول محورهای تکیهگاه ندارد. بنابراین چنانچه سازهای به این نوع تکیهگاه متکی باشد، در مقابل چرخش آن حول محورهای پایه، هیچ گونه لنگر واکنشی ایجاد نمیشود و به علت محدود شدن سه امتداد حرکت در فضا و دو امتداد حرکت در صفحه، درحالت کلی سه مؤلفهٔ واکنش تکیهگاهی در فضا و در حالت خاص دو مؤلفهٔ واکنش تکیهگاهی در صفحه ایجاد میشود.
۲- تکیهگاه مفصلی متحرک (غلتکی):
تکیهگاه غلتکی (به انگلیسی: Roller Support) یا تکیهگاه مفصلی متحرک (به انگلیسی: Movable Support) کاملاً شبیه تکیهگاه لولایی است، با این تفاوت که نسبت به آن درجهٔ آزادی بیشتری دارد. این درجهٔ آزادی، همان حرکت پایه در امتداد حرکت غلتکهاست. در واقع در این نوع تکیهگاهها تنها یک امتداد حرکت محدود میشود و در نتیجه واکنش تکیهگاهی ایجاد شده، در امتدادی است که از حرکت پایه در آن امتداد جلوگیری شدهاست. این واکنش تکیهگاهی، عمود بر امتداد قابل حرکت تکیهگاهاست که از مرکز مفصل هم میگذرد.
۳- تکیهگاه گیردار :
در صفحه، تکیهگاه گیردار (به انگلیسی: Fixed Support) از حرکت نقطهٔ تکیهگاهی در امتداد محورهای x و y و همچنین از دوران جسم حول نقطهٔ تکیهگاهی جلوگیری میکند. بنابر این سه مؤلفهٔ واکنش تکیهگاهی در این نوع تکیهگاه ایجاد میشود
تعریف تکیه گاه
زمان مطالعه: 7 دقیقه
فصل سوم: تعادل
در آموزش قبل درباره سیستمهای نیرو صحبت کردیم. در این آموزش قصد داریم درموردتعادل در استاتیک صحبت میکنیم.
شرط لازم و کافی برای اینکه جسمی در تعادل باشد این است که برایند نیروها و برایند گشتاورهای وارد بر آن صفر باشد؛ یعنی
بنابراین در حالت کلی برای تعادل یکجسم صلب در فضا 6 معادله وجود دارد؛ اما بسته به اینکه مسئله در صفحه تعریف شده است یا فضا و نیز با توجه به شرایط نیروها، تعداد این معادلات میتواند کمتر شود.
قدم اول در حل مسائل تعادل، رسم دیاگرام جسم آزاد است. برای استفاده از قوانین مکانیک در تحلیل نیروهای وارد بر جسم، باید آن جسم را از بقیه اجسام جدا کرده و دیاگرام کاملی از تمام نیروهای وارد بر آن، از جمله نیروهای خارجی و تکیهگاهی، رسم کرد. به این دیاگرام، دیاگرام جسم آزاد گفته میشود. در صورت نادرست کشیدن دیاگرام جسم آزاد، ادامه حل نیز نادرست خواهد بود؛ بنابراین در رسم آن باید دقت کافی داشت.
در ادامه با انواع اتصالات و تکیهگاههای مسائل دوبعدی آشنا میشویم تا از این اطلاعات دررسم دیاگرام جسم آزاد استفاده کنیم.
کابل، طناب یا زنجیر بدون وزن(شکل بالا) و وزندار (شکل پایین)
سطح بدون اصطکاک: نیروی عمودی سطح
سطح با اصطکاک: نیروی عمودی سطح و اصطکاک
تکیهگاه غلتکی
تکیهگاه ریلی
تکیهگاه پین (شکل وسط: پین با قابلیت چرخش- شکل راست: پین بدون چرخش)
تکیهگاه گیردار
جدول1- اتصالات و تکیهگاههای دوبعدی
پس از رسم دیاگرام جسم آزاد، باید معادلات تعادل مورد نیاز نوشته شوند. در شکل 22 چهار حالتی که برای نیروهای وارد بر جسم در صفحه ایجاد میشود و نیز معادلات تعادل مورد نیاز هر حالت مشاهده میشود.تصویر a
شکل 20 - معادلات تعادل برای جسم در دوبعد در چهار حالت مختلف نیروها
از شکل 22 حالتی را نشان میدهد که نیروهای وارد بر جسم همراستا باشند. در این صورت برای تعادل کافیست برایند نیروها در همان راستا برابر صفر باشد.
