الگوهای هارمونیک به زبان ساده و کامل
الگوهای هارمونیک (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکال خاص و در نسبتهای معینی از درصدهای فیبوناچی ایجاد میشوند. شناسایی این الگوها برخلاف الگوهای کلاسیک به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد، اما به مرور زمان، شخص میتواند حتی با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهد. اساس الگوهای تکرارشونده یا هارمونیک بر مبنای نظریهی لئوناردو فیبوناچی دانشمند و محقق سرشناس ایتالیایی و کاشف نظریهی اعداد طلایی استوار است. علاوه بر این، الگوهای هارمونیک بر مبنای تحلیل تکنیکال بررسی روند معنادار موجهای قیمتی و شناسایی روابط کمّی، ریاضی و هندسی بین آنها قرار دارند. با گذشت زمان و حصول سابقهی تاریخی روندهای قیمتی و تحلیل و بررسی روابط مکرر آنها، قواعدی به دست آمدند که الگوهای هارمونیک از جمله مصادیق شاخص آن قواعد هستند. تلفیق این الگوها با روندهای قیمتی، فیبوناچی تریدینگ را پایهگذاری کرد که پیشبینی نقاط بازگشتی نمودارهای قیمتی (PRZ) را آسان میکرد.
اعداد فیبوناجی
اصل و مبنای الگوهای هارمونیک دنباله اعداد فیبوناچی است که قاعده کلی آن برابری هر عدد با جمع جبری دو عدد قبل از خود است. برای مثال: ۰.۱، ۲.۳، ۵.۸، ۱۳.۲۱، ۳۴، … با بررسی روند این دنباله، نسبتهایی بدست میآیند که همان نسبتهای اعداد طلایی یا فیبوناچی نامیده میشوند. به عنوان مثال در این دنباله، حاصل تقسیم هر عدد بر عدد ماقبل از خود به سمت عدد ۱.۶۱۸ میل میکند که در واقع هر عدد نسبت به عدد ماقبل خود ۰.۶۱۸ افزایش یافته است. از تقسیم هر عدد به دومین عدد قبل از خود نیز نسبت دیگری بهدست میآید. مهمترین نسبتهای بهدست آمده عبارتند از: ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵ و ۰.۶۱۸ که نسبت ۰.۶۱۸ به عنوان نسبت طلایی فیبوناچی شناخته میشود. البته عدد ۰.۵ را میتوان حاصل تئوری معروف «داو» دانست که در این الگو نیز وارد شده است. نسبتهایی که دربارهاشان سخن گفتیم، به مبنایی ریاضی و کاربردی در عرصههای گوناگون مبدل شدهاند که یکی از کاربردهای رایج آنها، استفاده از این نسبتها جهت اعتبار بخشیدن به خطوط حمایتی و مقاومتی در نمودار روند قیمتی است. این اعتبارسنجی به گونهای است که در یک روند نزولی خطوط حمایتی منطبق با نسبتهای ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵ و خصوصاً ۰.۶۱۸ به عنوان خطوط حمایتی محتملتر بوده و در روندهای صعودی سطوح مقاومتی منطبق با نسبتهای مذکور در قالب خطوط مقاومتی معتبرتر محسوب میشوند. بنابراین با تعیین خط روندهای فرضی که نسبتهای فیبوناچی در آنها صادق باشد، میتوان نسبت به پیشبینی نقاط پیوت ماژور و پیوت مینور (نقاط شکست و اصلاح روند) و همچنین سایر تحلیلهای درخور اقدام، سطوح حمایتی و مقاومتی را برای روندهای آتی پیشبینی کرده و یا اعتبار تحلیل و پیشبینیهای دیگر را مورد ارزیابی قرار داد. الگوهای هارمونیک، الگوهایی تکراری و از جمله مباحث تکنیکال هستند که در نمودارهای قیمت پدیدار میشوند و ما با شناسایی و تشخیص آنها میتوانیم آیندهی قیمت سهام را پیشبینی کنیم و سودها سرشاری به دست آوریم. در تحلیل تکنیکال رفتار گذشته نمودار سهام اهمیت بسیاری دارد. رفتار نمودار نیز حاصل معاملات و رفتار تک تک افراد فعال در بازار است. در نتیجه هر روند و تغییری و هر نوع رفتار در نمودار قیمت، از رفتار معاملهگران نشأت گرفته است.
آشنایی با انواع الگوهای هارمونیک
الگوهایی هارمونیک انواع مختلفی دارند. این الگوها معمولاً پس از یک افزایش یا کاهش بزرگ به تصویر کشیده میشوند. ما در ادامه به برخی گونههای مشهور آنها اشاره میکنیم:
الگوی هارمونیک AB=CD
الگوی AB=CD یکی از متداولترین و سادهترین الگوهای هارمونیک است و معمولاً تشخیص آن نیز سادهتر بوده و بیشتر در بازار تکرار میشود. در این الگو ابتدا حرکت AB در جهت صعودی یا نزولی انجام میگیرد و سپس از نقطهی B اصلاحی به اندازهی تراز ۳۸/۲ تا ۸۸/۶ فیبوناجی AB انجام میشود که خط BC نام میگیرد. سپس خطی از نقطهی C همجهت با AB و به اندازهی AB تشکیل میشود که آن را خط CD میگویند. خط CD همچنین در تراز ۱۲۷/۲ تا ۲۶۱/۸ خط BC قرار میگیرد. الگوی AB=CD بهصورت صعودی و نزولی وجود دارد. همانطور که اندازهی دو خط AB و CD برابر است، بهتر است که میزان زمان تشکیل این دو نیز با هم برابر باشد.
