امپراتوری اینکا (۱۴۳۸ – ۱۵۳۳)، یک امپراتوری از مردم بومی (سرخپوست) در آمریکای جنوبی بود. این امپراتوری در بیشترین پهناوری خود، کشورهای امروزی پرو، اکوادور، بولیوی، و بخشهایی از آرژانتین، شیلی و کلمبیا را دربرمیگرفت. شهر کوزکو پایتخت اداری، سیاسی و نظامی آن بهشمار میآمد. در سده شانزدهم میلادی با ورود اسپانیاییهای تحت فرماندهی فرانسیسکو پیزارو به پرو، این امپراتوری درهمشکست و قلمرو آن مستملکه اسپانیا گشت. (منبع ویکیپدیا)
از: بنیاد جهانی بررسی هولوکاست، به: فرمانده کل سپاه پاسداران
پرسون؛ دبیرکل بنیاد جهانی بررسی هولوکاست پیامی را به سردار سرلشکر سلامی فرمانده عزیز کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داد که متن پیام به شرح زیر است:
برادر گرانقدر سردار سرلشکر سلامی! سلام علیکم بما صبرتم
ضمن عرض تبریک شهادت و تسلیت فقدان دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی کشورمان، «شهید محسن فخری زاده»، توجه جنابعالی به این مرقومه جلب می شود:
ابتدا باید مفهوم «انتقام سخت» برای ما تبیین شود؛ تا انجام مراحل عملیاتی آن، برای ما مفهوم باشد، هرچند تسلای فوری احساسات مجروح ما نباشد!
استراتژی «ارعاب و ارهاب» قدیمی ترین رویکرد اشرار یهودی در برابر پیامبران و صالحان زمین بوده و هست.
راهبرد اسلامی انقلاب ما دقیقاً در تقابل با راهبرد جنایتکاران_تروریست صهیونی، نه تسلیم شدن است، نه سکوت کردن و نه با هیچ حادثه ای از نقشه جهانشمول خود منحرف شدن است؛ بلکه هشیاری، مقاومت، تقویت اقتدار همه جانبه با همبستگی میان همه مظلومان، شناسایی و شناساندن جنایات پیدا و پنهان و نیز نقاط ضعف دشمنان بشریت، روشنگری برای هدایت افکار عمومی جهانیان همراه با حمله به استراتژی مجرمان و مجازات آنهاست.
البته این که پاسخگوی احساسات پرشور ما مردم هستید، از شما بررسی مفهوم تله خرسی سپاسگزاریم؛ اما می دانیم که به برنامه تروریست ها در مابعد ترورها اشراف کامل دارید.
این که افرادی ترور شهید قاسم سلیمانی را «چرخه باطل انتقام» بگویند، جاهلانه و بلکه خائنانه است؛ این که ترور شهید محسن فخری زاده را «تله تنش» بنامند، جنگ روانی رسانه ای حامیان همان تروریستهاست؛ این که «اگر نزنیم، میزنند»، سخن درستی است؛ اما پرسش اساسی آن است که: «چگونه بزنیم که دیگر آنها موجود نباشند تا بخواهند یا بتوانند ما را بزنند»؟…
سردار عزیزتر از جانم!
شما گفته اید: «انتقام سخت از عاملان این ترور در دستور کار قرار گرفته است»…
همه دوستداران ایران و انقلاب اسلامی در جهان نیز، همین عملکرد را از شما انتظار دارند.
یقیناً «انتقام سخت»، بیشتر از موشک بالستیک لازم دارد؛ که متعاقباً توضیح داده خواهد شد.
آن چه از راهبرد رهبری انقلاب اسلامی استنباط می شود، سوخت حقیقی «موشک های انقلاب اسلامی» عواطف انسانی مظلومان و مستضعفان جهان است که باید ساختار نظام ظالمانه استکبار صهیونی را که بر پایه لیبرال کاپیتالیسم استوار شده، در سراسر عالم منهدم کند؛ و در این میان، موشک جنگی صرفاً برای تنبیه جنایتکار است، نه برای نابودی او…
شما قطعاً برای نیل به این هدف، برنامه ها دارید که چه بسا منطقاً امکان بیان آن را هم نداشته باشید…
فارغ از برنامه هایی که دیگران از آن بی خبرند، سه نکته را با دوازده پرسش برای مخاطبان این نوشتار یادآوری و چند پیشنهاد را به شما تقدیم می کنم:
الف- انقلاب اسلامی یک چالش فراگیر و یک نبرد غافلگیرانه مقابل جریانی جهانی است که حداقل از چندین قرن پیش با پیروزی های متنوع و متوالی در جنبش «دین زدایی» خود، جهان امروز را تقریباً در سیطره کامل خود درآورده است.