در تصویر b نیروها در یک نقطه همرس هستند؛ مانند نیروهای وارد بر ذره در صفحه. در این صورت برای تعادل با توجه به شکل، برایند نیروها در دو راستای x و y باید صفر باشد.
اگر نیروها موازی باشند، مانند تصویر c ، برایند نیروها در راستای نیروها و نیز گشتاور آنها حول محور عمود بر صفحه باید صفر شود تا جسم در تعادل باشد.
تصویر d ، حالت کلی جسم صلب در صفحه را نشان میدهد. در این شرایط باید برایند نیروها در دو راستای x و y و برایند گشتاورها حول محور عمود بر صفحه، یعنی محور z ، صفر باشد.
تعادل در سه بعد
مشابه حالت دو بعدی، ابتداانواع اتصالات و تکیهگاههای سه بعدی را بررسی میکنیم.
تکیهگاه کروی بدون اصطکاک
تکیهگاه کروی با اصطکاک
تکیهگاه غلتکی
تکیهگاه گوی و کاسه
تکیهگاه ثابت
یاتاقان (در شکل، یاتاقان بار محوری تحمل میکند؛ به همین دلیل در دیاگرام آن Ry داریم. اگر یاتاقان بار محوری تحمل نکند، یعنی در راستای محور خود بتواند حرکت کند، در راستای محور نیرویی نخواهیم داشت)
جدول2- انواع اتصالات و تکیهگاههای سه بعدی
در هردو مسائل دو و سه بعدی، در صورتی که جهت درستنیروی تکیهگاهیمشخص نباشد، جهت دلخواهی برای آن درنظر گرفته و مسئله را حل میکنیم. درصورت مثبت شدن جواب نهایی، جهت درنظر گرفته شده درست بوده و درغیر اینصورت، جهت واقعی خلاف جهت درنظر گرفته شده است.
در شکل 23 حالتهایی که برای نیروهای وارد بر جسم در فضا ایجاد میشود و نیز معادلات تعادل مورد نیاز هر حالت مشاهده میشود. در شکل a نیروها در یک نقطه همرس هستند؛ مانند تعادل ذره در فضا. تصویر b حالتی را نشان میدهد که نیروها به یک خط همرس هستند. همانطور که مشاهده میشود، از 6 معادله حالت کلی، در اینجا 5 معادله نیاز است و معادله ششم خود به خود ارضا میشود. برای تصویر c که در آننیروها موازی هستند، برایند نیروها در راستای توازی و برایند گشتاورها حول دو محور دیگر باید صفر باشد. در حالت کلی که در شکل d نشان داده شده است، نوشتن هر 6 معادله تعادل جسم صلب در فضا نیاز است.
شکل 21 - معادلات تعادل برای جسم در فضا در چهار حالت مختلف نیروها
برای تسلط بیشتر بر این مباحث، میتوانید کپسول آموزشی استاتیکلینوم را مشاهده کنید.
محدوده تقریبی رشد و تکیه گاه سازی
مفهوم محدوده تقریبی رشد (ZDP) توسط روانشناس اهل شوروی و بر ساختگرای اجتماعی، لو ویگوتسکی (۱۸۹۶-۱۹۳۴) بسط یافت.
محدوده تقریبی رشد به تفاوت میان آنچه یادگیرنده میتواند بدون کمک دیگران و آنچه وی میتواند با راهنمایی و تشویق یک همراه ماهر یاد بگیرد، اشاره دارد. بدین ترتیب عبارت «تقریبی/proximal» به مهارتهایی اشاره دارد که یادگیرنده به یادگرفتن و مهارت یافتن در آنها «نزدیک» است.
