در بازار چه می‎گذرد


رشد بورس از مسیر سرمایه‌گذاری واقعی در شرکت‌ها می‌گذرد

کارشناس بازار سرمایه گفت: در صورتی که شرایط اقتصاد کلان کشور پیش‌بینی‌پذیر باشد به نظر P/E بازار هم مناسب‌تر شده و یکسری از صنایع جذابیت بیشتری برای سرمایه‌گذاری خواهند داشت.

به گزارش بازار به نقل از پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، علی آهو کارشناس بازار سرمایه به بررسی وضعیت صنایع مختلف پرداخت و به بورسان گفت: برخی ابهامات موجود در سیاست‌های کلان و بازارهای جهانی باعث شده است صنایع بزرگ با کمبود تقاضا مواجه شوند و در سمت دیگر صنایع کوچک با توجه به ارزش بازار کم و نسبت قیمت به درآمد پایین، مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار بگیرند.

وی معتقد است: ایجاد یک برجام خوب و پایدار می‌تواند پس از مدت‌ها یک رشد بنیادی را در بورس تهران پس از چند دوره رشد تورمی ایجاد کند.

آهو اظهار کرد: البته بسیاری از سرمایه گذاران و مدیران دارایی بر این دیدگاه تکیه دارند که برجامی که این روزها انتظار آن کشیده می‌شود همانند تجربه اخیر یعنی سال ۲۰۱۶ است و اتفاقی خاصی برای اقتصاد کشور نخواهد افتاد. اما من نسبت به این برجام خوشبین هستم و صنایع مختلفی چون خودرو از این موضوع منتفع خواهند شد.

این کارشناس عنوان کرد که رشد بازار سرمایه نیازمند سرمایه‌گذاری است و مسیر رشد شرکت‌ها را باید از مسیر سرمایه‌گذاری واقعی مشاهده کرد.

به گفته آهو؛ در صورتی که شرایط اقتصاد کلان کشور پیش‌بینی‌پذیر باشد به نظر P/E بازار هم مناسب‌تر شده و یکسری از صنایع جذابیت بیشتری برای سرمایه‌گذاری خواهند داشت.

وی تاکید کرد: اگر شرایط ثبات دلاری و پیش‌بینی‌پذیری دلاری حاکم باشد می‌توان برنامه‌ریزی درستی برای سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه انجام داد و دولت هم گام به گام این مساله را پیگیری می‌کند.

تاثیر بیکاری بر بازار بورس : چرا بیکاری بر بازار بورس تاثیر می‌گذارد؟

بیکاری موضوع بسیار پراهمیت و بزرگی در همه جای دنیا ازجمله ایران است. اثر سهمگین بیکاری منجر به رکود بسیاری از بازارها و کسب‌وکارها می‌شود، بازار سهام هم از این قاعده مستثنا نیست و تاثیر بیکاری بر بازار بورس می تواند چشم گیر باشد. بگذارید راحت بگوییم، افزایش بیکاری به معنی آن است که شغل کمتری در کشور وجود دارد و منجر به اتفاقات زیر می‌شود:

  1. اگر دولت مجبور باشد که بودجه بیشتری را خرج کاهش بیکاری در کشور کند، به‌این‌ترتیب بودجه کمتری برای خرج کردن در جاهای دیگر نظیر فرهنگ، راه‌سازی یا بهبود زیرساخت‌های فناوری کشور خواهد داشت.
  2. افرادی که بیکار هستند درآمد کمتری نسبت به گذشته دارند و به‌این‌ترتیب کمتر هم خرج می‌کنند.
  3. و همان‌طور که شما می‌بینید، شرکت‌ها از هر دو مورد فوق صدمه می‌بینند، به‌علاوه قیمت سهامشان نیز کاهش خواهد یافت.

به یاد داشته باشید، بیکاری بالا بر قیمت سهام تأثیر منفی می‌گذارد. به همین دلایل دولت‌ها با مداخله در بازار سعی می‌کنند تا نیروهای اقتصاد کلان را برای داشتن اقتصادی سالم مدیریت کنند.

برای آنکه اطلاعات بیشتری در مورد مداخله‌های دولتی به دست آورید، می‌توانند دوره آموزشی دیگر مدیرمالی را با موضوع «تورم چیست» مطالعه کنید.