طی چهل و دو سال اخیر، یک جنگ ترکیبی هوشمندانه «Hibrid War» میان استکبارصهیونی به سردمداری مثلث «آمریکاانگلیساسرائیل» و عوامل اروپایی و منطقه ای و داخلی آنها علیه انقلاب اسلامی برپا شده است.
توفیقات فراوان «راهبرد انقلاب اسلامی» با طراحی و ارائه «نظام امت/امامت» در برابر سلطه گسترده «استکبارصهیونی»، غیرقابل انکار است؛ اما غفلت های غیرقابل اغماض نیروهای انقلاب اسلامی در این نبرد سهمگین و سرنوشت ساز تاریخ بشری را که باید منجر به نجات نهایی جامعه جهانی بشود، نیز نمی توان نادیده گرفت.
ب- «شناخت واقعی» از دو جبهه متعارض «انقلاب اسلامی» با عقبه فرهنگی_عقیدتی جهانی آن و «استکبارصهیونی» با پیشینه تاریخی و نفوذ جغرافیایی آن، شرط لازم برای ورود در این نبرد تاریخ ساز بوده و هست.
اما شرط کافی برای پیروزی در این کشمکش تمدن آفرین، شناخت شیوه های مبارزاتی «نظام سلطه جهانی» برای دستیابی به اغراض اقتصادی فرهنگی سیاسی نظامی امنیتی «صهیونیست ها»ست.
پ- در این جا چند حادثه «تاریخی» را برای تأمل و مطالعه دوستان مان در «اتاق هوشمند» شما به عنوان نمونه و در قالب پرسش مطرح می کنم تا معلوم شود که جنگ ترکیبی «عقیدتی/عاطفی/روانی/ تبلیغاتی» استکبارصهیونی، با ابزار رسانه های فراگیرشان، مقدمه و پشتوانه جنگ های نظامی و ارتکاب انواع جنایات و گاهی جایگزین آنهاست؛ هرچند امروزه با دستیابی نسبی همگان به اینترنت و شبکه های اجتماعی، اقتدار رسانه های سنتی صهیونیست ها بطور روزافزون متزلزل شده و می شود:
۱= چرا حملات وحشیانه ایالات متحده به کشورهای آمریکای لاتین، در سرآغاز قرن بیستم، همزمان شد با تشکیل کنفرانس جهانی صهیونیست ها در بازل سوئیس برای تشکیل «خانه یهودیان» به رهبری تئودور هرتسل؟
۲= چرا نتیجه جنگ اول جهانی منجر به صدور اعلامیه بالفور وزیر خارجه انگلیس به دستور «اعلیحضرت پادشاه بریتانیا» خطاب به «والتر روتشیلد» سرمایه دار یهودی و عضو مجلس عوام برای تشکیل «وطن یهودیان» در فلسطین اشغالی شد؟
۳= چرا «انتقام سخت» آمریکا از حمله ژاپن به پایگاه دریایی پرل هاربر «Pearl Harbor» پنج سال بعد، منجر به پیروزی در جنگ دوم، اشغال آلمان، انفجار اتمی هیروشیما، اشغال کامل ژاپن، تشکیل اسرائیل در فلسطین و ابرقدرتی هفتاد و پنج ساله آمریکا در کل جهان شد؟
۴= چرا ماجرای انفجار هواپیمای مسافری پان آمریکن بر فراز لاکربی اسکاتلند با پیگیری ۲۳ ساله آمریکائی ها، بالاخره به قتل ذلیلانه معمرالقذافی و نابودی و اشغال لیبی منتهی شد؟
۵= چرا جنگ بیست ساله خونبار ویتنام با بیش از پنج میلیون قربانیان ویتنامی و سیصدوشصت هزار کشته و مجروح و سپس فرار مفتضحانه ارتش خونخوار آمریکایی، موجب احساس قهرمانی ویتنامی ها و شکست و فروپاشی رژیم ایالات متحده نشد؟
۶= اما چرا ارتش ابرقدرت شوروی در اشغال نظامی ۹ساله افغانستان، که به «ویتنام شوروی» و «تله خرس» معروف شد، رژیم متجاوز شوروی بعد از ۴۵ سال، «جنگ سرد» را به آمریکا باخت و با فرار از افغانستان، متلاشی شد؟