الگوی گارتلی
الگوی گارتلی یک الگوی چند بُعدی در الگوهای هارمونیک است که از بسط و توسعهی ترازهای فیبوناجی به دست آمده است. این الگو بسیار قدرتمند است و شناخت آن، میتواند باعث انجام معاملات سودآور شود. الگوی گارتلی از پنج نقطهی X، A، B، C، D تشکیل شده است که تشخیص جایگاه هریک از این نقاط بسیار مهم است. در این الگو خط XA اولین خطی است که تشکیل میشود و از بقیه بزرگتر و طولانیتر است. بعد از XA، خط AB که در جهت معکوس است شکل میگیرد. در این حالت الگو پتانسیل الگوی AB=CD را دارد. خط BC نیز در جهت (صعودی یا نزولی) XA شکل میگیرد. خط نهایی نیز CD است، زیرا نقطهی D نقطهی بازگشت الگو است.
الگوی خفاش
این الگو از نظر ساختاری مشابه الگوی گارتلی است. این الگو نیز از پنج نقطهی X، A، B، C، D و خط XA نیز از همه بزرگتر است. خط AB نیز اصلاح XA است که ۰/۳۸ تا ۰/۵۰ تراز فیبوناجی است. نقطهی الگوی گارتلی نزولی بازگشت، یعنی D نیز در تراز دقیق ۰/۸۸۶ فیبوناجی است. تفاوت این الگو با الگوی گارتلی نیز در این است که تراز نقطهی B باید کمتر از ۰/۶۱۸ باشد. الگوی خفاش نیز بهصورت صعودی و نزولی وجود دارد.
الگوی پروانه
الگوی پروانه نیز از الگوهای هارمونیک بسیار قدرتمند است. این الگو هم چند بُعدی است و از پنج نقطهی اصلی X، A، B، C، D تشکیل شده است. یکی از مهمترین شرایط اعتبار الگوی پروانه تشکیل الگوی AB=CD است. در این الگو نیز XA ابتدا تشکیل میشود و سپس در اصلاح آن خط AB که نقش مهمی در تشکیل الگوی AB=CD و نقطهی بازگشت، یعنی D دارد. تفاوت الگوی پروانه با الگوی گارتلی این است که نقطهی D از خط XA عبور میکند. الگوی پروانه نیز صعودی و نزولی است.
برای مطالعه بیشتر در این مورد میتوانید پست "معامله سهام در بورس بر اساس الگوی هارمونیک پروانه" را مطالعه کنید.
الگوی خرچنگ
این الگو از نظر ظاهری مشابه الگوی پروانه است و از پنج نقطهی X، A، B، C، D تشکیل شده است. در این الگو نیز ابتدا خط XA شکل میگیرد و در اصلاح آن خط AB تشکیل میگیرد. تفاوت الگوی خرچنگ با الگوی پروانه در تراز نقطهی B است که در تراز ۰/۶۱۸ خط XA قرار دارد. نقطهی D در تراز ۱/۶۱۸ XA قرار دارد.
سخن آخر
در معاملهگری به سبک الگوهای هارمونیک از مجموعهی متنوعی از نسبتهای فیبوناچی برای تعریف الگوها استفاده میشود. با این حال، معاملهگری به سبک الگوهای هارمونیک فقط به تعریف و تشخیص الگوهای قیمتی ختم نمیشود؛ هرچند که در قدم اول بایستی فرصتهای محتمل معاملاتی و قواعد خاص را تشخیص داد تا بتوان مدیریت موقعیت معاملاتی را بهتر تنظیم کرد. برای بالا بردن شانس موفقیت معامله و کاهش ریسک باید به این موارد توجه کنیم:
تشخیص معامله
صرفنظر از اینکه از چه نوع سیستم معاملاتی استفاده میکنید، قدم اول یافتن فرصتهای معاملاتی محتمل است. تکنیکهای معاملاتی هارمونیک از الگوهای قیمتی تکراری که در گذشته اثبات شدهاند و نشانگر محدودههای اشباع خرید و اشباع فروش هستند، استفاده میکنند. درک تفاوت میان الگوهای مختلف هارمونیک برای بهینه کردن فرصتهای معاملاتی خاص بسیار ضروری است.
اجرای معامله
پس از تعیین محتملترین فرصت معاملاتی، معاملهی اصلی باید تعیین شود. موارد زیادی باید الگوی گارتلی نزولی در دورهی مشخصی مورد ارزیابی قرار گیرند. باید درستی الگو تعیین شود و تصمیم نهایی در اجرای معامله هم در نظر گرفته شود.
مدیریت معامله
پس از تصمیم به اجرای معامله، موارد کلی دیگری هم هستند که باید در طول فرآیند معامله بررسی شوند. اگر معامله اجرا شده، باید موقعیت معاملاتی طبق قواعد بهخصوصی جهت بهتر ساختن سود و ریسک معامله مدیریت شود. این سه مرحله بسیار مهم هستند. فرآیند کلی معاملهگری به سبک الگوهای هارمونیک به همین سه مرحله وابسته است. در هر سیستم معاملاتی همیشه باید فرصتهای محتمل معاملاتی، اجرای معامله و مدیریت معامله تا زمان بسته شدن، زیرنظر مستقیم معاملهگر باشند. توصیه ما به شما این است که حتماً قبل از ورود به معامله، الگوهای هارمونیک را کاملاً مطالعه و درک کنید. مهمترین عامل در معاملهگری به سبک الگوهای هارمونیک، توانایی تشخیص ساختارهای قیمتی بر اساس نسبتهای فیبوناچی است. این تکنیکها بسیار دقیق هستند و سیستم معاملاتی را ایجاد میکنند که نیازمند شرایط خاص برای اجرای هر دستور معاملاتی است. تقریباً میتوان گفت که تعیین محدودههای بازگشتی توسط الگوهای هارمونیک بسیار منحصربهفرد است. محاسبات خاص باعث شگفتی شما از میزان دقت الگوها خواهد شد.