محدوده تقریبی رشد به صورت زیر تعریف شده است:
حد فاصل میان سطح واقعی رشد -که توسط مهارت حل مسئله بهصورت مستقل، تعیین میگردد- و سطح بالقوه رشد- که بهوسیله حل مسئله با راهنمایی بزرگسالان یا همیاری با همسالان توانمندتر تعیین میگردد (ویگوتسکی، ۱۹۷۸، ص ۸۶).
محدوده تقریبی رشد
ویگوتسکی بر این عقیده بود که وقتی یک دانشآموز در محدوده تقریبی رشد مرتبط با یک کار خاص است، فرآهم آوردن کمک و مساعدت میتواند او را به اندازه کافی در انجام آن کار «به پیش براند».
نمونهای از محدوده تقریبی رشد
ماریا به تازگی وارد دانشگاه شده و ترم اول است. وی قصد دارد یک دوره مقدماتی تنیس بگذراند. در کلاس هر هفته بر روی یادگرفتن و تمرین یک ضربه متفاوت کار میشود. هفتهها میگذرد و آنها یادمیگیرند که چگونه به درستی سرویس و با پشت راکت ضربه بزنند (ضربه بک هند).
طی هفتهای که ضربه با روی راکت را یاد میگیرد (فورهند)، مربی به این نکته اشاره میکند که ضربات ماریا ناامیدکننده هستند؛ زیرا ضربات فورهند او یا به تور برخورد میکند یا خارج از خط اصلی است. مربی آمادگی و ضربات متفاوت او را مورد آزمون قرار میدهد. به این نکته اشاره میکند که جایگیری او عالی است؛ بهسرعت آماده میشود و به درستی لگن خود را حرکت داده و با ارتفاع دقیق و به درستی به توپ ضربه میزند.
با این حال مربی اشاره مینماید که وی همچنان راکت خود را به همان حالت بک هند محکم نگه میدارد؛ به همین دلیل به او نشان میدهند که چگونه حالت دست خود را برای زدن یک ضربه مناسب فورهند عوض کند. تاکید میکند که ماریا بایستی انگشت اشاره خود را به موازات راکت نگه دارد. مربی نمونهای از یک فورهند خوب را به او نشان میدهد و به او یاری میرساند تا حالت دست خود را تغییر دهد. با کمی تمرین، ضربات فورهند ماریا به یک سلاح نیرومند تبدیل میشود!
در این مورد ماریا در محدوده تقریبی رشد برای زدن یک ضربه موفق فورهند قرار دارد. او همه ضربات و حالات دیگر را درست انجام میداد، اما فقط کمی آموزش و تکیهگاهسازی از «فردی آگاهتر» نیاز داشت تا در این مورد هم موفق شود.
وقتی به او کمک شد، توانست به هدفش برسد. حمایت صحیح و در زمان مناسب، میتواند دانشآموزان کلاس را در انجام کارهایی که برای آنها دشوارتر از آنی است که خودشان یاد بگیرند، توانمند سازد.
نظریه تکیهگاهسازی چیست؟
نظریه تقریبی رشد در لغت به مترادفی برای تکیهگاهسازی تبدیل شده است. با این حال، این نکته حائز اهمیت است که ویگوتسکی در نوشتههایش این عبارت را بهعنوان مترادف تکیهگاهسازی بهکار نمیبرد. تکیهگاهسازی توسط وود، برونر و راس (۱۹۷۶) معرفی شده است.
تکیهگاهسازی متشکل از فعالیتهایی است که توسط آموزشدهنده، یا همسالان توانمندتر انجام میگردد تا دانشآموز را طوری هدایت نماید که او را به سوی محدوده تقریبی رشد سوق دهد.
حمایت از بین میرود (یا حذف میشود)؛ چرا که دیگر لازم نیست. همانطور که طی ساختن یک سازه داربست را باز میکنند. از آن به بعد دانشآموز خود قادر خواهد بود تا مجددا کار موردنظر را انجام دهد.
وود و همکارانش (۱۹۷۶، ص ۹۰) تکیهگاهسازی را بهعنوان فرآیندی تعریف مینمایند که کودک یا یک فرد مبتدی را برای حل یک مسئله یا رسیدن به هدفی که ورای تلاشهای مستقل خود او قرار دارد، توانمند میسازد.