۷= چرا اسرائیل برای آزادی خلبان اسیر خود «رون آراد»، از سال ۱۳۶۵ تابحال گروکشی می کند: «شیخ عبدالکریم عبید» حزب الله را از خانه اش در جنوب لبنان می دزد (۱۳۶۸)؛ «مصطفی دیرانی» از مسئولان امل را به اسارت می برد(۱۳۷۳)؛ علیرضا عسگری از وزارت دفاع ما را می رباید(۱۳۸۵)؛… لیکن ما ربایش «سیدموسی صدر» و حتی احمد متوسلیان و همراهانش را رها کرده ایم…؟
۸= با غارتگری بررسی مفهوم تله خرسی اقلام معیشت ایرانیان توسط ارتش اشغالگر انگلیس در خلال جنگ اول جهانی، حدود «ده میلیون هموطن ایرانی» قتل عام شدند تا دولت صهیونی انگلیس توانست، رژیم قاجار را سرنگون و رژیم پهلوی را بر کشورمان تحمیل کند؛ چرا پرونده سهمگین این «هولوکاست ایرانیان» را دنبال و خون بهای هموطنان مان را مطالبه نمی کنیم؟
۹= چرا خیانت واگذاری جزیره بحرین توسط محمدرضا پهلوی به صهیونیست های انگلیسی_آمریکایی را برای مسلمانان منطقه بازگو نمی کنیم و به عنوان «ایرانی» از هموطنان مظلوم این جزیره که اشغالگران صهیونیست، اینک رسماً در اداره آن دخالت علنی می کنند، عذرخواهی نمی کنیم؟
۱۰= چرا جمهوری اسلامی ایران که به فتوای امام امت، حضرت آیه الله العظمی امام خامنه ای، تولید و نگهداری و استفاده از بمب اتمی را برای خودش و دیگران «حرام شرعی» می داند و به هیچ کشوری حمله نظامی نکرده است، باید دانشمندانش ترور شوند و دولت منتخب ملتش، تسلیم مذاکره برای واگذاری فناوری صلح آمیز هسته ای خویش به کشورهایی بشود که بیشترین سلاح هسته ای و میکروبی و شیمیایی را دارند و ساختارشان برای تجاوز به دیگر کشورها بنا شده است؟
۱۱= چرا سازمان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، پیروان ولایت فقیه و انقلابیون ایران و جهان را برای «پاسداری از ارزش های انسانی انقلاب جهانی اسلام» سازمان دهی نمی کند و حتی فرصت های موجود بررسی مفهوم تله خرسی را به کار نمی گیرد؟
۱۲= پاسداران انقلاب اسلامی چرا مبارزان جبهه مقاومت در برابر توطئه جهانی باند پیچیده «مافیای کرونا» (شامل بنیاد راکفلربیلدربرگشوواب و بیل گیتس) را به همبستگی و هماهنگی فرا نمی خواند؟…
موارد فوق بخشی از ظرفیت های بلااستفاده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای گرفتن «انتقام سخت» از جنایتکاران ضدبشری است که بهترین انسان های ملل جهان را ترور می کنند و انصافاً مستحق سنگین ترین مجازات ها می باشند…
اینک در خاتمه، مشخصاً پنج پیشنهاد به شما فرمانده معزز و جان برکف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تقدیم می شود:
۱= با خروج ایران از معاهدات ان پی تی و برجام منسوخ، پرونده هسته ای باید از وزارت خارجه منتقل شود به بنیادی علمی فناوری با عنوان «بنیاد دفاعی هسته ای شهید محسن فخری زاده».
۲= سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باید آموزش فناوری هسته ای را به انقلابیون ضد صهیونیستی جهان، اعم از ملل مستضعف و دول مقاوم یا گروه های مردمی مبارز علیه سلطه استکبار صهیونی، به عهده بگیرد.