جمع‌بندی دوره آموزشی: اصول بازی را یاد بگیرید!

همان‌گونه که شما هم متوجه شده‌اید در اقتصاد همه‌چیز – شامل بازار سهام – با یکدیگر مرتبط هستند. به اقتصاد مانند یک بازی بزرگ جنگا نگاه کنید: اگر تنها یک قطعه به‌اشتباه بیرون کشیده شود ممکن است کل اکوسیستم فرو بپاشد.

تاثیر بیکاری بر بازار بورس

در این جلسه به شما دانشی کلی درباره مهم‌ترین عوامل اقتصادی تأثیرگذار بر قیمت سهام و بازار بورس دادیم. داشتن فهم بهتری از نحوه تصمیم‌گیری‌های و تأثیر آن‌ها بر قیمت های سهام گام مهم دیگری برای کسب اعتمادبه‌نفس مالی است که سعی داریم در دوره های آموزشی دیگر به آن‌ها بپردازیم.

(پایان درس هشتم و پایانی دوره آموزشی اقتصاد چیست)

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه در بازار چه می‎گذرد دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

2 در مورد “تاثیر بیکاری بر بازار بورس : چرا بیکاری بر بازار بورس تاثیر می‌گذارد؟”

سلام علی
تحلیل شما درست نیست. وقتی نرخ بیکاری بالا می رود این بدان معنی است که اقتصاد ظرفیت پایینی برای ایجاد اشتغال دارد و اصولاً تقاضایی برای نیروی کار وجود ندارد.
با آرزوی موفقیت برای شما

بیگاری البته به صورت و تا اندازه ای ممکن است به نفع شرکت ها باشد و آن اینکه وقتی بیگاری بالاست عرضه کار هم بالاست و این ممکن است تهیه نیروی کار ارزان و کم توقع را راحت تر کند آیا اینجوری نبیت؟

در بازار سهام چه می‌گذرد؟

در بازار سهام چه می‌گذرد؟

بازار سرمایه هفته پرفشار دیگری را پشت سر گذاشت که در آن شاخص کل با ۳۲۶۳۰ واحد معادل ۲.۶ درصد کاهش مواجه شد و شاخص هم وزن نیز کاهش بیش از ۱ درصدی را شاهد بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشت مهدی رادان، کارشناس ارشد مدیریت مالی، و تحلیلگر بازار سرمایه و بورس که در اختیار این رسانه قرار گرفته است:

بازار سرمایه هفته پرفشار دیگری را پشت سر گذاشت که در آن شاخص کل با ۳۲۶۳۰ واحد معادل ۲.۶ درصد کاهش مواجه شد و شاخص هم وزن نیز کاهش بیش از ۱ درصدی را شاهد بود.

هنوز مشخص نیست منظور سازمان بورس از موقتی بودن تصمیم نامتقارن کردن دامنه در بازار چه می‎گذرد در بازار چه می‎گذرد نوسان و بازبینی این تصمیم بر اساس شرایط چه بوده است؟ سهامداران چه مقدار دیگر باید زیان ببینند تا تصمیم گیران سراغ آزمون و خطای دیگری بروند؟ روند سقوط بازار در شرایطی است که عوامل بنیادی اثر گذار بر ارزش سهام عمدتاً نشانه‌های مثبتی از خود بروز می‌دهند.

قیمت هر تن مس در بازارهای جهانی حدود ۹۰۰۰ دلار تثبیت شده است؛ نفت خام از ۶۰ دلار برای هر بشکه فراتر رفته و نشانه‌ای از اصلاح بروز نمی‌دهد؛ شکاف خوراک-فرآورده برای پالایشگاه‌ها به بیش از ۶ دلار در بشکه رسیده است؛ قیمت دلار در صرافی‌ها بیش از ۲۵ هزار تومان است.

در گروه خودرو انتظار برای افزایش تولید، بازگشت شرکای خارجی و تسهیل شرایط قیمت گذاری به نفع تولید کنندگان بیش از گذشته است؛ تک سهم‌های مختلف اخبار مثبت منتشر می‌کنند؛ برکت صحبت از تولید تا ماهانه ۱۵ میلیون دوز واکسن در سال آینده می‌کند و پخش البرز عهده دار پخش واکسن‌ها خواهد بود. پالایشگاه اصفهان موفق به خرید بلوک مدیریتی پتروشیمی اصفهان شده است تا تبدیل به یک مجتمع پتروپالایشی موفق گردد.