الگوهای هارمونیک | 6 الگوی هارمونیک پر کاربرد در تحلیل تکنیکال!
ممکن است درک این الگوهای هارمونیک کمی سخت باشد ولی وقتی شکل آنها را درک کنید سود بسیار خوبی به دست میآورید!
کل ایدهی این الگوهای هارمونیک این است که به تریدرها کمک کند تا نقاط احتمالی بازگشت روندها را پیدا کنند.
در واقع از ابزارهای دیگری که قبلاً یاد گرفتیم – مثل فیبوناچی – هم استفاده میکنیم!
با ترکیب این ابزارهای فوق العاده برای پیدا کردن این الگوهای هارمونیک، میتوانیم حوزههای احتمالی برای ادامه روند را هم تشخیص دهیم.
در این درس در مورد الگوهای هارمونیک زیر بحث میکنیم:
- الگوی ABCD
- الگوی سه محرک
- الگوی گارتلی
- الگوی خرچنگ
- الگوی خفاش
- الگوی پروانه
کار را با الگوهای هارمونیک ABCD و سه محرک شروع میکنیم که سادهترند و بعد به سراغ گارتلی و حیوانات دیگر میرویم.
بعد از این که نگاهی به آنها داشتیم به ابزارهای مورد نیازتان برای استفاده موفقیت آمیز از این الگوها در معاملات میپردازیم.
در تمام این الگوهای هارمونیک باید صبر کنید تا کل الگو کامل شود تا بتوانید از آنها برای معامله استفاده کنید.
الگوی ABCD
بیایید این درس را با سادهترین الگو از الگوهای هارمونیک آغاز کنیم. چه چیزی سادهتر از ABC خودمان است؟ فقط یک حرف دیگر هم به آن اضافه میکنیم و الگوی نمودار ABCD را داریم!
برای پیدا کردن این الگوی نمودار تنها چیزی که نیاز دارید چشمان تیزبین عقاب مانند و ابزار فیبوناچی است. برای روندهای صعودی و نزولی الگوی نمودار ABCD ،خطوط AB و CD پایهها و BC اصلاح روند و بازگشت است. اگر از ابزار بازگشتی فیبوناچی در پایه AB استفاده کنید، BC بازگشتی باید تا سطح 0.618 از ضلع AB را اصلاح کند. بعد ضلع CD ، به وسیله فیبوناچی اکسپنشن در سطح 1.272 از ضلع BC قرار میگیرد .
تنها کاری که باید بکنید این است که صبر کنید تا کل الگو کامل شود (به نقطه ی D برسد) و بعد پوزیشن خرید یا فروش بگیرید.
اما اگر بخواهید دقت بسیار زیادی داشته باشید، چند قاعده دیگر برای الگوی ABCD معتبر وجود دارد:
- طول خط AB باید با طول خط CD برابر باشد.
- زمانی که طول میکشد تا قیمت از A به B برود، باید برابر با زمانی باشد که قیمت از C به D برسد. این موضوع را از طریق شمارش کندلها میتوانید بدست آورید.
الگوی ۳ محرک یا تری درایو (Three-Drive)
الگوی سه محرک شباهت زیادی به الگوی ABCD دارد. در واقع این الگوهای هارمونیک سه پایه دارد (که حال به آنها محرک می گوییم). این الگو هم به صورت بازگشتی است و هم اصلاحی. در واقع الگوی سه محرک بر اساس الگوی امواج الیوت است.
طبق معمول به چشمان عقاب، ابزار فیبوناچی و کمی صبر و حوصله نیاز دارید.
در این الگو نقطه A باید به اندازه 61.8٪ از ضلع ۱ باشد. به همین شکل نقطه B باید باز گشت 0.618 از ضلع ۲ باشد. بنابراین ضلع ۲ باید اکسپنشن 1.272 از ضلع A و ضلع ۳ باید اکسپنشن 1.272 از ضلع B باشد.(در صورت نیاز به درسنامه های فیبوناچی مراجعه نمایید)
وقتی که کل الگوی سه محرک کامل شود، میتوانید معامله خود را آغاز کنید. معمولاً وقتی قیمت به نقطه B میرسد، میتوانید بر اساس روند صعودی و یا نزولی الگو، پیشبینی انجام داده و وارد پوزیشن شوید. برای مثال در 3 محرک صعودی زمانی که ضلع B به اندازه مشخص شده( %1.272اکسپنشن از ضلع2 ) گسترش یافت میتوانید وارد معامله خرید شوید و بالعکس.
اما اول بهتر است چک کنید و ببینید آیا این قواعد برقرار هستند:
- زمانی که طول میکشد تا قیمت ضلع ۲ را کامل کند باید برابر با زمانی باشد که ضلع ۳ را کامل میشود.
- همچنین زمانی که برای کامل شدن بازگشتهای A و B طول میکشد باید یکسان باشد.
الگوی گارتلی و حیوانات
در گذشته تریدر بیش از حد باهوشی به نام هارولد مکینلی گارتلی بود.
او در اواسط دهه ۱۹۳۰ خدمات مشاوره بازار بورس ارائه میداد و محبوبیت زیادی داشت.
این فرد یکی از اولین تحلیلگرانی بود که از روشهای علمی و آماری برای تحلیل رفتار بازار بورس استفاده میکرد.
به گفته گارتلی، او بالأخره موفق شد دو مورد از بزرگترین مسائل تریدرها را حل کند: چه سهمی را، در چه زمانی بخرند.
