بازار نمیتواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست میدهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معاملهگری دیگر دادهاید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقامجوییتان، پدیدآورنده دشمنی میشوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار میدهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار دادهاید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معاملهام اینگونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار میدهد، بازهم راضی نمیشوید. از دید روانشناسی، شما فرصت بهدستآمده جدید برای کسب سود را رد میکنید، بهدلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکردهاید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را بهخاطر اشتباه اخیر مجازات میکنید. درواقع، نهتنها به بازار برنگشتهاید، بلکه با حس انتقامجویی زادهشده در خود اجازه میدهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.
دانلود رایگان کتاب رازهایی از ترید کردن غير احساسی لری لوین PDF
کتاب ترید غیر احساسی به یکی از مهم ترین مباحثی اشاره دارد که برای اکثر معامله گران معضل بزرگی محسوب می شود. ترید کردن بدون احساس یک توانایی محسوب می شود که معامله گران زیادی علاقه دارند تا به این سطح از معامله گری دست یابند. لری لوین به شما می آموزد چگونه از ضرر کردن نترسید و برای معامله پر ریسک شک نداشته باشید.
اینکه چگونه با بازار کنار بیایید و آن را مقصر ضررهای خود ندانید. درواقع طرز تفکر شما باید تغییر کند که به کمک کتاب ترید غیر احساسی این کار عملی خواهد شد؛ برای این منظور کتاب را دانلود کرده و با خودتان و بازار رفیق شوید.
قسمتی از کتاب ترید غیر احساسی
اولین معامله گر(Trader) ما فردیست بنام “ند”.(Ned) او تریدری مبتدی بوده و بطور میانروزی و روی نماد فیوچر P500&S کار می کند. سعی او بر این بوده است تا معاملات موفق و مداومی در طی شش ماه اخیر انجام دهد.
متاسفانه او در این راه کارنامه خوبی نداشته است اما دلیل عدم موفقیتش؛ روش کارش نبوده بلکه دلیل اصلی که باعث شده “ند” نتواند آنطور که دوست دارد پول در بیاورد، نداشتن کنترل به احساسات خود و ناتوانی وی در عمل کردن با “بهترین انگیزه درونی” بوده است.
“ند” از همان اوایل شروع به کار امید و اعتقاد زیادی به معامله روي نماد P&S داشت. او در شغل قبلی خود نیز بسیار موفق بود یعنی وقتی صاحب یک شرکت کوچک چاپ بود. او یادگرفته بود که تصمیمات مدیریتی مناسبی اتخاذ کرده و در کارش به آدمی موفقی تبدیل شود. “ند” تقریبا هیچوقت اشتباه بزرگ و تاثیرگذاری مرتکب نشد.
در واقع او طی مدت نه سال ریاستش در شرکت؛ با در نظر داشتن مسائل مختلف و نگرشی همه جانبه باعث حرکت رو به جلو شرکت شده و از این بابت به خود میبالید. و اگر احیانا چیزی آنطور که انتظار میرفت پیش نمیرفت “ند” با سرعت و کوشش بسیار سعی در حل مشکل نموده و در اکثر اوقات نیز بحران را به موفقیت تبدیل کرده بود.
مشخصات pdf کتاب ترید غیر احساسی لری لوین
نوع فایل: PDF
زبان کتاب: فارسی (ترجمه)
نویسنده: لنس بگز
تعداد صفحات: 101
حجم فایل: 3.51 مگابایت
شما این عبارت را در سرتاسر این کتاب مشاهده خواهید کرد. این از مهم ترین عباراتی است که شما بعنوان یک تریدر موفق باید آنرا بیاموزید. اگر شما این مهارت را سرلوحه کار خود قرار دهید در این راه به موفقیت های بزرگ دست پیدا خواهید کرد. اما بدون این مهارت؛ شما محکوم به شکست هستید. واقعا به همین سادگیست که اگر شما یاد بگیرید که چگونه بهترین متد مورد علاقه تان را به اجرا درآورید؛ تریدهایتان پولساز خواهد بود و اگر این کار را یاد نگیرید؛ شما پول زیادي را در تریدهایتان از دست خواهید داد.
عناوین کتاب ترید غیراحساسی لری لوین
مطالبی که در این کتاب به آنها اشاره شده، شامل موارد زیر است که به شما کمک خواهد کرد که به بهترین کل ممکن معاملات خود را به سرانجام برسانید و خیال آسوده ای از ترید کردن داشته باشید. عناوین کتاب لری لوین به شرح زیر است:
بخش 1 : مهارتهایی که شما جدا احتیاج دارید (8)
فصل 1 -تعبیه و تکمیل اهداف واقع گرایانه (8)
فصل 2 -یاد بگیریم که ضرر کردن را دوست داشته باشیم! (11)
فصل 3 -پول در آوردن ربطی به زمان ندارد(13)
فصل 4 -منعطف باقی ماندن (16)
فصل 5 – آیا شما استحقاق کسب درآمد را دارید (18)
فصل 6 – روشهای ترید (20)
فصل 7 – اجرای بی نقص (24)
فصل 8 – استفاده از استاپ Order Stop (27)
فصل 9 – بهره بردن از بازاری که از حرکت نمی ایستد (30)
فصل 10 -عینی بودن (واقع بینی) (33)
فصل 11 -برنده و بازنده فعال بودن (36)
فصل 12 -ترید بر روی کاغذ پس از ضرر کردن (38)
فصل 13 –خودسازی (40)
بخش 2 :رفتارهایی که شما باید از آنها دوري کنید (42)
فصل 14 -بزرگترین اشتباهی که ممکن است انجام دهید (42)
فصل 15 -ترید انتقامجویانه (44)
فصل16 -آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن (46)
فصل 17 -مضاعف سازي: اضافه کردن به پوزیشن متضرر (48)
فصل 18 –طمع (50)
فصل 19 – ترس (51)
بخش 3 :چگونگی خودسازی (54)
فصل 20 -سایکو سایبرنتیک چیست؟ (54)
فصل 21 -پیش زمینه هایی برای شروع (58)
فصل 22 -تصویر ذهنی (60)
فصل 23 – مکانیسم های موفقیت و مکانیسم های شکست (63)
فصل 24 –بخشش (65)
فصل 25 – افراد مشهور از سایکو سایبرنتیک استفاده میکنند (67)
فصل 26 – چگونه از تکنیک های تجسم فکری براي اعتلای ترید استفاده کنیم (71)
فصل 27 –تمرین هایی براي تعبیه هدف (76)
فصل 28 -تجسم سودهای بادآورده بزرگ (78)
فصل 29 -افزایش ساختار سرمایه (81)
فصل 30 -تمرین چکاندن ماشه (83)
فصل 31 -تمرین تحدید ریسک (85)
فصل 32 -صفر کرن ماشین حساب (88)
فصل 33 –تمرین ها تجسمی خود را خلق کنید (90)
فصل 34 – تمرین برای آرامش بیشتر (93)
فصل 35 – چرا تکنیک های منسجم سازی کار می کند؟ (94)
واژه نامه (96)
مراجع و مواخذ (97)
لری لوین در کتاب ترید غیر احساسی خود به این موضوع اشاره دارد که یک تریدر حرفه ای باید از نظر روحی و از نظر دانش قوی باشد. اگر در یکی از این دو مورد ضعیف عمل کند، نباید انتظار موفقیت از آن داشت. با دانلود رایگان کتاب معامله غیر احساسی، احساسات پوچ و بی معنی را سرکوب کنید و به سراغ سودهای بزرگ بروید تا به همه نشان دهید چقدر قدرتمند هستید.