همانطور که اشاره مینمایند، تکیهگاهسازی مستلزم این است که بزرگسال عناصری از کار را کنترل نماید که در ابتدا ورای توانمندی آموزشگیرنده قرار دارد؛ بدین ترتیب، برای فرد این امکان را فراهم میآورند تا عناصری که ورای حیطه توانایی خود او است را تکمیل و بر آنها تمرکز نماید.
اشاره به این نکته حائز اهمیت مینماید که عبارت یادگیری همیارانه/ یادگیری اشتراکی، تکیهگاهسازی و یادگیری هدایت شده، همه در آثار نوشتاری دارای معنای مشابهی هستند.
پژوهش زیر، هم برای مفهوم تکیهگاهسازی و هم برای محدوده تقریبی رشد، پشتیبانی تجربی فراهم میآورد.
وود و میدلتون (۱۹۷۵)
یک کودک چهار ساله بایستی از یک مجموعه قطعات و گیره برای ساخت یک مدل سه بعدی که در یک شکل نشان داده شده است، استفاده کند. ساختن یک مدل به این صورت برای کودک بسیار دشوارتر از آنی است که خود بهتنهایی آن را انجام دهد.
وود و میلتون مشاهده مینمایند که چگونه مادران برای ساخت مدل سه بعدی با کودک خود تعامل میکنند. نوع حمایت به این صورت است؛
- تشویق کلی؛ بهعنوان مثال، «تلاشت را بکن.»
- دستورالعملهای مشخص؛ بهعنوان مثال، «چهار قطعه بزرگ بردار.»
- نشان دادن مستقیم؛ بهعنوان مثال، نشان دادن اینکه چگونه کودک قطعات را به هم وصل کند.
نتایج:
این پژوهش نشان داد که تنها یک استراتژی برای کمک به پیشرفت کودک، بهترین استراتژی نیست. مادرانی که استراتژی خود را بر اساس چگونگی پیشرفت کودک تغییر میدادند، بیشترین تاثیر را داشتند.
هنگامیکه کودک بهخوبی در حال انجام کار بود، این مادران در یاری رساندن خود کمتر بهصورت مشخص عمل میکردند. هنگامیکه کودک به چالش کشیده میشد، این مادران تا زمانیکه کودک مجددا در مسیر پیشرفت قرار گیرد، دستورالعملهای مشخصتری میدادند.
این پژوهش تکیهگاهسازی و مفهوم محدوده تقریبی پیشرفت ویگوتسکی را نشان میدهد.
تکیهگاهسازی (یا همیاری)، زمانی بیشترین تاثیر را دارد که حمایت انجام شده بیشترین تطابق را با نیاز یادگیرنده دارد. این امر فرد را در حالت دستیابی به موفقیت در تعریف تکیه گاه انجام کاری قرار میدهد که پیشتر توانایی انجام آن کار بهصورت تنها را نداشته است.
وود و همکارانش (۱۹۷۶)، فرآیندهایی که موجب تکیهگاهسازی تاثیرگذار میشد را معرفی کردند:
- جلب توجه یادگیرنده و ادامه آن در انجام یک کار.
- ساده کردن کار.
- تاکید بر ابعاد خاصی که به دستیابی به راه حل کمک خواهد کرد.
- کنترل سطح ناامیدی کودک.
- نشان دادن انجام کار.
تکیهگاهسازی در مقابل یادگیری اکتشافی
فروند (۱۹۹۰) قصد داشت این مورد را بررسی کند که آیا کودک با مفهوم پیاژه از یادگیری اکتشافی یادگیری تاثیرگذارتری دارد یا با یادگیری هدایت شده توسط محدوده تقریبی رشد.
این خانم از گروهی از کودکان بین سه تا پنج سال خواست که به یک عروسک کمک کنند تا تصمیم بگیرد کدامیک از اساس منزل بایستی در اتاقهای متفاوت یک خانه عروسکی قرار گیرند. فروند ابتدا هر آنچه کودک درمورد موقعیت مکانی اساس منزل فهمیدهبود را مورد ارزیابی قرار داد (بهعنوان معیار اندازهگیری اصلی).