خیلی زود معاملهگران متوجه شدند که این الگوها را میتوان در بازارهای دیگر نیز به کار برد.
از آن زمان، کتابها، نرم افزارهای ترید و الگوهای مختلف دیگری (که در ذیل در موردشان توضیح میدهیم) بر اساس گارتلیها تهیه شدهاند.
الگوی گارتلی یا ۲۲۲
الگوی ۲۲۲ نامش را از صفحهای که در کتاب گارتلی به نام “سود در بازار بورس یافت میشود” گرفته است. گارتلیها الگوهایی هستند که شامل الگوی پایه ABCD که قبلاً مطرح کردیم میشوند اما قبل از آنها یک بالا یا پایین بزرگ وجود دارد.
حال این الگوها معمولاً وقتی شکل میگیرند که اصلاحی از روند کلی اتفاق افتاده و به شکل M است (برای الگوهای نزولی به شکل W است.) این الگوها برای کمک به معاملهکنندگان در یافتن نقاط ورود خوب و پیوستن به روند کلی به کار میروند.
گارتلی وقتی شکل میگیرد که قیمت روند رو به بالا (یا رو به پایین) را طی کرده اما شروع به دادن نشانههای اصلاح کرده است.
آنچه باعث میشود گارتلی در زمان تشکیل شدن آرایش خوبی داشته باشد؛ این است که نقاط وارونگی در سطوح بازگشتی و گسترشی فیبوناچی هستند.
این الگو را به سختی میتوان پیدا کرد و وقتی آن را پیدا کردید ممکن است استفاده از آن همه ابزار فیبوناچی برایتان گیج کننده باشد. کلید اجتناب از این همه سردرگمی این است که قدم به قدم پیش بروید.
در هر حال الگو شامل یک الگوی ABCD صعودی یا نزولی است؛ اما قبل از آن نقطه X وجود دارد که فراتر از نقطه D است. الگوی گارتلی «کامل» ویژگیهای زیر را دارد:
- ضلع AB باید در سطح باز گشت 0.618 از ضلع XA باشد.
- ضلع BC باید باز گشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
- اگر بازگشت ضلع BCبه اندازه 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 1.272 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BCبه اندازه0.886 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 0.618 از ضلع الگوی گارتلی نزولی BC گسترده شود.
- ضلع CD باید بازگشت 0.786 از ضلع XA باشد.
الگوی خرچنگ
در سال ۲۰۰۰ یکی از پیروان الگوهای هارمونیک،الگوی «خرچنگ» را کشف کرد.
به گفته او این الگو از دقیقترین الگوهای هارمونیک هماهنگ است .
این الگو نسبت سود به ریسک بالایی دارد چون میتوانید استاپ لاس بسیار کوچکی داشته باشید. الگوی خرچنگ «بهینه» باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
- ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.618 از ضلع XA باشد.
- ضلع BC باید یا بازگشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
- اگر اندازه بازگشت ضلع BC، 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 2.24 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 3.618 از ضلع BC باشد.
- CD باید گسترش 1.618 از ضلع XA نیز باشد.
الگوی خفاش
در سال ۲۰۰۱ اسکات کارنی یک الگوی دیگ از الگوهای هارمونیک به نام «خفاش» را ارائه داد. خفاش عبارت است از بازگشت 0.886 ضلع XA به عنوان منطقه وارونگی بالقوه. الگوی خفاش خصوصیات زیر را دارد:
- ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.500 از ضلع XA باشد.
- ضلع BC میتواند بازگشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
- اگر ضلع BCبازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. و اگر ضلع BC.0.886 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید گسترش 2.618 از ضلع BC باشد.
- CD باید باز گشت.0.886 از ضلع XA باشد.
الگوی پروانه
الگوی کامل پروانه که برایس گیلمور آن را خلق کرده عبارت است از بازگشت 0.786 ضلع AB با توجه به ضلع XA.
الگوی پروانه ویژگیهای خاص زیر را دارد:
- ضلع AB باید باز گشت.0.786 ضلع XA باشد.
- ضلع BC میتواند باز گشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
- اگر ضلع BC بازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC بازگشت 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD بایدگسترش 2.18 از ضلع BC باشد.
- CD باید گسترش1.27 یا 0.618. از ضلع XA باشد.
سه مرحله در معامله با الگوهای هارمونیک
همانطور که احتمالاً حدس زدهاید، استفاده از الگوهای هارمونیک یعنی این که بتوانیم این الگوهای کامل را پیدا کنیم و با کامل شدن آنها خرید و فروش کنیم.
سه مرحله اساسی در پیدا کردن الگوهای هارمونیک وجود دارد:
- مرحله ۱: پیدا کردن الگوی هارمونیک
- مرحله ۲: اندازه گیری نسبت های اضلاع الگوی هارمونیک
- مرحله ۳: معامله خرید یا فروش با کامل شدن الگوی قیمت هارمونیک
با پیروی از این سه مرحله اساسی احتمالا میتوانید سودهای خوبی به دست آورید.
مرحلهٔ 1: پیدا کردن الگوی قیمت هارمونیک بالقوه
این شبیه یک الگو از الگوهای هارمونیک است! در این مرحله هنوز کاملاً مطمئن نیستیم که چه الگویی است. اما شبیه به سه محرک است. با این حال میتواند خفاش یا خرچنگ هم باشد…
در هر حال بیایید این نقاط وارونگی را نام گذاری کنیم.
مرحلهٔ ۲: اندازه گیری الگوی قیمت هارمونیک بالقوه
با استفاده از ابزار فیبوناچی، قلم و کاغذ، مشاهداتمان را یادداشت میکنیم.
- حرکت BC باز گشت.0.618 از حرکت AB است.
- حرکت CD افزونهٔ 272 از حرکت BC است.
