سوال اصلی این است که از هر ريال درآمد حاصل شده در شرکت، چقدر سود می کند؟ این شاخص توانایی شرکت را در کنترل هزینه ها نشان می دهد.
حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار حاشیه یا مارجین چیست؟ فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه یا مارجین چیست؟ حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت حاشیه یا مارجین چیست؟ است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده حاشیه یا مارجین چیست؟ محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
فاندینگ ریت چیست؟ نرخ تامین مالی یا Funding Rate در رمزارزها
در بازارهای آتی (Futures) برعکس بازارهای اصلی، به دلیل وجود اهرم مالی و همچنین امکان ایجاد سفارشات خرید و فروش، نوسانات نسبتاً سریعی از هر دو طرف شاهد هستیم. این امر باعث میشود این بازار نسبت به بازار اصلی مستعد واگرایی شود. به منظور جلوگیری از این قضیه هزینهای در نظر گرفته شده که در هنگام واگرایی دو بازار از معاملهگران در سود به معاملهگران در ضرر پرداخت میشود. به عنوان مثال این هزینه در بازار صعودی در صورت واگرایی از معاملهگرانی که معامله خرید داشتهاند به معاملهگران با سفارش فروش، پرداخت میشود. که به آن فاندینگ ریت (Funding Rate) یا نرخ بودجه گفته میشود.
فاندینگ ریت Funding Rate چیست؟
از آنجاییکه قراردادهای معاملات آتی در بازار ارزهای دیجیتال میتواند بدون تاریخ انقضا باشد، حضور Funding Rate به عنوان نیروی الزامآور به منظور همگرایی بازارهای آتی و اصلی الزامی میباشد. به زبان دیگر، این هزینه از پاسخگویی و تناسب قراردادهای بازار آتی نسبت به شاخص قیمت بازار اصلی اطمینان حاصل میکند.
فاندینگ ریت، پرداختهای متناوب در بازههای زمانی مشخص میباشد که پرداختکننده و گیرنده این هزینه بستگی به گاوی یا خرسی بودن بازار در آن بازه زمانی دارد. در هنگام گاوی بودن بازار، سفارشات خرید پرداخت کننده و سفارشات فروش دریافت کننده هستند. و بالعکس، در بازار خرسی، سفارشات فروش پرداخت کننده و سفارشات خرید دریافت کننده هستند. این پرداخت و دریافت در معاملات آتی بایننس هر ۸ ساعت در ساعات ۰۰:۰۰، ۰۸:۰۰ و ۱۶:۰۰ به وقت محلی اتفاق میافتد. معاملهگران فقط در صورت داشتن معامله باز در این ساعات درون پروسه پرداخت یا دریافت قرار میگیرند. به منظور سهولت در شناسایی، درصد هزینه مدنظر و زمان تراکنش در بخش معاملات آتی به صورت زیر برای معاملهگران نشان داده شده است.
نمونه:
در بخش Funding، درصد پرداختی حاشیه یا مارجین چیست؟ و دریافتی و در بخش Countdown زمان باقی مانده تا تراکنش بعدی برای معاملهگران مشخص شده است. مبلغ تراکنش برای هر فرد به ازای سایز قرارداد وی در نظر گرفته میشود که از فرمول زیر تبعیت میکند:
میزان Funding= ارزش اسمی معامله * Funding Rate
ارزش اسمی معامله= قیمت بازار (Mark Price) * سایز قرارداد
قیمت بازار (Mark Price)، آخرین قیمت ثبت شده در بازار برای محاسبات سود و ضرر (PNL) و معاملات مرزی (Margin) میباشد که علت تفاوت آن با قیمت آخرین معامله جلوگیری از تأثیر هیجانات لحظهای و دستکاریها در محاسبات مدنظر است.