معرفی بهترین کتاب های فارکس، 11 کتاب برتر فارکس که هر معامله گری باید بخواند!!
دنیای بازارهای مالی حتی برای تریدرهای با تجربه هم میتواند دلهره آور باشد. با این حال کتابهای زیادی در مورد این معاملات وجود دارد که به کمک آنها از مقدمات اولیه بازار تا استراتژی های پیشرفته مبتنی بر تحلیل تکنیکال و فاندامنتال را میتوان آموزش دید. در این قسمت از امیرتریدر به معرفی بهترین کتاب های فارکس میپردازیم که مطالعه آنها دیدگاه بهتری نسبت به بازار و فضای معامله گری در اختیار مخاطب قرار میدهد. دورههای نصف و نیمه زیادی در مورد آموزش فارکس وجود دارد اکثرا بر گرفته از این کتابها هستند. پس اگر وقت و سرمایهتان برایتان اهمیت دارد از همین ابتدا با مطالعه کتاب شروع کنید.
درس گرفتن از اشتباهات و نقاط مثبت سایر معامله گران یک روش عالی برای حرفهای شدن در ترید است. اکثر تریدرهای موفق تجارب خود را در قالب کتاب در اختیار سایرین قرار داده اند. به همین علت در این مطلب قصد داریم 11 کتاب برتر فارکس در حوزههای تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی بازار را معرفی کنیم که به راحتی تمامی نیازهای شما را در بازارهای مالی پوشش میدهند. تا انتها با ما همراه باشید.
بهترین کتاب های فارکس در حوزه تحلیل تکنیکال
روند، سطوح حمایت و مقاومت، پرایس اکشن، الیوت، اندیکاتور و … اصطلاحاتی هستند که احتمالا با حضور در بازارهای مالی به وفور به گوشتان خورده است. این عبارات در حوزه تحلیل تکنیکال قرار دارند. تحلیل تکنیکال مجموعهای از تکنیک هاست که به پیشبینی حرکات آینده قیمت بر اساس الگوها و حرکات تاریخی بازار میپردازد. اساس این روش متداول، بررسی دادهها و نمودارهای بازار به کمک ابزارها و اندیکاتورهای موجود است. در این بخش به معرفی بهترین کتاب های فارکس در حوزه تکنیکال میپردازیم.
- تحلیل تکنیکال بازار سرمایه از جان مورفی
جان مورفی به عنوان کسی که بالای 40 سال در بازار حضور داشته است میتواند مربی خوبی برای آموزش فارکس باشد. این کتاب یکی از پرفروشترین کتاب های مالی است که مورد تائید برترین اساتید دنیا قرار گرفته است. فلسفه تحلیل تکنیکال، ساختار نمودارها، روندها، اسیلاتورها، چرخههای زمانی، شکافهای قیمتی، انواع الگوها و … از مواردی است که در این کتاب به طور گسترده مورد بررسی قرار میگیرد. همین هم باعث شده یکی از بهترین کتاب های فارکس باشد.
فرقی نمیکند که در فارکس تازه کار هستید یا این که نتوانستهاید نتایج دلخواهتان را در این بازار به دست بیاورید. این کتاب به شما کمک میکند تا بتوانید در این مارکت به سود برسید. پاول لنگر نتایج سالها شکست، آزمایش، امتحان و تجارب ناشی از هزاران دلار سرمایهای که صرف سیستمها و دورههای آموزشی کرده است را در این کتاب با شما به اشتراک گذاشته است.
- آموزش فارکس از مقدماتی تا پیشرفته
این کتاب از صفر تا صد فارکس را به طور کامل آموزش میدهد. آشنایی با بازار فارکس، نحوه معاملات، انواع ریسکهای موجود، انتخاب بروکر مناسب، کلاهبردان بازار فارکس، طراحی استراتژی و پلن معاملاتی و … از مواردی است که در این کتاب کاملا بررسی شده است.
- استراتژی های معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت
اگر به دنبال یک برنامه معاملاتی هستید که از نقطه ورود تا خروج از پوزیشن را در بگیرد مطالعه این کتاب به شدت توصیه میشود. نویسنده این کتاب رابرت ماینر تجربه 20 سال و اندی حضور در مارکت را تشریح کرده است و به طرز ماهرانهای تمام جنبههای یک برنامه معاملاتی را در اختیار شما قرار میدهد. نتیجه خواندن این کتاب یک رویکرد کامل برای معامله است که به شما امکان میدهد تا با اطمینان کامل وارد موقعیت خرید یا فروش شوید.
یکی از مراجع معتبر و کامل در زمینه کندلها این کتاب است. آشنایی با این کندل و نمودارها پایه و اساس بازارها است و تریدرها باید با آن آشنایی کافی را داشته باشند. اگر از کندل استیک استفاده میکنید این از بهترین کتاب های فارکس برای شما است.
البروکس با داشتن تجربه 30 ساله در بازار یکی از بهترین مربیان برای سرمایه گذاران است. پرایس اکشن به سبک Al Brooks از معروفترین متدها در میان تحلیل گران سر تا سر دنیا است. سیستم معاملاتی البروکس عبارت است از ترید برنامهای، عادتهای شخصیتی تریدرهای موفق و آشنایی با کندلها.
معرفی بهترین کتاب های روانشناسی فارکس
محیط معاملهگری با محیطی که در آن بزرگ شدهاید متفاوت است بنابراین تلاش شما در ابتدا باید این باشد که خودتان را با ویژگیهای روانی که یک تریدر باید داشته باشد وفق دهید. کتاب هایی که در این بخش معرفی میکنیم جز بهترین کتاب های فارکس در زمینه روانشناسی بازار است که به شما کمک میکند تا خصوصیات روحی و ویژگیهای شخصیتی که یک تریدر برای موفق شدن نیاز دارید بیاموزید.
بهترین کتاب در حوزه روانشناسی بازار راز بزرگ معامله گری و همچنین فارکس است که مطالعه آن به شدت توصیه میشود. مارک داگلاس 80 درصد از موفقیت در بازار را ناشی از مسائل روانی میداند. به نظر مارک مسائلی که از ذهن نشأت میگیرد علت اصلی حرکات در بازار است و در این راستا به بررسی زوایای پنهان یک معامله و عوامل موثر بر آن میپردازد. با مطالعه این کتاب شما میآموزید که چگونه اعتماد به نفستان را در مارکت بالا ببرید، دقت و نظم داشته باشید و محیطهای خارجی و داخلی ذهنیتان را مورد استفاده قرار دهید.
نظم، تسلط بر خویشتن و مهارت کنترل عواطف و احساسات است که باعث موفقیت میشود اما این عوامل مسائلی نیستند که شما در ابتدا آنها را بدانید و برای مسلط شدن به آن نیاز دارید ابتدا آنها را بشناسید و سپس به طور مستمر آنها را تمرین کنید.
ترس، طمع، بی احتیاطی، غلبه بر گناه بینقصی، غرور، خشم و غضب، ناشکیبایی و بی صبری مواردی است که در فصلهای ابتدایی این کتاب بررسی میشود و در فصل های پایانی به شما کمک میکند تا اشتباهاتی را که انجام میدهید، طبق لیستی که برایتان آماده کرده تشخیص دهید و سپس این مشکلات را رفع کنید.