- طول AB تقریباً برابر با طول CD است.
این الگو یک الگوی ABCD مترقی است و نشانهٔ قوی خرید میدهد.
مرحلهٔ ۳: خرید یا فروش با کامل شدن الگوی قیمت هارمونیک
وقتی الگو کامل شد، تنها کاری که باید انجام دهید این است که اقدام به خرید یا فروش کنید.
در این مورد باید در نقطه D خرید کنید که گسترش 1.272 فیبوناچی از ضلع CB است و حد ضررتان را چند واحد پایینتر از قیمت ورودتان قرار دهید.
آیا واقعاً اینقدر آسان است؟
مشکل الگوهای قیمت هارمونیک این است که به قدری کامل هستند که پیدا کردنشان سخت است، مثل پیدا کردن الماس در یک صخره.
بیشتر از اطلاع از مراحل باید چشمان تیزبینی داشته باشید تا بتوانید الگوهای هارمونیک را پیدا کنید و باید بسیار صبور باشید تا زود شروع نکنید و قبل از کامل شدن الگو وارد نشوید.
الگوی هارمونیک گارتلی (GARTTLY)
نخستین حالت در میان الگوهای XABCD که به صورت یک الگوی خاص نامگذاری شده است، الگوی گارتلی میباشد. شناخت این الگو به لحاظ سابقه تاریخی نیز به ده ها سال قبل از الگوهای دیگر باز میگردد. الگوی گارتی نخستین بار توسط اچ. ام. گارتلی در سال 1932 به عرصه تکنیکال معرفی شده است. الگوی گارتلی برمبنای مهمترین عدد فیبوناچی یعنی نسبت %61.8 تعریف میشود. این الگو در مواقعی رخ میدهد که میزان ریتریس در موجAB به اندازه %61.8 باشد.
گارتلی در بررسیهای مفصلی که بر روی نمودارها و بویژه الگوهای XABCD انجام میدهد متوجه میشود که الگو در بسیاری از مواقع با اصلاح 61.8 درصدی در موج AB آغاز میگردد. گارتلی معتقد است که اگر موج AB با ریتریس 61.8 درصدی به پایان برسد، در آنصورت بهترین ناحیه PRZ بر روی سطح ریتریسمنت %78.6 از موج XA قرار خواهد گرفت. بنابراین گارتلی پیشنهاد میکند هنگام مشاهده الگوی XABCD در صورتیکه میزان ریتریس در موجAB به میزان نسبت فیبوناچی مهم %61.8 باشد، پس از مشخص نمودن ناحیه همپوشانی فیبوناچیها سعی کنید ناحیهای را به عنوان PRZ اصلی الگو درنظر بگیرید که در محدوده ریتریسمنت %78.6 از موج XA قرار داشته باشد. دقت کنید که در این روش، موقعیت هر دو نقطه الگوی گارتلی نزولی B و D را برمبنای سطوح ریتریسمنت موج XA بیان میکنیم. به عبارت دیگر، مزیت استفاده از الگوی گارتلی این است که ضمن سهولت و سرعت دستیابی به پاسخ نهایی، برای پیدا کردن نقطه D نیاز به استفاده از چندین ابزار مختلف نداریم و صرفا با یک فیبوناچی ریتریسمنت که بر روی موج XA قرار داده شود میتوانیم به سرعت تارگت احتمالی برای موج CD را مشخص نماییم.
دقت کنید که در تصویر فوق، میزان ریتریس برای هر دو نقطه B و D برمبنای فیبوناچی اصلاحی که بر روی موج XA قرار گرفته، محاسبه شده است. هنگامی که ریتریس نخست در نقطه B بر روی سطح RET 0.61XA به پایان میرسد، منتظر میمانیم تا ریتریس دوم بر روی سطح RET 0.78XA خاتمه یافته و در صورت مشاهده یک الگوی بازگشتی شمعی در نقطه D ، اقدام به ورود به بازار برخلاف جهت روند میکنیم. در الگوی گارتلی میزان ریتریس قیمت در موج BC اهمیت خاصی ندارد و نقطهC میتواند هریک از نسبتهای ریتریسمنت مجاز 0.382 تا 0.886 را نسبت به نقطهA داشته باشد. میزان ریتریس بین نقاط D و B نیز میتواند کلیه نسبتهای مجاز از 1.27 تا 1.61 را به خود اختصاص دهد. برای حدضرر میتوانید از سطح بعدی فیبوناچی در %88.6 ویا حتی از پیوت X استفاده کنید.
دقت کنید آنچه قبلا درخصوص الگوی XABCD در حالت کلی عنوان شد، و روشی که برای جستجوی ناحیه PRZ از طریق همپوشانی فیبوناچیها بیان گردید، کماکان کاملا کارایی دارد. و استفاده از الگوی گارتلی بدون اینکه بطور همزمان توسط همپوشانی فیبوناچیها مورد تایید قرار گرفته باشد، توصیه نمیشود. به عنوان مثال اگر شاهد تشکیل چند ناحیه همپوشانی مختلف در نقاط متفاوت باشیم، میتوانیم کلاستری را به عنوان تارگت اصلی درنظر بگیریم که در مجاورت تارگت اصلی الگوی گارتلی، یعنی در RET 0.78XA رخ داده باشد. در تصویر زیر، تشکیل ناحیه PRZ را که از همپوشانی فیبوناچی های سه گانه بدست آمده است در محدوده مورد انتظار الگوی گارتلی، یعنی در مجاورت سطح ریتریسمنت %78.6 ملاحظه می نمایید.