برای محاسبه Funding Rate از دو پارامتر نرخ بهره (Interest Rate) و نرخ ویژه (Premium Rate) استفاده میشود. نرخ بهره در صرافی بایننس ثابت و به صورت پیشفرض به میزان روزانه ۰.۰۳٪ (۰.۰۱٪ به ازای هر ۸ ساعت) میباشد و فقط براساس شرایط بازار مانند نرخ بودجه دولتی (Federal Funds Rate) تغییر کند. فرمول محاسبه Funding Rate به صورت زیر میباشد:
Funding Rate (F) = Premium Index (P) + clamp(0.01% – Premium Index (P), -0.05%, 0.05%)
که در آن Premium Index (P) شاخص ویژه (میانگین وزنی-زمانی نرخ ویژه در طول ۸ ساعت)، ۰.۰۱٪ همان نرخ بهره و clamp تابع محاسباتیست که میزان Funding Rate را به ازای نرخ ویژه در بازه -۰.۰۴٪ تا ۰.۰۶٪ برابر با نرخ بهره و مساوی ۰.۰۱٪ و در غیر اینصورت آن را برابر با 5+P± در نظر میگیرد.
مثال 1:
برچسب زمانی: 2020-08-27 20:00:00 UTC
شاخص ویژه: 0.0369%
- توجه به این نکته لازم است که زمان ذکر شده در حاشیه یا مارجین چیست؟ این مثال داخل بازه زمانی ۱۶:۰۰ الی ۲۴:۰۰ (۰۰:۰۰) بوده و هنوز به زمان تراکنش Funding نرسیده است. در این زمان، شاخص ویژه به صورت لحظهای حساب شده و در لحظه تراکنش، شاخص ویژه از میانگین وزنی-زمانی همه این لحظات حساب میگردد.
Funding Rate: 0.01%
مثال 2:
برچسب زمانی: 2020-08-28 08:00:00 UTC
شاخص ویژه: 0.0429%
Funding Rate:
Funding Rate (F) = Premium Index (P) + clamp(0.01% – Premium Index (P), -0.05%, 0.05%)
= 0.0429% + clamp(0.01% – 0.0429%, -0.05%, 0.05%) = 0.0429% + (-0.0329%) = 0.01%
Funding Rate حدگذاری شده (Capped Funding Rate)
Funding Rate هر قرارداد بسته به “نرخ حاشیه اولیه (Initial Margin Ratio)” و “نرخ حاشیه نگهداری (Maintenance Margin Ration)” در سطح ماکزیمم اهرم مالی آن ارز محاسبه میشود. برای مثال برای حساب Funding Rate قرارداد دائمی BTCUSDT، “نرخ حاشیه اولیه” و “نرخ حاشیه نگهداری” در سطح ماکزیمم اهرم مالی 125x به ترتیب برابر با ۰.۸٪ و ۰.۴٪ میباشد. نحوه محاسبه Funding Rate محدود به صورت زیر میباشد:
Floor = max(Funding Rate of last period – 0.75 * Maintenance Margin Ratio, -0.75 * (Initial Margin Ratio- Maintenance Margin Ratio))
Cap = min(Funding Rate of last period + 0.75 * Maintenance Margin Ratio, 0.75 * (Initial Margin Ratio- Maintenance Margin Ratio))
Capped Funding Rate = clamp(Funding Rate, Floor, Cap)
بر این اساس Funding Rate در حدودی مشخص تحت عنوان کف و سقف تعیین و محاسبه خواهد شد.
همه چیز درباره معاملات فیوچرز یا آتی
امروزه برای کسب سود از بازارهای مالی مانند بازار کریپتو یا ارزهای دیجیتال روش های بسیاری ابداع شده است. یکی از این روش ها، معاملات آتی یا فیوچرز است..تعریفی که اکثر افراد در خصوص معاملات فیوچرز شنیده اند، توافق خریدار و فروشنده در رابطه با یک دارایی، برای معامله آن در آینده و سر رسید مشخص است. آگاهی از نحوه انجام معاملات فیوچرز به طور صحیح و با جزئیات امری مهم در بازار رمزارز ها تلقی می شود.
اقتصاد آنلاین-فرناز حیدری؛ در معاملات فیوچرز یا معاملات آتی، یک دارایی مشخص که معمولا شامل، ارزهای دیجیتال، فلزات گران بها، کالا در بازار فارکس و امثال آن، در تاریخی مشخص، با توافق هر دو طرف، معامله می شود.