این کتاب با به کارگیری تکنیکها و روشهای علمی به تریدرها کمک میکند تا با ارتقا ذهنیت خود با تمرکز بهتر و اعتماد به نفس بالاتر در بازار پیش بروند و به سود برسند. مورد دیگری که در این کتاب به آن پرداخته میشود، ذهن آگاهی (تکنیک مایندفولنس) و توجه به زمان حال است. این کار باعث کاهش اضطراب و احساسات در تریدر میشود و دید او نسبت به مسائل را بازتر میکند.
جک دی شواگر در این کتاب با افراد برتر در حوزه معامله گری مصاحبه میگند. بررسی استراتژی های تریدرهای موفق اساس این کتاب است. این کتاب به خوبی بیانکننده این است که موفقیت در بازار منوط به مهارت و انضباط است و نمیتوان در آن به طور شانسی به موفقیت رسید. این کتاب دو دسته از افراد را مخاطب قرار میدهد: 1. افراد حرفهای که مشاغل مرتبط با سرمایه گذاری و فعالیت در بازارهای مالی را دارند و 2. افراد آماتور یا دانشجویانی که قصد فعالیت در مارکت را دارند و تمایل دارند در مورد کسانی که قبلا این مسیر را طی کردهاند اطلاع کسب کنند.
معرفی بهترین کتاب های فارکس در حوزه فاندامنتال
شما باید در هنگام بازکردن معاملات بدانید چه اتفاقاتی در شرف وقوع است و چه تاثیری روی بازار دارد. زیرا مسائل کلان و خبرهای اقتصادی به شدت در روند بازار تاثیر گذار هستند.
دکتر ژند در این کتاب به بررسی رویداهای فاندامنتال (بنیادی) میپردازد. ایده تحلیل بنیادی در فارکس این است که اگر تصویر اقتصادی آینده یک کشور مستحکم باشد باعث میشود ارز آن کشور نیز تقویت شود. این اتفاق به این علت رخ میدهد که در مارکت ها همیشه عرضه و تقاضا است که حرف اول را در تعیین قیمت میزند. کشوری که اقتصاد رو به رشدی دارد، تقاضای بالاتری برای ارز خود دارد و باعث رشد قیمت آن خواهد شد. تحلیل فاندامتال مربوط به اخبار، رویداهای سیاسی تاثیرگذار بر اقتصاد، سیاست های فدرال رزرو و … است. در فصلهای اولیه این کتاب به نهادهای تاثیرگذار در بازار ارز پرداخته شده است و سپس عوامل و رویدادهایی که باعث نوسان در بازار میشود به همراه مثال بررسی میشود.
سخن پایانی
خواندن این کتابها فقط شروع کار است. شاید این اصطلاح معروف را بارها و بارها شنیده باشید که با مشاهده صدها ساعت فیلم مرتبط با شنا، نمیتوان شناگر شد!! در بازارهای مالی نیز این قضیه صادق است حتی با دیدن بهترین فیلمها و کتاب های آموزش فارکس شما فقط دانش لازم را به دست میآورید. تمرین، تکرار و ممارست در این مسیر است که میتواند شما را به یک تریدر حرفهای تبدیل کند.
اگر در ابتدای مسیر معامله گری هستید و نمیدانید که دقیقا باید از کجا شروع کنید پیشنهاد ما افتتاح حساب دمو فارکس در یک بروکر و شروع به آزمون و خطا آموختههایتان است. پس از این که به تسلط نسبی در بازار فارکس و نحوه خرید و فروش رسیدید نوبت افتتاح حساب واقعی در یک کارگزاری معتبر است. در صورتی که ثبت نام خود را از طریق سایت امیرتریدر انجام دهید میتوانید به سیگنال های فارکس ما از طریق کانال VIP فارکس که به صورت کاملا رایگان در اختیار شما قرار میگیرد، دسترسی داشته باشید.
اسمارت مانی، روش جدید معامله گران بزرگ در بازار فارکس!
پرایس اکشن اسمارت مانی، مدرن ترین سبک تحلیل دنیا می باشد که ترکیبی از پرایس اکشن سبک عرضه و تقاضا و سبک کلاسیک است و درصد برنده شدن و ریسک به ریوارد بالایی دارد، دو موردی که ما معامله گران همیشه به دنبال آن هستیم.
انواع مختلفی از سبک های استراتژی معاملات فارکس از تایم فریم های کوتاه تا تایم فریم های طولانی وجود دارد. این سبکها در طول سالها بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفتهاند و همچنان انتخابی محبوب از فهرست بهترین استراتژیهای معاملاتی فارکس در سال جاری باقی ماندهاند. بهترین معامله گران فارکس همیشه از سبک ها و استراتژی های مختلف در جستجوی نحوه تجارت موفق فارکس آگاه هستند.
وقتی صحبت از روشن شدن بهترین و سودآورترین استراتژی فارکس می شود، واقعاً هیچ پاسخ واحدی وجود ندارد.بهترین استراتژی های معاملاتی فارکس برای هر فرد مناسب است. این به این معنی است که شما باید شخصیت خود را در نظر بگیرید و بهترین سیستم معاملاتی فارکس را که مناسب شما باشد، انتخاب کنید. چیزی که ممکن است برای شخص دیگری بسیار خوب باشد، ممکن است برای شما کارساز نباشد.
یکی از جنبه های کلیدی که برای ساخت استراتژی باید در نظر بگیرید، آموزش فارکس و یک چارچوب زمانی برای سبک معاملاتی شما است.
قوانین پنج گانه اسمارت مانی برای ورود به معامله:
◼ روند مارکت را پیدا کنیم (بر اساس تایم های فرکتالی)
◼ مناطق عرضه و تقاضا را بشناسیم (بیس ها و اوردر بلاک های قیمتی)
◼ نقدینگی ها کجای بازار هستند؟
◼ خلاء ها (ipa) را دنبال کنیم
◼ ورود به راز بزرگ معامله گری معامله به صورت تدافعی یا تهاجمی: بعد از گذراندن این دوره شما به تمام این مطالب تسلط کامل خواهید داشت.
کسب درآمد دلاری بالا از بازار فارکس
ممکن است داستان هایی شنیده باشید که چگونه افراد از طریق معاملات فارکس توانسته اند از نظر مالی کاملاً آزاد باشند. آزاد بودن مالی در این مورد، به این معنی است که شما فقط باید یک روز یا چند ساعت را صرف تماشای نمودارها کنید، معامله کنید و با چند کلیک سود زیادی کسب کنید.
از یک طرف، به نظر می رسد این کار یکی از آن شعار های تقلبی "سریع پولدار شوید" باشد و در واقع حق با شماست زیرا ثروتمند شدن هرگز به این سادگی نیست.
از طرف دیگر، اگر این کار را به درستی انجام دهید، واقعاً می توانید از نظر مالی آزاد باشید. تنها مشکل این است که شما باید بدانید که چگونه معامله گری در فارکس را شروع کنید و چگونه آن را به درستی انجام دهید.
خوشبختانه، شما می توانید بسیاری از آموزش های فارکس را به صورت آنلاین پیدا کنید. آموزش فارکس چرتکه منبع بسیار مفیدی است که به شما کمک می کند تا با بازار معاملاتی فارکس شروع کنید و حداقل باید یک بار آن را مرور کنید تا ایده ای در مورد آنچه که در حال ورود به آن هستید داشته باشید.