در قدم بعدی، هر کودک بر کار مشابهی تمرکز کرد. هم بهصورت تنها (بر اساس یادگیری اکتشافی) و هم با مادر (تکیهگاهسازی/ یادگیری هدایت شده). برای ارزیابی اینکه هر کودک چهچیزی را یادگرفته، به هرکدام یک نوع مسئله پیچیدهتر مربوط به اساس منزل داده شد.
نتیجه این پژوهش نشان داد که کودکانی که از یاری مادر بهرهمند شدهاند نسبت به کودکانی که بصورت مستقل کار میکردند، در مسائل مربوط به اساس منزل عملکرد بهتری داشتند.
کاربردهای آموزشی
ویگوتسکی به نقش آموزش در کسب تجربههایی که در محدوده تقریبی رشد آنها قرار دارد، و به موجب آن یادگیری فردی آنها را تشویق کرده و ارتقاء میدهد، باور داشت (برک و وینسلر، (۱۹۹۵).
از نقطه نظر ویگوتسکی گرایانه، مدرس/ معلم نقش واسط فعالیت یادگیری کودک را بر عهده دارد. زیرا دانش را از طریق تعامل اجتماعی به اشتراک میگذارد (دیکسون-کراوس، ۱۹۹۶، ص ۱۸).
لِو ویگوتسکی، تعامل با همسالان را بهعنوان یک راه تاثیرگذار پیشرفت مهارتها و استراتژیها مینگرد. وی چنین پیشنهاد میدهد که مدرسان/ معلمان، زمانیکه کودکان کمتر توانمند نبازمند کمک همسالان توانمندتر هستند- در قالب محدوده تقریبی رشد- از تمارین اشتراکی یادگیری استفاده میکنند.
تکیهگاهسازی، زمانیکه بزرگسال متداوما در پاسخ بهسطح عملکرد یادگیرنده، سطحی از کمک را ارائهمیدهد، ویژگی کلیدی تدریس تاثیرگذار است. تکیهگاهسازی در کلاس میتواند شامل مدلسازیکردن یککار، ایجاد سرنخ و راهنمایی یا بهکارگیری محتوا و فعالیتباشد (کوپل و بردکامپ، ۲۰۰۹).
این دستورالعملها را بهعنوان راهنمای تکیهگاهسازی در نظر گیرید (سیلور، ۲۰۱۱).
- ارزیابی دانش فعلی یادگیرنده و تجربه وی در محتوای آکادمیک.
- محتوا را به آنچه دانشآموز در حال حاضر میفهمد و یا میتواند انجام دهد، ارتباط دهید.
- کارها را به بخشهای کوچک و کارهای قابل مدیریت بههمراه فرصت بازخوردهای متناوب، تقسیم کنید.
- از سرنخهای کلامی استفاده کنید و یاری رساندن به دانشآموز را ارتقاء دهید.
نه تنها تکیهگاهسازی نتایجی فوری دربر دارد، بلکه حتی مهارتهای موردنیاز برای حل مستقل مسائل در آینده را بهفرد القاءمینماید.
کاربرد معاصر نظریات ویگوتسکی در «تدریس دوجانبه/ متقابل»، که در ارتقاء توانایی دانشآموز برای یادگرفتن از روی نوشتار مورد استفاده قرار میگیرد، است. در این روش، مدرس و دانشآموزان در یادگیری ۴ مهارت با هم همکاری میکنند:
خلاصه کردن، پرسش، شفافسازی و پیشبینی. نقش مدرس در این فرآیند طی زمان، کاهش مییابد.
همچنین نظریات ویگوتسکی اخیرا موجب توجه به یادگیری مبتنی بر همکاری شده است؛ یادگیری مبتنی بر همکاری چنین پیشنهاد میدهد که اعضای گروه بایستی سطوح متفاوتی از توانمندی را دارا باشند تا همسالانی توانمند تر بتوانند به اعضایی که در محدوده تقریبی رشد عمل میکنند، کمک کنند.
دیدگاه شما