مطلب زیر ماحصل گفت و گو با محمد بخشی، مدیرعامل صرافی بیت ایمن، در خصوص معاملات آتی یا همان فیوچرز است.
معاملات آتی یا فیوچرز چیست؟
تصور کنید مالک یک شرکت لوازم خانگی قرار است تا شش ماه دیگر دویست دستگاه یخچال را آماده تحویل کند. این شرکت برای تولید هر یخچال دو عدد و جمعا به ۴۰۰ عدد درِ یخچال نیاز دارد. حال مسئله اینجاست که چه تضمینی است که قیمت این در ها، تا پایان تولید یخچال ها ثابت بماند؟ بنابراین برای حل مشکل نوسانات قیمت ها یک قرارداد آتی برای خرید درِ یخچال با قیمت مشخص بسته و در آن قرارداد، تاریخ تحویل این در ها را مشخص می شود.
فرض می کنیم که قیمت هر در ۲ میلیون تومان است و مالک هم قصد دارد در ۶ ماه آینده، با همان قیمت ۲ میلیون آنها را خریداری کند. در این شرایط ۲ حالت وجود خواهد داشت:
حالت اول: بنا به دلایلی، مثلا سیاسی یا اقتصادی، قیمت این در ها کاهش پیدا کند. فرضا قیمت هر درِ یخچال به یک میلیون و پانصد هزار تومان برسد. در این صورت مالک ضرر کرده در حالی که کارخانه سود خوبی از این معامله خواهد برد.
حالت دوم: قیمت درِ یخچال افزایش یابد و فرضا به دو میلیون و پانصد هزار برسد. در این حالت مالک سود و کارخانه ضرر کرده است.
پس بدیهی است که در معاملات فیوچرز افراد مبتنی بر پیش بینی خود معامله می کنند. و در صورتی که پیش بینی صحیح باشد معامله گر سود کرده و در صورت غلط بودن پیش بینی ضرر میکند. همچنین کنترل نوسانات بازار به کمک فیوچرز از جمله کاربرد های مثبت آن است.
از دیگر مزیت ها در معاملات فیوچرز این است که، افراد به عنوان خریدار، هنگام عقد قرارداد به کارخانه، نقدینگی وارد کرده و چرخ تولید را به گردش در آورده اند. به همین دلیل قرارداد های آتی به خصوص برای کارخانه هایی که سرمایه کافی ندارند، بسیار سودمند است. چرا که مبلغ معامله، همان ابتدا توسط خریدار به فروشنده پرداخت می شود.
معاملات فیوچرز در بازار ارزهای دیجیتال چگونه است؟
تعریف معاملات فیوچرز یا آتی در بازار رمزارزها کمی متفاوت با تعریف آن در سهام و کالا و… است. در بازار ارز دیجیتال، فیوچرز تریدینگ (Futures Trading) یک روش برای کسب سود از نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال، بدون مالکیت واقعی آنها است. معاملات فیوچرز در بازار کریپتو به کاربران اجازه می دهد تا روی قیمت آینده یک رمزارز مشخص در تاریخ مشخص معامله کنند.
در معاملات فیوچرز شما می توانید علاوه بر افزایش قیمت، از کاهش قیمت یک ارز نیز سود کسب کنید و این بستگی به پوزیشن معاملاتی شما دارد.هنگامی که شما احتمال می دهید، قیمت یک رمزارز، به عنوان مثال بیت کوین کاهش پیدا می کند، باید یک پوزیشن شورت باز کنید؛ اگر قیمت بیت کوین طبق پیش بینی شما پیش برود، از این معامله سود خواهید برد. یا برعکس، اگر احتمال می دهید قیمت یک ارز دیجیتال، مثلا همان بیت کوین، افزایش می یابد باید یک معامله با پوزیشن لانگ باز کنید. در صورتی که پیش بینی شما در ست باشد، سود خواهید کرد و اگر اشتباه باشد، زیان می کنید.