با این حال، اگرچه این آموزش پایه محکمی برای شروع می باشد، نباید به طور کامل به منابع رایگان تکیه کنید زیرا آنها اطلاعات پایه را در اختیار شما قرار می دهند.
برای موفقیت در یک کلاس آموزش فارکس در تهران باید هزینه پرداخت کنید یا زمان زیادی را صرف معامله گری کنید تا تجربه کافی را جمع آوری کنید. خطر در اینجا این است که می توانید با معامله گران شکست خورده ای روبرو شوید که فقط می خواهند وعده های توخالی را به شما بفروشند.
چرا هرگز نباید بدون یادگیری یک دوره آموزشی مناسب فارکس معامله گری را شروع کنید؟ یک وکیل قبل از اینکه یک وکیل کامل شود به سالها مطالعه و تمرین نیاز دارد.یک دکتر قبل از اینکه یک پزشک کامل شود به سالها مطالعه و آموزش در کار نیاز دارد.یک دندانپزشک، یک حسابدار، یک آرایشگر، یک سرآشپز و غیرهنیز همینطور است. همه مشاغل تا قبل از اینکه یک فرد، واقعا موفق در حوزه خود بشود نیاز به تمرین و آموزش دارند. چه چیزی باعث می شود فکر کنید که معامله گری در فارکس به آن نیاز ندارد؟
در واقع وقتی به تریدکردن در فارکس تسلط پیدا کنید، درآمد حاصل از آن نسبت به اکثر مشاغل روی زمین بازدهی بسیار بیشتری خواهد داشت. آیا فکر می کنید برای چنین شغلی یا سرمایه گذاری به آموزش بیشتری نیاز ندارید؟
در کمال تعجب، اکثر مردم مستقیماً وارد معامله در حساب ریل فارکس میشوند و سرمایه واقعی واقعی خود را حتی بدون آموزش و درک مناسب در بازار فارکس معامله میکنند.
اینها افرادی هستند که کارگزاران فارکس آنها را بیشتر دوست دارند زیرا آنها درختان پول برای کارگزاران فارکس هستند.
چنین افرادی فقط می آیند و یک حساب را خراب می کنند، با پول بیشتری باز می گردند تا دوباره و دوباره حساب های خود را خراب کنند تا اینکه در نهایت معامله فارکس را کنار بگذارند. افراد زیادی از این دست هر روز بیرون می آیند. به همین دلیل است که صنعت معامله گری در فارکس یک تجارت پررونق است.
نقش آموزش اصولی در کسب درآمد دلاری از فارکس حتی سادهترین کار روی زمین که بدون آموزش مناسب انجام میشود، شما را به جایی نمیبرد.
طمع چیزی است که هر روز انسان را می کشد و حرص و طمع اکثر افرادی را که در فارکس معامله می کنند را می کشد.
اینها اصول اساسی و پایه اصلی آزادی مالی هستند.تعداد کمی از افراد از طریق شانس خالص به آزادی مالی دست می یابند، کسانی که به آزادی مالی دست می یابند کسانی هستند که انگیزه و پشتکار برای رسیدن به آن را دارند. کسانی که می فهمند از طریق کوشش،یادگیری و اجراست که فرد موفق خواهند شد.
مهم ترین نکته قبل از معامله گری در بازار فارکس
احتمال برنده شدن شما چقدر است؟ آیا شما پاسخ این سوال را دارید؟ اگر این کار را نکنید، احتمالاً حتی نباید معامله کنید. این یک سوال بسیار ساده است که قبل از هر معامله ای باید از خود بپرسید."احتمال برنده شدن من برای این معامله چقدر است؟ "اگر چیزی کمتر از 60٪ باشد، از معامله صرف نظر کنید. می بینید که اصلا منطقی نیست که معامله ای را انجام دهید که کمتر از 60 درصد شانس برنده شدن دارد. اگر کمتر از 50 درصد شانس برنده شدن است، چرا حتی معامله کنید؟ مطمئناً در آن معامله ضرر خواهید کرد، درست است؟ اگر احتمال برنده شدن آن 50٪ است. شما روی شانس خود شرط بندی می کنید. این قمار است، معامله نیست.
داشتن یک احتمال برنده شدن 60٪ و بالاتر برای آن معامله به این معنی است که شما از بازار برتری دارید. شما باید به طور مداوم معاملاتی را انجام دهید که بیش از 60٪ شانس برنده شدن دارند. اما اگر در مواقعی که معامله ای انجام می دهید 50 درصد شانس برنده شدن دارد. شما کل بازی و کل برنامه معاملاتی خود را خراب خواهید کرد.
واقعیت بازار فارکس چیست؟
مهم است که قبل از ورود به این بازار یک چیز را بدانید. این واقعیتی است که شما برخی از معاملات را برنده می شوید و برخی را از دست می دهید.
گاهی اوقات، شما پول زیادی به دست می آورید، زیرا شانس در کنار شماست. گاهی اوقات، شما پول را از دست می دهید، حتی اگر همه چیز را درست انجام دهید، فقط به این دلیل که آن روز بدشانس بودید.
آموزش مبانی بورس؛ مبانی روانشناسی معاملهگری
هنگام معامله در بازارهای مالی، شما کنترلی بر بازار ندارید؛ پس باید روی خودتان تسلط پیدا کنید. راز افراد موفق در بازار سرمایه همین است: آنها بهجای تلاش برای کنترل بازار، برای تسلط بر خودشان تلاش میکنند.
روانشناسی معامله یکی از اصول مهمی است که هر معاملهگری باید به آن توجه داشته باشد. درواقع بهگفته بسیاری از معاملهگران مطرح جهان، در معامله موفق، تنها ۲۰ درصد از فرایند به سبک معاملاتی مناسب و کارامد مربوط است و ۸۰ درصد دیگر به پیروی از اصول صحیح روانشناسی معامله ربط پیدا میکند. با وجود این اهمیت بسیار زیاد، کمتر کسی است که به اصول روانشناسی در معامله بها بدهد.
متأسفانه یکی از ضعفهای بزرگ در بین معاملهگران خُرد در ایران پیروینکردن از اصول صحیح روانشناسی در معامله است که باعث تحمیل ضررهای هنگفت به معاملهگران میشود. در این مطلب، قصد داریم چند توصیه مهم برای تج به معاملهای کارامد به شما ارائه کنیم. بدیهی است که در چنین مطلب کوتاهی، نمیتوان تمام موضوع را پوشش داد؛ اما در صورت پیروی از توصیههای ارائهشده در این مطلب، میتوانید سودآوری و موفقیت خود در بازار سرمایه را افزایش دهید.