الگوی گارتلی میتواند در هر دو حالت صعودی و نزولی مورد استفاده قرار گیرد. هرچند که برای معاملهگر ایرانی که در بورس یکطرفه ایران فعالیت میکند طبیعتا کاربرد اصلی این الگو به عنوان سیگنال ورود به بازار در حالت صعودی است. اما در یک بازار دوطرفه میتوان از الگوی نزولی گارتلی نیز در روند نزولی جهت تولید سیگنال فروش استفاده نمود. به عنوان مثال در تصویر زیر، میتوانید الگوی گارتلی نزولی را که منجر به صدور سیگنال فروش در نقطه D شده است، بر روی نمودار قیمت جهانی طلا مشاهده نمایید. ناحیه PRZ که در محدوده ریتریسمنت %78.6 قرار داشته، توسط همپوشانی فیبوناچیها نیز مورد تایید قرار گرفته است. برای خلوت شدن نمودار، خطوط ترند فیبوناچی را از تصویر حذف کردهایم، اما در عوض میتوانید توضیحات مربوط به هریک از سطوح اصلی فیبوناچی را بر روی نمودار مشاهده نمایید.
نکته بسیار مهم در ارتباط با الگوهای هارمونیک این است که صرفا هنگامی میتوانید از این الگوها استفاده کنید که کلیه نقاط XABC بطور کامل تشکیل شده باشند و صرفا در انتظار تشکیل آخرین یال الگو یعنی ضلع CD باشیم. قبل از تشکیل پیوت C و آغاز چرخش بازار در این نقطه، نمیتوان پیشاپیش از روش ذکر شده برای بدست آوردن نقطه D استفاده نمود. نکته دیگر که متاسفانه تبدیل به غلط رایجی بین نوآموزان شده است، این است که الگوهای هارمونیک صرفا میتوانند به عنوان روشی برای صدور سیگنال ورود به بازار در نقطهD مورد استفاده قرار گیرند، و استفاده از آنها به عنوان سیگنال ورود به بازار در نقطه C کاملا نادرست و غیرمجاز است. به عنوان مثال فراوان دیده میشود که نوآموزان به هنگام مواجهه با آرایشی شبیه به گارتلی نزولی(مانند تصویر فوق) در مجاورت نقطه C اقدام به خرید نموده و انتظار دارند قیمت تا نقطه D یعنی تارگت الگوی گارتلی، صعود نماید! این طرز استفاده از الگو کاملا نادرست است و الگوی «گارتلی نزولی» همانطور که از نام آن مشخص است، یک الگوی نزولی است که صرفا به عنوان سیگنال فروش میتواند مورد استفاده قرار گیرد و استناد به آن به عنوان مجوز خرید کاملا نادرست است. به همین ترتیب الگوی «گارتلی صعودی» صرفا به عنوان سیگنال خرید در نقطهD قابل استفاده است و نمیتوان از آن برای فروش در نقطهC استفاده نمود.
الگوی پروانه و خفاش – الگوی گارتلی ❤️ آموزش تصویری
الگوی پروانه یکی از پرکاربردترین الگوها در تحلیل تکنیکال بازارهای سرمایه گذاری است که به نوعی، تکامل یافتهی الگوی قدیمی (دهه 1930) گارتلی است. این الگو، از مدل برگشتی بوده و از نظر طبقهبندی، در قسمت الگوهای هارمونیک قرار میگیرد. پیش از بررسی این الگو، ابتدا اجازه دهید تا تاریخچهای در خصوص آن مطرح کنیم.
این مقاله، بخشی از دورهی رایگان آموزش فارکس وبسایت معامله گر ایرانی بوده که میتوانید برای یادگیری کامل فارکس و فعالیت در این بازار پرسود، با ما و سایر دانشجویان، همراه شوید.
الگوی گارتلی
روزی روزگاری، تریدر باهوش و مجنونی به نام هارولد مک کینلی گارتلی زندگی میکرد. او در اواسط دهه 1930 مدیر یک مجموعه خدمات مشاورهای بورس بود که طرفداران زیادی هم داشت. این مرکز خدمات مشاورهای یکی از اولین مجموعههایی بود که از روشهای علمی و آماری برای تحلیل رفتار بازار سهام استفاده میکرد. به گفته گارتلی، وی در نهایت موفق شده بود دو مورد از بزرگترین مشکلات معامله گران را حل کند: اینکه چه چیزی را بخرند و اینکه این چیز را در چه زمانی بخرند.
دیری نپایید، معامله گران دریافتند که این الگوها را میتوان در سایر بازارها نیز استفاده کرد. از آن زمان به بعد، کتاب های متنوع، نرم افزارهای معاملاتی و الگوهای مختلف (از جمله الگوی پروانه و خفاش) بر اساس گارتلیها ساخته شدهاند. بله هارولد مبدع الگوی گارتلی بود.
الگوی موسوم به 222
الگوی “222” گارتلی بر اساس شماره صفحهای که این الگو در کتاب وی، یعنی “سود در بازار سهام” آمده بود، نام گذاری شده است. گارتلیها الگوهایی هستند که شامل الگوی پایه ABCD که قبلا در مورد آنها صحبت کردیم، بوده، با این تفاوت که پیش از الگو، سقف و کفهای مهم و قابل توجهی پدیدار میشوند. این الگوها به طور معمول وقتی شکل میگیرند که تصحیح روند کلی در حال انجام بوده و ظاهر آن شبیه حرف M برای الگوهای صعودی و یا “W” برای الگوهای نزولی است. با استفاده از این الگوها معامله گران میتوانند نقاط مناسب ورود برای سوار شدن بر روی روند کلی را پیدا کنند.