از جمله ویژگی های معاملات آتی در بازار ارز دیجیتال، امکان معامله با اهرم یا لوریج بالا است.
یعنی افراد با استفاده از اهرام های معاملاتی می توانند سود یا ضرر خود را چند برابر کنند .
معایب معاملات فیوچرز چیست؟
از آنجایی که هیچ چیز در بازار ایده آل نیست هر موضوعی در کنار مزایای خود معایبی نیز دارد.
به طور خلاصه، معامله و سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال با ریسک نسبتا بالایی همراه است. در معاملات فیوچرز اگر شما بتوانید آینده قیمت یک ارز را به درستی پیش بینی کنید، با توجه به اهرم یا لوریج این نوع معاملات، می توانید چند برابر سرمایه خود سود کنید؛ اما اگر در تحلیل و پیش بینی خود دچار اشتباه شوید و یا اخبار ناگهانی ای باعث شود روند بازار برخلاف پیش بینی شما حرکت کند، زیان سنگینی متحمل خواهید شد. به طور کلی، دو عیب بزرگ معاملات فیوچرز عبارتند از:
نوسان: نوسان زیاد می تواند برای معامله گران نعمت یا عذاب باشد. تعیین حرکت بازار تضمینی نیست!
ریسک بالا: به دلیل اهرم بالای موجود، معاملات آتی کریپتو یکی از پرخطرترین ابزار معاملاتی است. معامله گران تازه کار باید معاملات آتی خود را به حداقل برسانند و با یک استراتژی مدیریت ریسک قوی وارد این معاملات شوند.
در ایران با توجه به قوانین دینی، کارشناسان حوزه مذهبی نظراتی مبهم در این خصوص دارند ، انجام معاملات فیوچرز از نظر شرعی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در معاملات فیوچرز ارز دیجیتال در واقع شما علاوه بر اینکه می توانید ارز را بخرید و از افزایش قیمت آن در طول زمان سود کسب کنید، می توانید یک معامله فروش باز کنید و از افت قیمت آن ارز دیجیتال سود ببرید. در این حالت، صرافی بابت آن معامله فروش یا پوزیشن شورتی که باز کردید مقداری ارز دیجیتال به شما قرض می دهد. صرافی در ازای آن ارزهایی که به ما قرض می دهد پولی نمی گیرد تا ما با آن کار کنیم و بعدا اصل پول را بدون هیچ سودی به صرافی بر می گردانیم. صرافی تنها همان کارمزدش را که مرسوم است، از کل مبلغ کم می کند.
با این اوصاف، اسلام حکم شرعی اینگونه مسائل را که مبهم هستند، مطابق با قانون اساسی کشور اسلامی قرار داده است. در این صورت رعایت قانون مساوی با رعایت شرع می باشد.
چرا معاملات فیوچرز در کریپتوکارنسی در بین مردم رایج شده است؟
معاملات فیوچرز از بسیاری جهات با معاملات اسپات فرق می کنند. همین تفاوت ها تا حدودی مزیت معاملات آتی نسبت به معاملات اسپات به شمار می روند.
معاملات فیوچرز نیازی به خرید و فروش مستقیم و یا نگهداری ارز دیجیتال ندارد. در این نوع معاملات، معامله گران به دنبال خرید و فروش قرارداد آتی هستند و این قراردادها نشان دهنده ارزش یک ارز دیجیتال در تاریخ مشخص در آینده هستند.
معاملات فیوچرز به معامله گران اجازه می دهند تا ارزش یک ارز دیجیتال در آینده را حدس بزنند. مثلا کاربران می توانند بر سر افزایش قیمت یک ارز دیجیتال معامله کنند.
یکی از اصلی ترین مزایای معاملات آتی رمزارزها این است که هم امکان بازدهی و هم زیان را افزایش میدهد. بنابراین، کاربران باید معاملات خود را با احتیاط بسیار بالایی انجام دهند. بهتر است معامله گران از مقدار اهرمی استفاده کنند که متناسب با ریسک آن ها باشد. برای مثال؛ برای یک تازه کار اهرام 2 یا 5 برابری مناسب خواهد بود.