پیش از صحبت درباره بازار سرمایه، باید به این درک کلی برسید که شما کنترلی بر روند بازار ندارید. بازار مسیر خود را میرود و شما تنها میتوانید تصمیم بگیرید که آیا وارد معامله بشوید یا نه. تمام اختیار شما پیش از ورود به معامله تمام میشود و بعد از آن، دست نامرئی بازار است که قیمتها را حرکت میدهد. پس برای موفقیت در بازار سرمایه، باید بتوانید پیش از هرچیز بر خودتان مسلط باشید. احتمالا این حرفی است که تمام معاملهگران از آن اطلاع دارند؛ اما کمتر از ۱ درصد آنها به این حرف عمل میکنند. بااینهمه، چگونه میتوان بر خود کنترل داشت؟
۱. تعیین اهداف
پیش از ورود به بازار سرمایه، باید اهداف خود را مشخص کنید. قصد شما از ورود به بازار سرمایه چیست؟ عدهای برای حفظ سرمایه وارد بازار شدهاند؛ و عدهای بهدنبال تغییر شغل هستند و میخواهند بهجای شغل کارمندی معاملهگری در بازار سرمایه را امتحان کنند؛ و عدهای قصد دارند درکنار شغل اصلی خود، با معامله در بازار سرمایه نیز درآمد کسب کنند. جدا از این دلایل، شما نیاز به اهداف مشخص دارید؛ اما اهداف باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
واقعبینبودن
بسیاری از افراد با تأثیرگرفتن از فیلمهای سینمایی یا پیجهای اینستاگرامی، اهداف خود را بسیار بلندپروازانه در نظر میگیرند؛ اما در بازارهای مالی جایی برای رؤیاپردازی نیست. اگر سرمایه اولیه دهمیلیونتومانی دارید، نمیتوانید و نباید هدف خود را رسیدن به سرمایه یکمیلیاردتومانی در یک سال قرار بدهید.
دستیافتنیبودن
فرض کنیم فردی با سرمایه دهمیلیونتومانی قصد دارد در ماه به سود پنجمیلیونتومان برسد. این هدف دستنیافتنی و ناممکن است. اگرچه شاید برحسب اتفاق یا رخدادهایی بتواند در یک یا دو ماه به چنین سودی دست پیدا کند، قطعا نمیتواند این سودآوری را ادامه بدهد. درمقابل، اگر فردی با سرمایه دهمیلیونتومانی قصد دارد به سودآوری پانصدهزار یا حتی یکمیلیونتومانی در ماه برسد، میتوان گفت وی بهدنبال هدفی نسبتا امکانپذیر است. حال بهمرورزمان میتواند به هدفش بالوپر دهد و آن را تا ماهی پنج یا حتی ده میلیون تومان نیز برساند. توصیه مهم به معاملهگران تازهکار این است که حتما از اهداف کوچک و خُرد شروع کنند و بهتدریج اهداف خود را افزایش دهند و همواره نسبت اهداف با سرمایه موجود را مدنظر قرار بدهند.
اندازهگیریپذیر بودن
اهداف شما باید اندازهگیریپذیر باشد؛ اهدافی مانند اینکه «میخواهم موفق باشم» یا «میخواهم کسب سود کنم» مفید نیستند. شما باید در هر لحظه بدانید که در کجای مسیر قرار دارید تا هر لحظه احساس کردید از مسیر خارج شدهاید، تغییر مسیر دهید و به مسیر اصلی بازگردید.
۲. ضررها را دوست داشته باشید
شاید در نگاه اول، این توصیه سادهلوحانه بهنظر برسد و تصور کنید قصد ما طبیعی جلوهدادن ریزشهای بازار است. بااینحال، چه بخواهید و چه نخواهید، ضرر یکی از دوستان شما در تبدیل به معاملهگر موفق است. ضررکردن نباید موجب رنجش شما شود؛ البته هیچکس از ضررکردن خوشحال نخواهد شد. باید توجه کنید که شما برای پیشرفت در بازارهای مالی نیازمند تجربه هستید و هیچ تجربهای مانند تجربه تلخ ازدستدادن پول نمیتواند به شما کمک کند. زمانیکه سود کسب میکنید، هرگز بهدنبال بهبود روش معاملهگری خود نیستید؛ ولی باید هنگام معامله توجه کنید طوری معامله کنید که ضررهای زیاد به شما آسیب خاصی نزند. نکته دیگر اینکه ارزش و بهای این تجربه کاملا به خود شما بستگی دارد. اگر هنگامیکه ضرر کردید علل این ضررها را بررسی نکنید، درواقع، فقط ضرر کرده و از این ضررها هیچ اندوختهای کسب نکردهاید. سپس دوباره معامله میکنید و دوباره همان اشتباه و بازهم ضرر بیشتری میبینید. درحقیقت، پولی که شما از دست دادهاید، در جیب معاملهگرانی است که قبلا از ضررهای خود درس گرفته و روش معاملهگری خود را بهبود بخشیدهاند.
معاملهگر موفق با ضرردهبودن بعضی معاملات کنار میآید و قبول میکند که گاهی معامله ضررده خواهد بود؛ اما معاملهگر ناموفق هنگامیکه معامله وارد ضرر میشود، همواره به امید این باقی خواهد ماند که جهت حرکت بازار تغییر خواهد کرد و به سودآوری خواهد رسید. اکثر افراد این واقعیت ساده را که معاملات گاهی ضررده خواهد بود، به بدترین شکل ممکن یاد میگیرند و پیش از اینکه به این درک برسند، پول زیادی را از دست دادهاند.
اگر پیش از اینکه معاملهای انجام دهید، احتمال ضرردهبودن آن را در نظر نگرفته باشید، احتمالا با ورود معامله به منطقه قرمز، ترس بر شما غلبه خواهد کرد و توانایی فکرکردن صحیح را از دست خواهید داد. مارک داگلاس، نویسنده کتاب تحسینشده «معاملهگر منضبط» میگوید:
معاملههای زیانده را بهمحض درک زیاندهبودن متوقف کنید، پیش از آنکه خسارت جبرانناپذیری به شما بزند.
۳. انعطاف کلید موفقیت
یکی از مشکلات اکثر معاملهگران حتی معاملهگران موفق این است که بهسختی قبول میکنند جهت انتخابی گشان برای معامله اشتباه بوده است. ممکن است شما بعد از روزها تلاش و بررسی چندده سهام مختلف، به نتیجه رسیده باشید که سهام شرکت الف صعودی خواهد بود؛ اما بهمحض شروع معامله، قیمت رو به کاهش میگذارد. احتمالا برای شما سخت است که بپذیرید تمام روزهایی که صرف کردهاید تا این سهم را انتخاب کنید، آورده مثبتی نداشته است. نداشتن انعطافپذیری در چنین مواقعی، میتواند بهای سنگینی برای معاملهگران بههمراه داشته باشد.
انعطافپذیری، تنها درباره معاملهها صادق نیست راز بزرگ معامله گری و معاملهگر موفق درزمینه روش و سبک معاملهگری خود نیز انعطافپذیر است. ممکن است سبک معاملهگری شما برای یک سال بهخوبی عمل کند؛ اما ناگهان متوجه شوید که این روش دیگر بهدرستی گذشته کار نمیکند. ناگفته نماند این اتفاق در بازارهای مالی رایج است. در چنین وضعیتی، باید انعطاف به خرج دهید و سیستم معاملاتی خود را بهروزرسانی کنید. نکتهای که باید بهیاد داشته باشید، این است که همیشه وقت برای سودآوری هست؛ پس با خروج از معاملههای زیانده، میتوانید فرصت بیشتری برای ورود به معامله سودآور داشته باشید.
۴. از قوانین خود تخطی نکنید
هیچچیز بهاندازه تخطی از روش و سبک و قوانین معاملاتی به شما آسیب نمیزند؛ خصوصا اگر این تخطی برایتان سودآور نیز باشد. عدهای میگویند قوانین برای این ایجاد شدهاند که شکسته شوند؛ اما در بازارهای مالی این توصیه میتواند بهسرعت شما را به نابود بکشاند. نظم و انضباط در بازارهای مالی حرف اول را میزند. البته تمام معاملهگران در طول زندگیشان حداقل یکبار با این دوراهی مواجه شدهاند که آیا از قوانین تخطی کنند یا به سبک خود پایبند بمانند؟ جوابی که در این مواقع داده میشود، مرز میان معاملهگر موفق و ناموفق را تعیین میکند.