روند اخیر بازار

منفی، منفی و باز هم منفی. این واگرایی میان نشانه‌های بنیادی و رفتار بازار حکایت از رخدادهایی خارج از منطق اقتصادی تصمیمات فعالان بازار دارد. برای ارزیابی دلیل این تحولات باید نگاهی به انگیزه فروشندگان سهام داشته باشیم.

در یک تقسیم بندی مقدماتی می‌توان انگیزه فروشندگان این روزهای بازار را به چهار دسته کلی تقسیم نمود. فروشندگان با انگیزه تأمین مالی؛ فروشندگان با انگیزه شناسایی سود؛ فروشندگان با تحلیل و فروشندگان نگران.

فروشندگان با تأمین مالی را باید پیشران فروش سهم دانست. این گروه که بیشتر در قالب کدهای حقوقی فعالیت می‌کنند بعضاً بهای تمام شده بسیاری پایینی را در صورت‌های مالی خود دارند و مکلف هستند بی توجه به قیمت‌های احتمالی سهام در آینده هر مقدار که می‌توانند برای ذی‌نفعان خود از بازار تأمین منابع نمایند.

این دسته را نمی‌توان ناآگاه از ارزش دارایی‌هایی دانست که به فروش می‌رسانند. این گروه مدیرانی هستند که معیار سنجش عملکرد آنها میزان منابعی است که آزاد کرده‌اند و نه فروش دارایی در زمان و قیمت مناسب. جهت تبیین اثر این دسته بر بازار نمونه‌هایی از معاملات روز دوشنبه این هفته ذکر می‌شود. در معاملات روز دوشنبه بسیاری از سهام بزرگ معاملات را با صف فروش آغاز کردند و یا در ادامه صف فروش شدند. در این روز نیز در نمادهای بزرگ شاهد حضور فروشندگان حقوقی در سر خط صف‌های فروش بودیم به نحوی که در بانک ملت ۱ در بازار چه می‎گذرد کد حقوقی بیش از ۸۰۰ هزار سهم را در صف به فروش رسانده است در شرایطی که از ۲۰۴ میلیون سهم در صف فروش تنها ۱۳ میلیون معامله شده است.

در صف فروش بیش از ۱۰۰ میلیون سهمی شستا ۵ کد حقوقی موفق به فروش ۱.۳ میلیون سهم شده‌اند (میانگین بیش از ۲ دستور فروش). در نمادهایی نظیر آریاساسول نیز رنج منفی این دست از فروشندگان منجر به ایجاد صف‌های فروش گردید و مثال‌های فراوان از این دست.

لازم به توضیح نیست که اگر توزیع صف‌های فروش در آغاز زمان سفارش گذاری آنگونه که وعده مسئولان بوده است به صورت یکنواخت و تصادفی اتفاق بیفتد احتمال آنکه حتی یک دستور در شرایط برابر در ابتدای صف قرار گیرد در صف‌های سنگین کمتر از ۱ در ۱۰ هزار است، چه رسد به آنکه فروشندگانی موفق به فروش بیش از ۱ دستور شوند.

پس این گروه علاوه بر مأموریت فروش از نوعی رانت دسترسی نیز برخوردار هستند. این گروه را باید پیشرو در ایجاد فشار فروش قلمداد نمود که تا هستند وضعیت همین است. چاره کار این دسته از فروشندگان شفافیت است که با توجه به عدم استقلال سازمان از دولت انگیزه‌ای برای ممانعت از فروش آنان وجود ندارد. البته نباید فراموش کرد که پاره‌ای از کدهای حقوقی مربوط به صندوق‌های سرمایه گذاری است که به واسطه ابطال واحدهای سرمایه گذاری توسط سرمایه گذاران ناچار به تأمین وجه برای پرداخت سرمایه ایشان هستند. اما نیاز این دسته با مختصر تدبیری در مدیریت نقدینگی برآورده می‌شود و می‌توان در معدود روزهای مثبت بازار به اندازه نقدینگی مورد نیاز دو هفته این گروه سهم به فروش رساند و نیازی به حراج عمومی دارایی‌های صندوق ندارند. نزدیکی به پایان اسفند نیز عامل افزایش فروش توسط شرکت‌هایی است که ترجیح می‌دهند اگر هنوز قیمت سهام آنها از بهای تمام شده بیشتر است شناسایی سود آن را به اما و اگرهای پایان سال نیندازند. این دسته در واقع در تصمیم گیری های خود اسیر اصول حسابداری هستند.