معاملات آتی ارزهای دیجیتال، پتانسیل رشد بیشتری در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهند. در واقع، اهرم موجود در این معاملات امکان سرمایه گذاری چند برابر سرمایه را مهیا می کند.
اهرم یا Leverage چیست؟
اهرم یا لوریج همان خاصیتی است که بیشتر معامله گران را به بازار آتی یا فیوچرز جذب میکند؛ چرا که با وجود اهرم افراد می توانند با چند برابر سرمایه خود به معامله بپردازند. برای مثال، بابت خرید ۱ بیت کوین در بازار نقدی، به هزاران دلار (در زمان نگارش این مطلب، ۳۹هزار و ۷۰۰ دلار) نیاز دارید. با استفاده از معاملات صورت استفاده از معاملات فیوچرز شما می توانید با کسری از هزینه، یک پوزیشن باز کنید. این تنها در صورت استفاده از اهرم میسر خواهد شد. هر قدر اهرم بیشتری داشته باشید، پول کمتری برای باز کردن یک پوزیشن نیاز خواهید داشت. در این صورت، اگر فقط USDT ۵۰۰۰ در کیف پول خود داشته باشید، فقط می توانید ۵۰۰۰ USDT در بیت کوین بپردازید. برای ورود به یک پوزیشن در معاملات فیوچرز، یک حاشیه (Margin) اولیه نیاز است. حاشیه اولیه یا مارجین مورد نیاز، درصدی از ارزش فرضی موقعیت آتی می باشد که هنگام استفاده از معاملات فیوچرز باید به وسیله وجه نقد یا وثیقه، تضمین شود. به بیانی مارجین (Margin) به حداقل مقداری که معامله گران برای باز نگه داشتن پوزیشن معاملاتی خود نیاز دارند، اشاره دارد. هر گاه محدودیت حاشیه یا مارجین نگهداری معامله گر کاهش پیدا کند، پوزیشن او منحل شده که به آن حالت اصطلاحا کال ماریجین گفته می شود.
همچنین در خصوص نرخ های تامین مالی می توان گفت مبادلات در قراردادهای آتی کریپتو، به سیستمی نیاز دارند که اطمینان حاصل کند، قیمت های شاخص و قیمت های آتی به طور منظم، همگرا می شوند. به مکانیسمی که این کار را انجام می دهد، نرخ تامین مالی می گویند. نرخ های تامین مالی بر اساس اختلاف قیمت بین بازارهای نقدی و آتی محاسبه می شود. نرخهای تامین مالی می تواند اثرات نامطلوبی برای معامله گران به همراه داشته باشد. به عنوان مثال؛ نرخهای تامین مالی ممکن است در یک بازار افزایشی، بیش از حد افزایش یابد و باعث شود نگه داشتن موقعیت های خرید برای معامله گران هزینه بر باشد.
و در پایان لازم به ذکر است که ابزارهایی مانند معاملات فیوچرز در بازار ارزهای دیجیتال، فرصت رشد سرمایه معامله گران را در این بازار فراهم می کنند. امروزه بسیاری از صرافی های خارجی و ایرانی ارز دیجیتال، معاملات آتی را ارائه می دهند. توجه داشته باشید که، برنده شدن در این تجارت مستلزم آشنایی با اصول آن است. در صورتی که، دانش کافی و استراتژی مدیریت ریسک برای جلوگیری از ضررهای بزرگ را داشته باشید، معاملات فیوچرز می توانند برایتان سود آور باشند. پیش از ورود به معاملات فیوچرز ، باید بر استراتژی های لازم تسلط یافته و دقت کافی داشته باشید؛ همچنین، باید مزایا و معایب این نوع معامله را به خوبی بررسی کنید.
حاشیه سود خالص: فرمول و مثال با یک شرکت بورسی
در ادامه بررسی شاخصهای کلیدی عملکرد مالی، حال می خواهیم حاشیه سود خالص را بررسی کنیم.