۳= باید «بنیاد کمک رسانی جهانی قاسم سلیمانی» برای نجات مستضعفان جهان در شرایط سختی که از سوی استکبارصهیونی بر آنها تحمیل می شود، تأسیس گردد.
۴= «بنیاد جهانی بررسی هولوکاست»، پشتوانه نظری اخلاقی عاطفی استکبار صهیونی را از سال ۱۳۸۵ در جوامع غربی هدف گرفت و منطق دفاعی سپاه در «جنگ هوشمندانه» علیه صهیونیست های جهان را پیگیری می کرد که با سیاست های دولت روحانی منکوب و منزوی شده است؛ شما می توانید در احیای آن مساعدت کنید.
۵= یادداشت «هشدار بزرگ رامین به قوم یهود» (با کد خبر ۸۷۱۰-۱۲۶۳۶ مورخ ۲۲ دیماه ۱۳۸۷ خبرگزاری ایسنا)، خلع سلاح عقیدتی_سیاسی صهیونیست ها با کمک یهودیان جهان را تبیین کرده است؛ پس از ارزیابی محتوای آن، به شرط مصلحت، اقدام مقتضی را برای پیگیری آن صادر بفرمایید.
جهش گربه ی مرده (Dead Cat Bounce)
جهش گربه ی مرده، بهبود موقت قیمت سرمایه بعد از یک نزول طولانی مدت یا یک بازار خرسی است که بعد آن ادامه روند نزولی را بررسی مفهوم تله خرسی خواهیم داشت. جهش گربه ی مرده یک بهبود کوچک و کوتاه مدت در قیمت یک اوراق بهادار در حال نزول به عنوان مثال سهام یک شرکت است. روندهای نزولی به صورت مداوم با بهبودهای کوتاه مدت یا رالی (موج) کوچک دچار وقفه می شوند و افزایش قیمت موقت خواهیم داشت. نام جهش گربه مرده، به این اشاره دارد که حتی یک گربه مرده، اگر از ارتفاع زیاد و با سرعت بیفتد، جهش میکند.
نکات کلیدی:
- جهش گربه ی مرده، یک بهبود موقت بعد از یک نزول طولانی مدت یا یک بازار خرسی است که بعد آن روند نزولی ادامه می یابد.
- یک الگوی ادامه دهنده است، به گونه ای که در ابتدا جهش، معکوس شدن روند فعلی بنظر میرسد؛ ولی به سرعت با ادامه حرکت نزولی قیمت دنبال میشود.
- الگوهای جهش گربه مرده، معمولا بعد از اتمام شناسایی می شوند.
جهش گربه مرده به شما چه میگوید؟
جهش گربه ی مرده یک الگوی قیمتی است که توسط تحلیل گران تکنیکال استفاده میشود و از انواع الگوهای ادامه دهنده است، بدین صورت که ابتدا بنظر میرسد جهش، معکوس شدن روند فعلی است اما به سرعت با ادامه روند کاهش قیمت دنبال می شود.
وقتی افرایش قیمت را جهش گربه مرده ( و نه معکوس شدن روند) تعبیر میکنیم که که قیمت از کمترین قیمت قبلی نیز کمتر شود (کف قیمتی جدید ایجاد کند).
معامله گران یا تریدرهای کوتاه مدت ممکن است از این افزایش قیمت کوچک سود بگیرند و تریدرها و سرمایه گذاران ممکن است تغییر روند موقت را به عنوان موقعیت شورت(Short) یا موقعیت فروش، استفاده کنند.
روندهای نزولی به صورت مدوام با بهبودهای کوتاه مدت یا رالی (موج) کوچک دچار وقفه می شوند و افزایش قیمت موقت خواهیم داشت. علت آن میتواند بستن موقعیت های شورت توسط تریدرها و سرمایه گذاران، یا خرید با این فرض که سرمایه مربوطه به کف قیمت رسیده است، باشد.
الگوهای جهش گربه مرده معمولا بعد از اتمام شناسایی می شوند. تحلیل گران ممکن است با کمک ابزارهای تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بتوانند پیشبینی کنند که بهبود قیمت موقتی است. جهش گربه مرده میتواند در قیمت یک سهام یا در سطوح اقتصادی وسیعتر مانند بحران های اقتصادی ظاهر شود.