۵. از معاملههای انتقامی بپرهیزید
معاملهگران، تنها به یک دلیل دست به معامله انتقامجویانه میزنند و آن هم مقصردانستن بازار است. بسیاری از معاملهگران پس از کسب ضرری اندک در معامله، فورا برای جبران آن دست به معاملهای دیگر میزنند. در چنین مواقعی، بسیار کم پیش میآید که معامله جدید سودآور باشد.
اگر شما زمان کافی برای بررسی معامله زیانده اختصاص ندهید، درواقع دوبار ضرر کردهاید: بار اول، زیان ناشی از معامله اول و بررسینکردن ضعفها و دلیلهای اشتباه در معامله که به ازدسترفتن تجربهای ارزشمند منتهی میشود؛ بار دوم، زیان ناشی از معاملهای بیبرنامه که در نهایت به خسارتی مضاعف برایتان تمام میشود.
مارک داگلاس دراینباره میگوید:
بازار نمیتواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست میدهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معاملهگری دیگر دادهاید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقامجوییتان، پدیدآورنده دشمنی میشوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار میدهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار دادهاید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معاملهام اینگونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار میدهد، بازهم راضی نمیشوید. از دید روانشناسی، شما فرصت بهدستآمده جدید برای کسب سود را رد میکنید، بهدلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکردهاید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را بهخاطر اشتباه اخیر مجازات میکنید. درواقع، نهتنها به بازار برنگشتهاید، بلکه با حس انتقامجویی زادهشده در خود اجازه میدهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.
۶. فعال باشید، نه منفعل
اگر قرار است در بازار برنده یا بازنده باشید، بهتر است برنده یا بازنده فعال باشید. افرادی هستند که پس از معامله، شروع به دعا کردن میکنند که جهت بازار بهسمت دلخواهشان حرکت کند. دعاکردن و امیدداشتن و آرزوکردن بهخودیخود هیچ اشکالی ندارد؛ اما در بازارهای مالی جایی برای امید و آرزو نیست. مشکل از جایی آغاز میشود که ما در بازارهای مالی نیز برمبنای امیدها و آرزوها معامله میکنیم. این مسئله ما را درمقابل عملکردمان منفعل و بیمسئولیت میکند. درنهایت نیز، هنگامیکه جهت بازار برخلاف حرکت مدنظرمان نرفت، هسته معاملاتی، عملکرد حقوقیها، تیم اقتصادی دولت، تحریمهای سازمان ملل، شورشهای هنگ کنگ و کالیفرنیا و. را مسبب ضرر و زیانهایمان میدانیم.
باید هرچه سریعتر دست از آرزوکردن بردارید و بدانید همانطورکه سودهای شما متعلق به هیچکس نیست، مسئول زیانهای شما نیز هیچکس نیست. همانطورکه در ابتدا گفته شد، شما جهت حرکت بازار را کنترل نمیکنید؛ پس باید خودتان را کنترل کنید. همین امروز تصمیم بگیرید که اگر هم قرار است ببازید، بازنده فعال باشید نه کسی که در گوشهای به امید بازگشت بازار نشسته است.
۷. مواظب ترس و طمع باشید
ترس و طمع دو دشمن اصلی انجام معاملات هدفمند و موفق هستند. بازارهای مالی ظرفیت سودآوری و درعینحال زیانرسانی درخورتوجهی دارند. هنگامی که فردی یکمیلیون تومان سود میکند، انتظار دارد بلافاصله یکمیلیون تومان دیگر نیز سود کند و سپس یک میلیون تومان دیگر و. . این طمع مدام افزایش پیدا میکند و اجازه تمرکز را از فرد میگیرد. باید توجه کنید که معامله شما قرار نیست برایتاندخانهای بخرد یا اجارهبهای شما را بپردازد. معامله فقژ قرار است در جهت حرکت بازار حرکت کند و هیچ ارتباطی به نیازهای شما ندارد.
پس روی اهدافتان تمرکز کنید و اجازه ندهید آرزوهای درونیتان شما را از تمرکز روی قیمتها منحرف کند. توجه کنید طمع یکی از راههای سریع برای اشتباهکردن است.
نقطه مقابل طمع، ترس است. اصل مهمی در دنیای بازارهای مالی وجود دارد: معاملهگران تازهکار در بدترین زمان ممکن وارد بازار میشوند. این موضوع دو مسئله بههمراه دارد: ۱. بدبینی عموم مردم به بازارهای مالی؛ ۲. زیان هنگفت این معاملهگران. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ هنگامیکه بازارهای مالی حبابوار رشد میکند، در مردم احساس ترس ازدستدادن یا FOMO ایجاد میشود. آنها همواره بین دو ترس سرگرداناند: ۱. هر لحظه در حال ازدستدادن فرصت هستند؛ ۲. ممکن است دیگر برای ورود دیر شده باشد. بااینحال، عدهای هستند که به ترس خود غلبه میکنند و وارد میدان میشوند.
این معاملهگران تازهوارد متوجه نیستند که در حال خرید زیانهای افراد راز بزرگ معامله گری باتجربه هستند. سپس، قیمتها از سقف خود شروع به ریزش میکند و معاملهگران تازهوارد را در خود غرق میکند. مشابه این موضوع در همهجای دنیا دیده شده و شاید معروفترین نمونههای آن سقوط قیمت بیتکوین و سقوط قیمت سهام آمریکا در دهه ۱۹۲۰ باشد.
مجموعه مقالات بیتکوین:
تقریبا نمیتوان معاملهگر تازهکاری را یافت که در ابتدای مسیر خود، متحمل زیانهای هنگفت نشده باشد؛ اما همانطورکه گفته شد، معاملهگر موفق کسی است که از این زیانها درس بگیرد. ترس افراد از معاملهکردن طبیعی است و شاید لازم هم باشد؛ ولی اگر این ترس مدیریت نشود، میتواند معامله پرسود را به معامله پرضرر تبدیل کند. معاملهگر ترسو با مشاهده اندکی نوسان در قیمت، فورا از معامله خارج میشود؛ درحالیکه با کمی صبر میتوانست به سود مطلوبی دست پیدا کند. توجه کنید که ترس از نداشتن اعتمادبهنفس میآید. اگر به خود اعتماد داشته باشید و بدانید همواره به بهترین وجه تصمیم گرفتهاید، هرگز ترسی به خود راه نخواهید داد.
نتیجهگیری
آنچه در این مطلب گفته شد، تنها بخش کوچکی از مبحث روانشناسی معامله بود. در بازارهای مالی، هرگز نباید از دانستن و آگاهی بیشتر خسته شوید و همواره مشتاق خواندن و دانستن اطلاعات جدید باشید؛ اما قطعا خواندن هیچ متن و کتابی بهاندازه بهکاربردن این آموختهها در دنیای واقعی نتیجهبخش نیست.
پنج گام که هر معامله گر موفق پیموده است
این اولین گامی است که بر می دارید هنگامی که شروع به معامله گری در بازارهای مالی می کنید. شما می دانید که این یک راه خوب برای پول درآوردن است چرا که شما خیلی در مورد آن شنیده اید و اینکه افراد زیادی در آن میلیونر شده اند. متاسفانه، درست مانند زمانی که می خواهید رانندگی یاد بگیرید فکر می کنید که آسان خواهد بود، مگر چقدر می خواهد سخت باشد؟ قیمت یا بالا می رود یا پایین، پس چه راز بزرگی می تواند وجود داشته باشد، بزن بریم پول در بیاریم!