سوال اصلی این است که از هر ريال درآمد حاصل شده در شرکت، چقدر سود می کند؟ این شاخص توانایی شرکت را در کنترل هزینه ها نشان می دهد.
فرمول محاسبه
برای محاسبه حاشیه سود تنها به دو عدد نیاز داریم، سود خالص که در مقاله قبل نحوه اندازه گیری آن توضیح داده شده بود و درآمد خالص حاصل از فروش:
مثال محاسباتی
صورت سود و زیان سال 1398 و 1397 شرکت پرداخت الکترونیک سامان کیش را در نظر بگیرید:
طبق فرمول بالا حاشیه سود سال 1398 شرکت پرداخت الکترونیک سامان کیش برابر است با:
- سود خالص یعنی 2434546 تقسیم بر 16443608 که برابر است با: 14.8 درصد
همچنین برای سال 1397 حاشیه سود شرکت برابر بوده است با:
- سود خالص یعنی 2209566 تقسیم بر 12734197 که برابر است با: 17.35
همانطور که مشخص است این شرکت با کاهش حاشیه سود مواجه بوده است.
حاشیه سود خالص باید چه عددی باشد؟
این عدد بستگی خیلی زیادی به صنعت دارد ولی بطور کلی عدد بین 20 تا 40 درصد مناسب است.
برای مثال مقایسه حاشیه سود فصل سوم سالهای 2019 و 2018 بعضی صنایع را در نمودار زیر می توان مشاهده کرد.
روند متوسط حاشیه سود شرکتها در سالهای مختلف چگونه بوده است؟
محاسبه این روند برای شرکتهای مختلف نکات خیلی مهمی را در بردارد و در صورت کفایت داده ها می توان پیش بینی برای سالهای آتی ارائه دارد. برای مثال روند تغییر حاشیه سود خالص شرکتهای S&P500 از سال 1979 الی 2013 به صورت زیر بوده است.
آموزش تفاوت Bleed و Slug و انواع حاشیه در ایندیزاین
در این آموزش سعی داریم انواع حاشیه در ایندیزاین را در قالب یک فیلم آموزشی توضیح دهیم.
در برنامه ایندیزاین 3 نوع حاشیه وجود دارد: Margin و Bleed و Slug.
این سه نوع حاشیه کاربرد یکسانی ندارند و تفاوتهایی با هم دارند. ولی چون اکثر افراد تفاوتهای آنها را نمیدانند فقط از Margin (مارجین) استفاده می کنند و از تنظیمات Bleed , Slug بهرهای نمیگیرند. در این فیلم آموزشی بصورت کامل با این مفاهیم و کاربرد آنها آشنا خواهید شد.
آموزش تفاوت Bleed و Slug و انواع حاشیه در ایندیزاین
تفاوت Bleed و Slug و Margin انواع حاشیه در ایندیزاین
در توضیحی مختصر میتوان تعاریف زیر را برای این 3 مفهوم بکار برد:
- Margin:مارجین یعنی حاشیه متن از کنارههای صفحه، با تنظیم مارجین در حقیقت شما مشخص میکنید که متونتان در چه فاصلهای از کنارههای صفحه تنظیم شوند و از آن تجاز نکنند.
- Bleed:بلید حاشیهی برش هست و بعد از Margin قرار گرفته و معمولا از چند میلیمتر تجاوز نمیکند. Bleed برای این است که در کنارههای کار 1 یا 2 میلیمتر از طرح امتداد پیدا کند و بعد از برش در کنارهها سفیدی دیده نشود.
- Slug:این گزینه بیشتر در لیتوگرافی کاربرد دارد و برای طراحان و صفحهآراها چندان نیاز نیست. در این محدوده برخی علائم میتوان راهنمای خط برش، علامت ریجستری رنگها و یا توضیحاتی برای همکاران چاپ درج کرد که خارج از محدوده برش قرار میگیرد.
برای مشاهده توضیحات کاملتر و آموزش موارد بیشتر، پیشنهاد میکنیم ویدئوی زیر را مشاهده کنید.
دیدگاه شما