دیگر دسته‌های فروشندگان سهام عمدتاً یا با این تحلیل که فروش دسته اول منجر به رسیدن قیمت‌ها به سطوح بسیار پایین‌تر از سطوح فعلی می‌شود و یا از ترس این اتفاق اقدام به فروش می‌نمایند که اگر دسته اول مهار گردند تحلیل ایشان نیز تغییر خواهد کرد. اگر چه گفته می‌شود قیمت‌ها در بازار در تقابل تحلیل‌های مختلف شکل می‌گیرند اما تحلیل از مبانی مشخصی برخوردار است که اگر دو تحلیلگر در کنار یکدیگر بنشینند مشخص می‌شود پس از مدت کوتاهی تبادل نظر تا حد زیادی به تحلیل مشترک می‌رسند.

در این میان گروه کثیری از سهامداران حقیقی در حال فروش سهام خود به واسطه ناآگاهی از ارزش آن هستند. در واقع رفتار احساسی این گروه به این گفته قدیمی شبیه است که هر جا جهل بیشتر باشد ترس نیز بیشتر است. چنان که می‌توان الماس‌های یک شخص ناآگاه از ارزش آن را به قیمت خرده شیشه خرید. اگر خواننده این مطلب هستید قبل از تصمیم به خرید و فروش سهام در خصوص ارزش بنیادی آن نظر تحلیلگران را جویا شوید.

زمزمه‌های تحولات بنیادین در بازار سرمایه / مسیر تحول از تغییرات در شاخص کل می‌گذرد؟

در تمامی بازار‌های مالی شاخص قیمت وجود دارد، یعنی معیارشان نوسانات قیمت است، بدون در نظر گرفتن سود سهام، این یکی از نکاتی است که حدود ۱۰ سال گذشته در بورس ایجاد شد، به بیان دیگر شاخص کل بورس یک سنجه‌ای برای ارزیابی وضعیت نوسانات در بازار بورس است

خرداد: مجید عشقی رئیس سازمان بورس می‌گوید پیشنهاد‌هایی برای بهتر شدن شاخص کل در حال بررسی است و شاید یک شاخص جدید منتشر شود تا قابل اتکا و حال و روز را بهتر نشان دهد. فعالان بازار سهام، نسبت به عملکرد شاخص کل بورس و به نوعی شاخص‌سازی دولت و متولیان بازار سرمایه انتقادات بسیار جدی دارند، چرا که هرچند به گفته وزیر اقتصاد بر اساس عملکرد شاخص کل بورس، بازدهی بازار سهام از ابتدای سالجاری تاکنون حدود ۱۶ درصد بوده، اما پرتفوی سهام‌داران گویای اصلاح جدی و آب شدن سرمایه مردم در بورس بوده است.

دولت با کنترل چند سهم بزرگ که تاثیر زیادی بر روی شاخص کل بورس دارد، جلوی ریزش شاخص کل را گرفته، اما بیش از ۹۰ درصد از نماد‌های بازار سهام، با ریزش حدود ۲۰ تا ۳۰ درصدی از ابتدای سال تاکنون به صورت متوسط روبرو بوده‌اند، این درحالیست که برخی نماد‌ها حتی ریزش ۵۰ درصدی را نیز تجربه کرده‌اند، بنابراین بازدهی شاخص کل بورس نمی‌تواند ملاک خوبی برای ارزیابی وضعیت بازار سهام باشد.

اما اگر بخواهیم به تغییرات شاخص کل بورس اشاره کنیم، باید گفت، به صورت کلی سه نوع شاخص در بازار سرمایه می‌توانیم داشته باشیم، در وهله اول شاخصی که قیمت سهم‌ها را دنبال می‌کند، در وهله دوم شاخصی که سود نقدی سهم‌ها را دنبال می‌کند و در نهایت شاخصی که هم قیمت و هم سود نقدی را منعکس می‌کند. از سویی هر کدام از این شاخص‌ها را به روش‌های مختلقی می‌توان محاسبه کرد، در این رابطه به طور مثال رایج‌ترین روش‌ها «وزنی-ارزشی» یا «هم وزن» هستند.