درست همانند شناسایی کف یا قله قیمت، شناسایی به موقع جهش گربه مرده حتی برای تحلیلگران حرفه ای بررسی مفهوم تله خرسی سخت است. برای مثال در مارس سال ۲۰۰۹، نوریل روبینی استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک، رشد اولیه در بازار سرمایه را جهش گربه مرده خواند و پیش بینی کرد به زودی سقوط و کف های قیمتی جدید رخ خواهد داد. اما در حقیقت آن رشد قیمتی در مارس ۲۰۰۹، آغاز یک بازار گاوی طولانی مدت بود که در نهایت منجر به قله های قیمتی جدید شد.
نمونه ای از یک جهش گربه مرده
یک مثال تاریخی را بررسی کنیم. قیمت سهام سیسکو (با نماد CSCO در بورس نزدک ) در مارس ۲۰۰۰ به ۸۲ دلار افزایش پیدا کرد و در بحبوحه سقوط دات کام در مارس ۲۰۰۱ به ۱۵٫۸۱ دلار سقوط کرد. در سال های بعد این سهام بارها جهش گربه مرده را تجربه کرد. در نوامبر ۲۰۰۱ قیمت به ۲۰٫۴۴ افزایش یافت، اما متعاقب آن در سپتامبر ۲۰۰۲ به ۱۰٫۴۸ رسید و در ژوئن ۲۰۱۶ قیمت آن به ۲۸٫۴۷ رسید که تقریبا حدود یک سوم قله ای است که در سال ۲۰۰۰ در زمان حباب تکنولوژی داشت. تا سال ۲۰۱۹ سهام سیسکو به ۴۷٫۵ دلار افزایش داشته است.
محدودیت های جهش گربه مرده
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، در اکثر مواقع جهش گربه مرده بعد از اتمام شناسایی میشود. به این معنی که تریدرها ممکن است جهشی بعد از یک نزول شدید ببینند و تصور کنند جهش گربه مرده است درحالیکه روند معکوس آغاز شده است و ممکن است افزایش قیمت، سیگنال یک صعود طولانی مدت (رالی) باشد.
سرمایه گذاران چگونه میتوانند تشخیص دهند حرکت روند به بالای فعلی، جهش گربه مرده یا تغییر روند بازار است؟ اگر میتوانستیم هربار این را درست تشخیص دهیم، میتوانستیم پول زیادی بدست بیاوریم. حقیقت این است که جواب ساده ای برای تشخیص کف قیمتی بازار وجود ندارد.
اصطلاحات مرتبط:
اصلاح: ریزش قیمتی حداقل ۱۰% در قیمت یک سهام، اوراق قرضه، کالا یا شاخص است.
رالی قیمت احمقانه: افزایش قیمت بدون حمایت در یک دارایی یا بازار، در میانه یک روند نزولی کلی است. رالی تمام میشود و کاهش قیمت ادامه مییابد.
تله خرسی: کاهشی است که معامله گران را ترغیب میکند که موقعیت شورت (فروش) ایجاد کنند، درحالیکه یک تغییر روند در راه هست و شورت ها را تبدیل به ضرر میکند.
بازار گاوی: بازاری که در آن قیمت ها در حال افزایش باشند یا توقع افزایش قیمت باشد.
الگوی مسدود کننده رشد(Advance Block) : یک الگوی معکوس خرسی سه شمعی در چارت شمعی میباشد.
Outside reversal : یک الگو در چارت است که نشان میدهد چه زمانی قیمت قله و کف امروز یک اوراق بهادار، از قیمت های قله و کف دیروز عبور میکند.
انتشار کتاب «زمامداری توحش» در ایران/ برژینسکی چطور شوروی را در افغانستان به دام انداخت
کتاب «زمامداری توحش» نوشته مکس بلومنتال منتقد آمریکایی با ترجمه محمد مظفرپور به بازار نشر عرضه شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، کتاب «زمامداری توحش» نوشته مکس بلومنتال منتقد آمریکایی با ترجمه محمد مظفرپور از سوی انتشارات سروش به بررسی مفهوم تله خرسی بازار نشر عرضه شد.