تشخیص الگوی گارتلی
یک الگوی گارتلی زمانی تشکیل میشود که قیمت اخیرا در یک روند صعودی (یا نزولی) در حال پیشروی بوده، اما کم کم نشانههایی از تصحیح را نشان دهد. آنچه باعث میشود گارتلی پس از شکل گیری به چنین آرایش زیبایی بدل شود، این است که نقاط برگشتی، همان سطح فیبوناچی اصلاحی و سطح فیبوناچی گسترشی هستند. این نشانهای قوی است که این جفت ارز ممکن است برگشت کند.
شناسایی این الگو ممکن است کمی دشوار باشد و بعد از اینکه الگو را شناسایی کردید، با انداختن ابزارهای فیبوناچی روی آن، احتمالا کار دشوارتر هم میشود. نکته اصلی برای جلوگیری از این همه سردرگمی این است که کارها را مرحله به مرحله انجام دهید. در هر صورت، این الگو شامل یک الگوی ABCD صعودی یا نزولی است، اما یک نقطه (X) که فراتر از نقطه D قرار دارد نیز، پیش از آن میآید.
ترسیم الگوی گارتلی
الگوی “دقیق” گارتلی دارای ویژگی های زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 618. از حرکت XA باشد.
- حرکت BC باید اصلاح 382. یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC معادل 382. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید معادل 1.272 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC معادل 886. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید برابر با 1.618 امتداد حرکت AB باشد.
- حرکت CD باید اصلاح 786. از حرکت XA باشد.
الگوی پروانه و خفاش: گونه های جهش یافته گارتلی
با گذشت زمان، محبوبیت الگوی گارتلی افزایش یافت و مردم در نهایت انواع گونهها را با ایجاد تغییراتی ارائه دادند. به دلایلی عجیب، کاشفان این گونهها تصمیم گرفتند آنها را به نام حیوانات نامگذاری کنند (شاید عضو انجمن مقابله با حیوان آزاری بودند!). وراجی بس است، این مجموعه حیوانات با گارتلی ادغام شدند و الگوی پروانه و خرچنگ و خفاش را ایجاد کردند.
الگوی خرچنگ
در سال 2000 میلادی، اسکات کارنی، از پیروان متعصب مکتب الگوهای هارمونیک، الگوی “خرچنگ” را کشف کرد. به گفته وی، خرچنگ صحیحترین حالت در میان همهی الگوهای هارمونیک بوده و آن به این دلیل است که در دورترین منطقه بالقوه برگشتی از حرکت XA است. (این منطقه گاهی اوقات به نام “قیمت برنگردد لباسم را می فروشم” نیز نامیده می شود!). نسبت پاداش به ریسک این الگو بالا بوده، چراکه شما میتوانید حد ضرر بسیار تنگی قرار دهید. الگوی “دقیق” خرچنگ باید جنبه های زیر را داشته باشد:
- حرکت AB باید 0.382 یا الگوی گارتلی نزولی الگوی گارتلی نزولی 618. اصلاح از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند 382. یا 886. اصلاح از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 382. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید 2.24 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید گسترش 3.الگوی گارتلی نزولی 618 از حرکت BC باشد.
- CD باید گسترش 1.618 از حرکت XA باشد.
الگوی خفاش
سال 2001 میلادی، اسکات کارنی الگوی قیمتی هارمونیک دیگری را با نام “خفاش” پایهگذاری کرد. الگوی خفاش با اصلاح 0.886 از حرکت XA به عنوان منطقه بالقوه برگشتی تعریف میشود. الگوی خفاش دارای مشخصههای زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 0.382 یا 0.500 از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند اصلاح 382. یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 0.382 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 1.618 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 2.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید اصلاح 886. از حرکت XA باشد.
الگوی پروانه
خب حالا دیگر نوبت به الگوی پروانه پروانه رسید! اگر این آرایش را شناسایی کنید، مطمئنا به خاطر پیپهای خفنی که قرار است شکار کنید، جشن میگیرید! الگوی دقیق پروانه که توسط برایس گیلمور ابداع شد، با اصلاح 0.786 از حرکت AB نسبت به حرکت XA تعریف می شود. الگوی پروانه شامل ویژگی های زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 0.786 از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند اصلاح 0.382 یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 0.382 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید امتداد 1.618 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 2.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید برابر با گسترش 1.27 یا 1.618 از حرکت XA باشد.
درس مربوط به الگوی پروانه که خود نوعی تکامل یافته از گارتلی بود، به پایان رسید. بهتر نیست که در کنار این الگوی کاربردی، با الگوی مهم دیگر در بازار فارکس با نام الگوی سر و شانه آشنا شوید؟ اگر این دو الگو را بدانید، قطعا سود بیشتری از هر معامله نصیب شما خواهد شد.
الگوی پروانه یکی از الگوهای هارمونیک و برگشتی است که توسط برایس گیلمور ابداع شده است. این الگو در حقیقت تکامل یافتهی یک الگوی قدیمی و کاربردی با نام گارتلی است که در اواسط دهه 1930 میلادی و توسط فردی با همین نام ایجاد شده بود.
از این الگو در بازارهای رونددار استفاده شده و باید چهار خط بین نقاط A تا D ترسیم کرد. در روند صعودی، الگوی W مانند و در روند نزولی الگوی M مانند ایجاد شده که بر اساس الگوی پروانه باید اندازهی هر الگوی گارتلی نزولی خط، در مقیاس مشخصی باشد تا بتوان روند آتی بازار را شناسایی کرده و سود خوبی از هر معامله کسب کرد.
الگو خفاش نیز یکی از مدلهای تکامل یافته گارتلی است که در سال 2000 میلادی توسط فردی به نام اسکات کارنی ابداع شد. در این الگو، اندازه خطوط با گارتلی متفاوت بوده و نسبت پاداش به ریسک بالاتر است.