اولین شاخصی که در بورس تهران محاسبه کردند در سال ۶۹ از نوع «شاخص قیمتی» بود یعنی فقط قیمت سهم‌ها را دنبال می‌کند. دومین شاخصی که در بازار سهام محاسبه کردند، در سال ۷۷ از نوع «بازده نقدی» بود و فقط سود نقدی سهم‌ها را منعکس می‌کند. سومین شاخص، اما در همان سال ۷۷ از نوع کل بود، یعنی هم قیمت سهم‌ها و هم سود نقدی آن را دنبال می‎کند. این درحالیست که در سال‌های ۸۸ و ۹۳ هم چند شاخص دیگر نیز معرفی شد، اما در اصل این شاخص‌ها نیز ورژن‌های متفاوت شاخص‌های گذشته بود، که به نوعی هیچکدام نمی‌توانند وضعیت بازار سهام را به درستی نمایش دهند. حال باید دید شاخص جدید آیا از کارایی لازم برخوردار خواهد بود.

فردین آقا بزرگی کارشناس بازار سهام در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه پیش از این در ۱۰ سال گذشته تغییراتی در شاخص‌های بورس ایجاد شد، اظهار داشت: از جمله این تغییرات این بود که شاخص کل و شاخص هم‌وزن اضافه شد. شاخص کل هم‌وزن که سود سهام شرکت‌ها را لحاظ می‌کند، به نوعی نشان دهنده بازدهی بازار با محاسبه سود شرکت‌ها است، همینطور شاخص کل که قبلا شاخص قیمت بود، که با تغییراتی روبرو شد.

وی افزود: این درحالیست که در تمامی بازار‌های مالی شاخص قیمت وجود دارد، یعنی معیارشان نوسانات قیمت است، بدون در نظر گرفتن سود سهام، این یکی از نکاتی است که حدود ۱۰ سال گذشته در بورس ایجاد شد، به بیان دیگر شاخص کل بورس یک سنجه‌ای برای ارزیابی وضعیت نوسانات در بازار بورس است. طبیعتا هر چقدر میزان افزایش و کاهش بیشتر باشد، این موضوع توجه همه ذینفعان و فعالان بازار را به خود جلب می‌کند.

آقابزرگی گفت: این تغییرات بخصوص اگر روند متمادی و یک‌سویه به سمت منفی یا مثبت باشد، توجه نهاد‌های قانوگذار همچون مجلس، نهاد‌های نظارتی و دولت‌ها مسئولان را بر می‌انگیزد، به واسطه همین اصل و نگاه است که بازار سرمایه را دولت‌ها به نوعی به عنوان کارنامه اقتصادی خود معرفی می‌کنند، به عنوان مثال درحالیکه وزیر اقتصاد از بازدهی ۱۶ درصدی بازار سهام طی این چند وقت صحبت کرد، اما در عمل بیش از ۹۵ درصدی از نماد‌های بورس و فرابورس با زیان روبرو بودند، بنابراین شاخص کل بورس ملاک خوبی برای سنجش وضعیت بورس محسوب نمی‌شود.

این مدیر بورسی اضافه کرد: بر همین مبنا است که شاهد هستیم که کنترل شاخص از سوی دولت‌ها همواره انجام می‌شود و به همین خاطر است که اصطلاح شاخص‌سازی در بازار سهام این روز‌ها زیاد شنیده می‌شود، در این رابطه بخش عمده وزن شاخص کل بورس حدود ۴۰-۳۰ شرکت بزرگ هستند که دارای وزن بیشتری روی شاخص کل هستند، بنابراین متولیان بازار با کنترل و دستکاری قیمتی سهام بزرگ می‌توانند شاخص کل را مثبت نگه دارند، اما عمده سهم‌های بورس روند ریزشی داشته باشد.

وی ادامه داد: البته ذکر این نکته ضروری است، در تمام دنیا شاخص قیمت ۳۰ شرکت بزرگ و یا ۵۰ شرکت بزرگ نیز وجود دارد، اما، چون تعداد این شرکت‌ها و وزنشان در محاسبه شاخص کل بیش از اندازه معمول است، لذا این تاثیر در وضعیت بازار سرمایه و همینطور نگاه فعالان بازار خیلی بااهمیت‌تر جلوه می‌کند.