محمد مظفرپور مترجم کتاب در معرفی آن، چنین آورده است: ماجرای کتاب از زمانی شروع میشود که برژینسکی در انتقام شکست آمریکا در ویتنام، پیشنهاد کرد به نیروهای مخالف دولت مرکزی افغانستان آن قدر کمک مالی و تسلیحاتی انجام شود که آنها بتوانند دولت مرکزی کابل را که طرفدار شوروی بود، ساقط کنند. این باعث میشد شوروی به افغانستان حمله کرده و در آن به دام بیفتد.
فریب برژینسکی کارگر افتاد و شوروی چند ماه پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران به افغانستان حمله کرد. این جنگ، سرآغاز سلسهای از حوادث بود که تا چند دهه بعدی جهان را تحت تاثیر قرار داد. گروههای تکفیری در افغانستان، شکل گرفته و پس از پایان اشغال کشورشان به نقاط دیگر جهان گسیل شدند تا آن چه را جهاد تلقی میکردند، ادامه دهند.
این روند به حوادث ۱۱ سپتامبر منجر و باعث شد سازواره امنیت ملی آمریکا که در این کتاب از آن به عنوان شبهدولت امنیت ملی یاد میشود، ابتدا به افغانستان و سپس به عراق حمله کرده و موجی از آشوب و بیثباتی را در این دو کشور به وجود آورد. بزرگان امنیت ملی آمریکا همان کسانی بودند که زمانی سیل تجهیزات نظامی گوناگون را روانه افغانستان میکردند تا به این تکفیریها در جنگ با شوروی کمک کنند. آنها در ادامه به سراغ لیبی و سپس سوریه رفتند و چنان آشوبی را به بار آوردند که تبعات آن تا مدتها دامنگیر منطقه و کل جهان خواهد بود.
نویسنده در فصل اول، ماجرای تله خرس برژینسکی و در ادامه آن، حمله شوروی به افغانستان و نحوه ارتباط یافتن عربستان با مجاهدین افغان را توضیح میدهد. در فصل دوم، رفتار غربیها به سردمداری آمریکا در قبال صدام حسین پس از اشغال کویت و به موازات آن، نحوه شکلگیری القاعده بررسی میشود. نویسنده، فصل سوم را به ماجرای یازده سپتامبر و متعاقب آن، حمله آمریکا به افغانستان اختصاص داده است. فصل چهارم نیز به واکاوی ابعاد اشغال عراق توسط آمریکا از دلیلتراشی برای سقوط صدام تا رها شدن نیروهای وابسته به حزب بعث در کشورهای منطقه پرداخته است. موضوع فصل پنجم کتاب، شکلگیری نیروهای تکفیری در غرب و مقابله ملیگراهای غربی با آنها و نیز جریان حمله ناتو به لیبی است. از فصل ششم، ماجرای اعتراضات مردم در سوریه و در نتیجه آن ورود داعش به سوریه و عراق شروع می شود. فصلهای هفتم و هشتم، جنگ سوریه را به تصویر میکشند و در فصل نهم، داستان غمانگیز پناهندگان سوری و اثر آن روی تقویت راست افراطی در غرب تبیین می شود. فصل دهم، ماجرای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا و انتخاب دونالد ترامپ را روایت می کند. در فصل یازدهم نیز نویسنده با رجوع به کشورهای غربی، به بررسی اقدامات نژادپرستان غربی خصوصا ملیگراها علیه مسلمانان در این کشورها میپردازد. نویسنده در گفتار پایانی، نگاهی نیز به پشت پرده ماجرای دخالت روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا موسوم به راشاگیت انداخته است.
در همه این فصلها، نویسنده دائما به ساختار سیاسی ایالات متحده رجوع میکند و ریشه مشکلات موجود در نقاط مختلف جهان از جمله جهان اسلام را در دستهای پیدا و پنهان دخیل در امنیت ملی آمریکا جستجو میکند.