الگو گارتلی بر اساس شماره صفحهی کتابی با عنوان "سود در بازار سهام" به نگارش گارتلی ابداع شده است. گارتلی مدیر مجموعهی مشاوره سرمایه گذاری در بورس بوده و در اواسط دهه 1930 میلادی توانست یک سری الگوی کاربردی را معرفی کند. هدف گارتلی دو چیز بود:
- چه چیزی را باید بخریم؟
- در چه زمانی باید بخریم؟
به نظر میرسد که با گذشت نزدیک به یک قرن از این الگو، هنوز هم منطق و محاسبات آماری و علمی گارتلی برای بازارها کاربردی بوده و به همین جهت، طرفداران بسیاری دارد.
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
الگوی گارتلی یک الگوی نمودار هارمونیک بر اساس اعداد و نسبت های فیبوناچی است. این الگو به معامله گران کمک می کند تا بالا و پایین های پیش رو را شناسایی کنند.
الگوی گارتلی چیست؟
الگوی گارتلی یک الگوی نمودار هارمونیک بر اساس اعداد و نسبت های فیبوناچی است. این الگو به معامله گران کمک می کند تا بالا و پایین های پیش رو را شناسایی کنند. گارتلی (H.M. Gartley) در کتاب خود به نام سود در بازار سهام، در سال 1935 اساس الگوهای نمودار هارمونیک را پایه گذاری کرد. الگوی گارتلی رایج ترین الگوی نمودار هارمونیک است. لری پساوونتو (Larry Pesavento) بعداً در کتاب خود نسبتهای فیبوناچی را در الگو های کتابش به نام «نسبتهای فیبوناچی با تشخیص الگو» اعمال کرد.
نکات مهم
- الگوهای گارتلی، رایج ترین الگوی نمودار هارمونیک هستند.
- نقطه حد ضرر اغلب در 0 یا X قرار می گیرد و سود برداشت اغلب در نقطه C تنظیم می شود.
- الگوهای گارتلی باید در ارتباط با سایر اشکال تحلیل تکنیکال که می توانند به عنوان تایید عمل کنند، استفاده شوند.
توضیح الگوهای گارتلی
الگوی گارتلی رایج ترین الگوی نمودار هارمونیک است. الگوهای هارمونیک بر این فرض عمل میکنند که دنبالههای فیبوناچی میتوانند برای ساخت ساختارهای هندسی، مانند شکستها و برگشتها، در قیمتها استفاده شوند. نسبت فیبوناچی در طبیعت رایج است و تبدیل به یک مبحث محبوب در میان تحلیلگران تکنیکالی شده است که از ابزارهایی مانند اصلاحات فیبوناچی، افزونهها، فنها، خوشهها و مناطق زمانی استفاده میکنند.
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال از الگوی گارتلی همراه با سایر الگوهای نمودار یا شاخص های تکنیکال استفاده می کنند. به عنوان مثال، این الگو ممکن است تصویری کلی از حرکت قیمت در بلند مدت ارائه دهد، در حالی که معامله گران بر اجرای معاملات کوتاه مدت در جهت روند پیش بینی شده تمرکز می کنند. اهداف قیمت شکست های صعودی و نزولی نیز ممکن است به عنوان سطوح حمایت و مقاومت توسط معامله گران استفاده شوند.
مزیت اصلی این نوع الگوهای نموداری، این است که به جای اینکه فقط بر یک ویژگی تمرکز کنند، بینش خاصی را در مورد زمان و مقدار حرکت قیمت ارائه می دهند.
امواج الیوت (Elliott Waves) یکی دیگر از الگوهای نمودار هندسی محبوب مورد استفاده معامله گران است که بر اساس ظاهر حرکات قیمت و ارتباط آنها با یکدیگر ، پیش بینی های مشابهی از روند قیمت در آینده ارائه می دهد.
شناسایی الگوهای گارتلی
در ادامه نحوه ساختار الگوی گارتلی آمده است:
الگوی گارتلی بالا یک روند صعودی از نقطه 0 تا نقطه 1 را همراه با بازگشت قیمت در نقطه 1 نشان می دهد. با استفاده از نسبت های فیبوناچی، اصلاح بین نقطه 0 و نقطه 2 باید 61.8٪ باشد. در نقطه 2، قیمت مجدداً به سمت نقطه 3 بازمیگردد که باید نقطه 1 38.2% اصلاح شود. در نقطه 3، قیمت به نقطه 4 معکوس می شود. در نقطه 4، الگو کامل است و سیگنال های خرید با هدف صعودی که با نقطه 3، نقطه 1 و 161.8 درصد افزایش نسبت به نقطه 1 به عنوان هدف نهایی قیمت مطابقت دارد، تولید می شود. اغلب اوقات، نقطه 0 به عنوان یک سطح حد ضرر برای معاملات کلی استفاده می شود. این سطوح فیبوناچی نیازی به دقیق بودن ندارند، اما هرچه نزدیکتر باشند، الگو قابل اعتمادتر است.
نسخه نزولی الگوی گارتلی برعکس الگوی صعودی است و یک روند نزولی را با چندین هدف قیمتی پیشبینی میکند که این الگو تا نقطه چهارم تکمیل شود.
مثالی از الگوی گارتلی در دنیای واقعی
در ادامه نمونه ای از الگوی گارتلی آورده شده که در جفت ارز دلار آمریکا/دلار استرالیا ظاهر می شود:
در نمودار بالا، الگوی گارتلی با یک حرکت صعودی بالاتر دنبال می شود. نقطه X یا 0.70550 می تواند به عنوان نقطه حد ضرر برای معامله استفاده شود. نقطه سود می تواند در نقطه C یا حدود 0.71300 تنظیم شود.
دیدگاه شما