آقا بزرگی بیان داشت: با توجه به این وضعیت شاخص کل متولیان بازار تنها به وضعیت شاخص کل می‌پردازند و برای مردم عادی نیز در صدا و سیما و رسانه‌ها این شاخص کل ملاک بازدهی و یا زیان بورس قلمداد می‌شود، در صورتیکه این موضوع دارای اشکال است.

این کارشناس بازار سهام با اشاره به مصداقی در رابطه با دستکاری در روند حرکتی بورس به وسیله متولیان، اذعان داشت: ابهاماتی در رابطه با دستکاری در بازار وجود دارد، از جمله اینکه به طور مثال وقتی یک نمادی می‌خواهد بازگشایی شود، اطلاعیه ساعت ۱۰ صبح منتشر می‌شود و بعد از آن برای کشف قیمت، نماد قابل معامله نیست، در مقابل، اما با موردی روبرو بوده‌ایم که پنج دقیقه به پایان ساعت معاملات یک نماد باز شده، بلافاصله متوقف شده و یا برخلاف رویه معمولی که معمولا ناظر معاملات به تشخیص خودش عرضه و تقاضا را ارزیابی می‌کند و به یک سطحی که برسد، معاملات را در دامنه معمول و پیوسته تایید می‌کند، در برخی موارد دیگر نیز مشاهده شده حتی چند روز یک نماد در در بازار چه می‎گذرد حال گشایش بوده، اما در نهایت قیمت کشف نشده است.

وی عنوان کرد: این مسائل جزء مواردی است که ممکن است این شبهه را به وجود بیاورد که به نوعی هنگام افزایش یا مثبت بالا یا برعکس موقعی که شاخص خیلی منفی است، شاید این تلاش انجام شود که با بازگشایی برخی نماد‌ها آن ضرب افزایش قابل توجه یا کاهش قابل توجه را به وسیله بازگشایی نماد‌ها خنثی کنند، این مواردی بود که در گذشته شاید زمینه این صحبت‌ها را فراهم آورد که در بازار گفته می‌شود، شاخص کل بورس از سوی دولت یا متولیان بازار در حال کنترل است.

آقابزرگی خاطرنشان کرد: چنین مسائلی سوالات مختلفی را ایجاد می‌کرد، همچنین بعضا دیده می‌شود، در روزی که شاخص مثبت است، برخی نماد‌ها تحرک خاصی ندارند، اما در روزی که شاخص منفی است، مشاهده می‌شود، برخی شرکت‌ها مثبت می‌شوند، بدون اینکه تغییری در روند انتشار اطلاعات در بازار چه می‎گذرد یا وضعیت عملکرد شرکت به وجود آمده باشد، چنین اتفاقاتی این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که شاید هدف بازارساز از اینچنین اقداماتی کنترل بازار شد.

این فعال بازار سهام گفت: شاید هدف نهایی این است که شاخص را به هر ترتیبی کنترل کنند تا آن وضعیتی که سال ۹۹ به وجود آمد، ایجاد نشود و به صورت آهسته و پیوسته بورس رشد کند، به همین جهت دارندگان سهام وقتی که مقایسه در بازار چه می‎گذرد می‌کنند حرکت شاخص کل را مثلا از ابتدای سال تاکنون با سهام خود، پرتفوی آن‌ها همسو با شاخص کل حرکت و رشد نکرده، چون شاخص به نوعی کنترل شده، اما سهام آن‌ها با زیان روبرو شده است.در بازار چه می‎گذرد

وی با اشاره به اینکه نحوه محاسبه شاخص کل بورس نیاز به اصلاحات جدی دارد، افزود: در حال حاضر بازار سهام گنجایش و ظرفیت اصلاحاتی از جمله تغییرات پیرامون شاخص کل را دارد، در این رابطه اگر قرار باشد که شاخص جدیدی به بازار اضافه شود، باید بیانگیر وضعیت کلیت بازار باشد، به طوریکه یک دید صحیح و کلی را به سهام‌داران، فعالان بازار، متولیان بازار و همچنین عموم مردم دهد، نه اینکه دوباره با شاخص جدید نیز ابهامات موجود در رابطه با کنترل شاخص و یا شاخص‌سازی همچنان وجود داشته باشد، یا اینکه تشدید شود.