متاسفانه درست مانند زمانی که اولین بار پشت ماشین می نشینید، سریعا می فهمید که راز بزرگ معامله گری هیچ ایده ای ندارید که چه باید بکنید. معاملات زیادی انجام می دهید و ریسک های زیادی می کنید. وقتی وارد یک معامله می شوید بازار در خلاف جهت شما بر می گردد بنابراین شما دوباره خلاف جهت وارد می شوید و بازار دوباره بر می گردد … و دوباره، و دوباره.
شما ممکن است یک موفقیت اولیه داشته باشید، که این حتی بدتر است، چرا که به مغزتان می گوید این واقعا ساده است و شما شروع به ریسک بیشتر می کنید.
برای اینکه ضررها را جبران کنی هربار که می خواهید وارد معامله شوید حجم را دوبرابر میکنید. این کار بعضی وقت ها جواب می دهد ولی در بیشتر موارد آسیب جدی به شما می زند. در این مرحله شما کاملا نسبت به بی کفایتی خود در معامله گری بی توجه هستید. این مرحله ممکن است یک یا دو هفته طول بکشد ولی بازار معمولا سریع است و شما وارد مرحله بعد می شوید.
گام دوم: آگاهی از بی کفایتی
مرحله دوم جایی است که شما می فهمید معامله گری به این سادگی ها هم نیست و شما احتمالا باید یک سری کارهایی انجام دهید. شما آگاهانه می فهمید که یک معامله گر بی تجربه هستید. شما مهارت یا بینش کافی برای سوددهی مستمر ندارید.
شما آماده می شوید که کلی سیستم و کتاب تهیه کنید، و تمام وب سایت ها از سراسر دنیا را بخوانید. و جستجوی خود را برای یافتن سیستم جادویی آغاز می کنید. در این دوره شما شبیه کوچ نشینان خواهید بود، شما دائما در حال پریدن از این روش به آن روش به صورت روزانه یا هفتگی هستید و هیچ سیستم را به مدت کافی تست نمی کنید که ببینید آیا واقعا جواب می دهد یا خیر. هر بار که با اندیکاتور تازه ای آشنا می شوید به وجد می آیید که این همان چیزی بود که دنبالش می گشتم.
شما سیستم های اتوماتیک را در متاتریدر تست می کنید، شروع می کنید به کار کردن با میانگین های حرکتی، خطوط فیبوناچی، مقاومت ها و حمایت ها، پیوت ها، فراکتال ها، واگرایی ها، DMI، ADX و صدها چیز دیگر به امید یافتن سیستم جادویی. شما دائما در حال جستجوی قله و کف حرکت ها هستید و می خواهید نقطه دقیق بازگشت را با اندیکاتورهای خود بیابید و در نهایت خود را در میان معاملات ضررده می بینید و حتی حجم آنها را اضافه می کنید چرا که مطمئن هستید تحلیلتان درست است.
شما وارد فروم ها و چت روم ها می شوید و می بینید معامله گران دیگر در حال سود کردن هستند و می خواهید بدانید چرا شما نمی توانید. کلی سوال می پرسید، بعضی از آنها انقدر احمقانه هستند که وقتی به آن زمان برگردید تعجب می کنید. در نهایت شما به جایی می رسید که می گویید تمام افرادی که می گویند ما موفق هستیم دروغگو هستند. آنها نمی توانند آن مقدار که می گویند درآمد داشته باشند چرا که شما مطالعه کردید و نتوانستید. شما به اندازه آنها می دانید پس آنها دروغ می گویند. ولی روزها می گذرد و آنها آنجا هستند و حساب هایشان درحال افزایش است درحالی که شما ضرر می کنید.
شما مثل یک پسر بچه عمل می کنید. معامله گران موفق به شما به رایگان پند می دهند ولی شما یک دنده هستید و فکر می کنید همه چیز را می دانید. شما هیچ نصیحتی را نمی پذیرید و معاملات بیش از حد روی حسابتان انجام میدهید با آنکه همه به شما می گویند از روی عصبانیت این کار را می کنید ولی شما بهتر می دانید. در ادامه شما پیشنهاد های معاملاتی دیگران را هم مدنظر قرار می دهید ولی برایتان جواب نمی دهد و برای تهیه سیگنال پول می دهید ولی باز هم ضرر می کنید.
این مرحله ممکن است سالیان سال ادامه پیدا کند. در حقیقت با توجه به تجربه شخصی و صحبتی که با معامله گران دیگر شده، این مرحله به راحتی بیش از یک سال تا نزدیک ۳ سال ممکن است ادامه پیدا کند. همچنین این مرحله ای است که احتمالا شما به خاطر سرخوردگی محض این کار را رها خواهید کرد.
حدود ۶۰ درصد معامله گران تازه کار فارکس در ۳ ماه اول این کار را رها می کنند که البته این چیز خوبی است اگر قرار بود همه موفق شوند که همه ما میلیونر بودیم. ۲۰ درصد دیگر تا یک سال ادامه می دهند و سپس در ناامیدی ریسک هایی می کنند که مطمئنا راز بزرگ معامله گری حسابشان را نابود می کند که البته این اتفاق می افتد. و چیزی که ممکن است شما را شگفت زده کند این است که ۲۰ درصد دیگر حدود ۳ سال در این بازار باقی می مانند و فکر می کنند که دیگر به نقطه امن رسیدند ولی حتی بعد از ۳ سال تنها ۵ تا ۱۰ درصد باقی می مانند و شروع می کنند به کسب درآمد واقعی و ثابت.
به هر حال اینها آمار واقعی هستند، نه حدس هایی که از ذهنم آمده، پس اگر ۳ سال است که در بازار هستید فکر نکنید که دیگر به نقطه امن رسیدید.
افراد زیادی با من بر سر این زمان ها بحث کردند، و نکته جالب اینکه هیچکدامشان بیشتر از ۳ سال معامله گری نکردند، اگر شما فکر می کنید که بیشتر می فهمید از کسی که بیشتر از ۵ سال است که معامله گری می کند بپرسید چه مقدار زمان برده تا معامله گر حرفه ای شوید. مسلما استثناهایی هم وجود دارد ولی من تا به حال ندیدم.
در نهایت شما شروع به بیرون آمدن از این مرحله می کنید. شما احتمالا بیش از آن چیزی که فکرش را می کردید از زمان و پول صرف آن کردید. احتمالا ۲ یا ۳ حساب بزرگ را از دست داده اید و چند بار رهایش کردید ولی معامله گری دیگر در خون شماست.
یک روز، در یک لحظه شما وارد مرحله سوم می شوید.
گام سوم: لحظه اکتشاف
در پایان مرحله دوم شما شروع می کنید به فهمیدن اینکه، چیزی که تفاوت ایجاد می کند سیستم معاملاتی شما نیست. شما می فهمید که حتی با یک میانگین حرکتی ساده هم می توان پول درآورد اگر از لحاظ روانی و مدیریت سرمایه درست عمل کنید. شما شروع می کنید به خواندن کتاب هایی در زمینه روانشناسی معامله گری و شخصیتی که در آن کتاب ها بیان می شود را در خود می بینید و نهایتا لحظه اکتشاف فرا می رسد.
لحظه اکتشاف باعث ایجاد ارتباط نورونی جدید در مغز می شود. شما ناگهان می فهمید که نه شما و نه هیچ کس دیگر نمی تواند به درستی پیش بینی کند ۱۰ ثانیه دیگر چه اتفاقی در بازار می افتد چه برسد به ۲۰ دقیقه دیگر.
با توجه به درک این موضوع، شما دیگر برایتان مهم نیست دیگران چه فکری می کنند، این خبر خاص چه تاثیری می گذارد، و آن اتفاق چه تغییری در بازار ایجاد می کند. شما تبدیل به شخصی مستقل با روش معاملاتی خاص خود می شوید.
شما شروع به کار کردن با تنها یک روش معاملاتی می کنید که در وجودتان ذوب شده، احساس خوشحالی می کنید و حد ریسک خود را تعیین می کنید.
شما شروع می کنید به انجام هر معامله ای که سیستم معاملاتی به شما نشان می دهد و درصد موفقیت خوبی هم دارد. وقتی معامله در ضرر می رود شما عصبانی نمی شوید چرا که می دانید شما نمی توانید ۱۰۰ درصد درست پیش بینی کنید، و ایراد از شما نیست. معامله بعدی یا معامله بعد از آن درصد موفقیت بیشتری دارد چرا که شما میدانید سیستمتان کار می کند.
بررسی موفقیت تک تک معاملات را متوقف می کنید و شروع به نگاه به نتایج هفتگی یا ماهیانه می کنید چرا که می دانید یک معامله ضرر ده باعث نمی شود که سیستم معاملاتی شما ضعیف باشد.
شما در یک لحظه می فهمید که معامله گری تنها در مورد یک موضوع است – ثبات در لبه معاملاتی شما (فراچارت: اصطلاح trading edge را خیلی ساده بخواهیم تعریف کنیم به معنای شرایط و استراتژی ورود و خروج از معاملات می باشد) و نظم در انجام همه معاملاتی که سیستم معاملاتی شما سیگنال می دهد چرا که احتمال موفقیت به نفع شماست.
در مورد مدیریت سرمایه، لوریج مناسب، ریسک و غیره می آموزید و در این زمان کاملا در آن حل می شوید و یک سال قبل را بیاد می آورید که افرادی همین نصیحت ها را با خنده به شما می کردند. آن زمان شما آماده نبودید، ولی الان هستید. لحظه اکتشاف زمانی حاصل می شود که شما واقعا بپذیرید که نمی توانید بازار را پیش بینی کنید.
گام چهارم: شایستگی خودآگاه
شما هر زمان که سیستمتان می گوید وارد معامله می شوید. شما ضرر را به راحتی همانند زمانی که سود می کنید می پذیرید.
می گذارید معاملات در سودتان به سوی هدف تعیین شده بروند و ریسک هایش را هم می پذیرید چرا که می دانید سیستمتان بیشتر سود می دهد تا ضرر و وقتی معامله در ضرر می رود شما به راحتی آن را می بندید.
شما الان در نقطه ای هستید که در اکثر روزها سر به سر هستید، شما هفته هایی دارید که ۱۰۰ دلار سود کردید و هفته هایی که ۱۰۰ دلار ضرر کردید – به طور کلی سر به سر هستید و ضرر نکردید. شما اکنون آگاه هستید که معاملاتی انجام میدهید که عموما خوب هستند. شما هنوز باید روی سیستمتان کار کنید ولی همین طور که ادامه میدهید شما شروع می کنید به اینکه به صورت ثابت بیشتر سود کنید تا ضرر.
روز را با ۲۰ دلار سود شروع می کنید، در ادامه ۳۵ دلار ضرر می کنید و هیچ احساس ناراحتی از آن ندارید چرا که می دانید دوباره این پول به شما بر می گردد. شما حالا شروع می کنید به پول درآوردن هر هفته به صورت ثابت، یک هفته ۲۵ دلار، یک هفته ۵۰ دلار و …
این مرحله حدود ۶ ماه طول می کشد .
گام پنجم: شایستگی ناخودآگاه
دیگر همه چیز عالی است. درست مانند رانندگی کردن، هر روز پشت میزتان می نشینید و معامله می کنید. شما همه چیز را به صورت ناخودآگاه انجام می دهید. در حالت اتوماتیک قرار گرفته اید. شما شروع می کنید به انجام معاملات بزرگ و در یک روز ۲۰۰ پیپ میگیرید و این شما را بیشتر از اینکه یک پیپ گرفته باشید خوشحال نمی کند.
شما افراد تازه کار را در فروم ها می بینید که داد می زنند: “برو دلار برو” مثل اینکه سوار بر اسب هستند و می خواهند مسابقات ملی را برنده شوند. شما خودتان را در آن ها می بینید البته خیلی سال پیش.
این است سر منزل مقصود در معامله گری، شما در کنترل احساسات خود استاد شده اید و حالا یک معامله گر موفق هستید با حسابی که به سرعت در حال افزایش است.
معامله گری دیگر برای شما هیجان انگیز نیست، در واقع می توان گفت کمی خسته کننده است، مانند هر چیز دیگر در زندگی که در آن استاد می شوید و یا به عنوان شغل انجام می دهید، بعد از مدتی خسته کننده می شود. شما دارید کارتان را انجام می دهید.
شما تمام مدت به دنبال اصلاح سیستم معاملاتی خود هستید که بیشترین سود را ببرید در حالی که ریسک خود را افزایش نمی دهید. سیستم معاملاتی شما تغییر نمی کند، فقط در حال بهتر شدن است. این همان چیزیست که به آن می گویند: “شهود”.
شما حالا با سری برافراشته می توانید بگویید که یک معامله گر حرفه ای هستید، البته در واقع انقدر هم برایتان مهم نیست که به همه بگویید چرا که این هم یک شغل است مانند شغل های دیگر.
امیدوارم از خواندن این مقاله که سفری بود به ذهن یک معامله گر لذت برده باشید و همچنین نکات مفیدی به دست آورده باشید.
به یاد داشته باشید تنها ۵ درصد موفق می شوند، ولی دلیل آن توانایی آنها نیست بلکه پافشاری آنها و توانایی آنها در تغییر ادراک و الگوهای قدیمی است چرا که با تجربه ای جدید مواجه می شوند که کاملا با تجربیات و الگوهای قدیمی شکل گرفته در مغزشان متفاوت است.
بازندگان افرادی هستند که می خواهند سریع پولدار شوند ولی بعد از حضور در بازار بعد از ۶ ماه چشم بندی به چشم خود می زنند که نمی توانند واقعیت ها را ببینند، و می گویند من به این روش می خواهم ببینم و همین درست است و حاضر به پذیرش اطلاعاتی که باعث تغییر دیدگاهشان میشود، نیستند.
من خوشحالم که به شما بگویم که من هم با طرز تفکر “پولدار شدن سریع” وارد معامله گری شدم. ولی الان معامله گری را “پولدار شدن آهسته” می بینم.
اگر شما به فکر رها کردن معامله گری هستید من فقط یک نصیحت برای شما دارم:
از خودتان بپرسید: “چند سال حاضر هستی به دانشگاه بروی اگر بدانی در آینده شغلی خواهی داشت که در نهایت سالانه یک میلیون دلار درآمد دارد؟”
دیدگاه شما