آقابزرگی تصریح کرد: این کار باید حتما با مطالعه انجام شود و از شاخص‌هایی که در سایر بورس‌ها وجود دارد، به نوعی استفاده شود و از تجربیاتی که بازار‌های مالی مختلف در جهان در این زمینه داشته‌اند، باید استفاده شود، تا بتوان بهترین نتیجه را گرفت، اگر این اصلاحات به روند بهبود معاملات بورس کمک کند، با توجه به اینکه بازار سهام در سطح ارزنده قرار دارد و حجم معاملات نیز رو به افزایش است، این موضوع، به تعادل بازار سهام کمک شایانی خواهد کرد، حال باید دید که برنامه سازمان بورس و اوراق بهادار در این زمینه چه خواهد بود.

رونقی در بورس نیست

بیش از دوسال از ریزش بورس می‌گذرد و در این مدت هر مسوولی و کارشناسی چندین وعده برای ترمیم این بازار داده است اما به قول قدیمی‌ها وعده سرخرمن بود دیگر.

رونقی در بورس نیست

رقیه ندایی

بیش از دوسال از ریزش بورس می‌گذرد و در این مدت هر مسوولی و کارشناسی چندین وعده برای ترمیم این بازار داده است اما به قول قدیمی‌ها وعده سرخرمن بود دیگر. (وعده سرخرمن یعنی وعده‌ای که داده می‌شود اما به آن عمل نمی‌شود) خب اینجا یک سوال مطرح می‌شود زمانی که وعده می‌دهند نباید به وعده‌های خود عمل کنند؟ خب یک سال زمان کافی برای عمل کردن به وعده نیست؟ وعده مسوولان و کارشناسان در برخی از بازارهای مالی در چند روز یا چند ماهه عملی می‌شود؛ اما وضعیت بورس این‌چنین نیست و وعده‌ها شاید چندین سال بعد عملی شوند. این چندین سال هم دلیل دارد، در دو سال و اندی گذشته مسوولان و کارشناسان در تمامی حوزه‌ها وعده ترمیم بورس و بازگشت سرمایه‌ها را دادند اما هنوز خبری نیست و زیان و قرمزی بورس نسبت به گذشته بیشتر شده است. به هر تربیت می‌توان گفت که بورس در فصل زمستان مانده و در این مدت یک در جاده برف‌گیر کولاکی گیر کرده و راه خروج ندارد. البته کولاک همیشگی نیست و گاهی خورشید برف‌ و یخ‌های حاصل از کولاک را آب می‌کند. اما خورشید چگونه در آسمان بورس طلوع می‌کند؟ راه طلوع خورشید در بورس تنها ورود پول قوی و جدید است؛ یعنی ورود نقدینگی پرقدرت می‌تواند کولاک را کنار بزند؛ اما با آن وعده‌های طلایی که محقق نشد چه کسی جرات می‌کند پول جدید برای بورس بیاورد؟ دو سال تمام سرمایه‌های مردم در بازار سرمایه سوخت و انتظار ورود پول جدید به بازار کمی خنده‌دار است چرا که شرایط این بازار بسیار بد است و آدم عاقل سرمایه‌ خود را درگیر بازار زیان‌زده نمی‌کند. دو سال و چند ماه از ریزش بورس می‌گذرد و هیچ مسوولی به زیان میلیاردی مردم توجه ندارد و علت این بی‌توجهی مشکل نیست. بورس با تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی گره خورده دلیل آن هم به نبود پول برمی‌گردد، پول در بورس نیست و هر مشکلی کوچک یا بزرگ در کشور بهانه ریزش بورس می‌شود. بررسی آمارها و نمودارها نشان می‌دهد که جاده ریزش بورس به انتهای خود رسیده و باید منتظر رشد بورس بود در میان‌مدت بود. این آمار خبر ارزندگی بیش از 99 درصد سهام موجود در بازار می‌دهد و به ‌طور کلی می‌توان گفت که بازار سرمایه آمادگی لازم برای رشد پرقدرت را دارد. اما باید صبر کرد و دید که آیا با عملکرد برخی از افراد جلوی این رشد گرفته می‌شود یا نه؟ در انتها باید گفت که تمام سهم‌های موجود در بورس ارزنده هستند و با یک سیگنال مثبت می‌توانند جهشی خوب و رو به بالا را تجربه کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.