نگاه روندی به تحولات خاورمیانه در دهههای اخیر با تمرکز بر تکفیریها و ارتباط آنان با بزرگان امنیت ملی آمریکا جوهره این کتاب را شکل داده و مزیت آن نسبت به بسیاری آثار دیگر در این حوزه شمار میرود. نویسنده که یک منتقد سرشناس آمریکایی و صاحب چند تالیف دیگر در انتقاد از سیاستهای ایالات متحده است به خوبی توانسته بین اتفاقات، افراد و نهادهای مختلف یک روند نسبتا هماهنگ را شناسایی کند. انبوه اسناد ارایه شده و ارجاعات صورت گرفته به منابع مختلف در کنار سبک خاص نویسنده در استفاده از تعابیر ادبی عالم سیاست، بر قدرت علمی و جذابیت کتاب افزوده است.
ماجرای نام کتاب نیز روایت خاص خود را دارد. در سال ۲۰۰۴ جزوهای از یک استراتژیست تکفیری به نام ابوبکر ناجی به زبان عربی و با عنوان «اداره التوحش» در اینترنت منتشر شد. مدتی بعد این جزوه به انگلیسی ترجمه گردید و عنوان Management of Savagery برای آن انتخاب شد. ابوبکر ناجی به تفصیل، راهبرد ایجاد دولتی اسلامی با استفاده از آشوب و ناآرامی به وجود آمده در پرتو جنگهای آمریکا برای تغییر رژیمهای سیاسی منطقه را بررسی کرده و از نیروهای جهادی خواسته بود خلا امنیتی به وجود آمده در اثر دخالتهای غرب را با تاسیس «خردهدولتهای توحش» در محیط پیرامونی دولتهای سرنگونشده و انجام عملیاتهای اعتراضی وحشیانه ضد نهادهای مرکزی آنها پر کنند و در این راستا به مدیریت توحش دست بزنند.
مکس بلومنتال منتقد آمریکایی، عنوان انگلیسی کتاب را برای کتاب خود برگزید با این تفاوت که منظور او از مدیریت توحش، این است که این مدیریت را عملا سازواره امنیت ملی آمریکا اداره میکند.با توجه به این که کلمه «مدیریت» در زبان فارسی تا حدی معنای مثبت دارد از کلمه «زمامداری» به جای این کلمه استفاده شد. مدیریت معمولا در فارسی وقتی به کار می رود که فردی در مواجهه با شرایطی که در محیط بیرونی برای او پیش آمده طوری رفتار کند که بیشترین سود و کمترین آسیب را برایش به همراه داشته باشد. منظور مکس بلومنتال اما این نیست. او معتقد است که گروههای تکفیری، ساخته و پرداخته سازواره امنیت ملی آمریکا هستند و این سازواره هر گاه بخواهد آنها را رها میسازد و هر وقت هم اراده نماید مهارشان میکند. در این راستا کلمه زمامداری انتخاب شد تا نشان دهد که زمام این گروهها در دستان سازواره امنیت ملی آمریکاست. بلومنتال در این کتاب، برای اشاره به این سازواره از تعبیر National Security State بهره میگیرد. این تعبیر که در ادبیات سیاسی ما تا حد زیادی ناشناخته است در ادبیات سیاسی آمریکا به برآیند افراد و نهادهای دخیل در امنیت ملی آمریکا اشاره دارد که به صورتی همیشگی در پیدا و پنهانِ امنیت ملی این کشور نقش ایفا میکنند.
مترجم، تعبیر «شبهدولت امنیت ملی» را برای این عبارت انتخاب کرده تا منظور خود را از مفاهیمی همچون دولت پنهان جدا کند. علاوه بر این، لفظ State در ادبیات سیاسی جهان، لزوما بر لفظ دولت در ادبیات سیاسی ما که عمدتا اشاره به قوه مجریه دارد منطبق نیست. تفاوت برداشت ناجی و بلومنتال باعث شده در ترجمه تعبیر «Management of Savagery» در این کتاب، وقتی اشاره به مفهوم مدنظر خود بلومنتال است از تعبیر «زمامداری توحش» و هنگامی که اشاره به مفهوم مدنظر ناجی بوده از تعبیر «اشاعه هدفمند توحش» استفاده شود. تعبیر اشاعه هدفمند ریشه در این واقعیت دارد که ماهیت گروههایی مانند داعش امری فراتر از یک گروه چریکی و پایینتر از یک دولت تمام عیار بررسی مفهوم تله خرسی است.
کتاب «زمامداری توحش» نوشته مکس بلومنتال منتقد آمریکایی با ترجمه محمد مظفرپور از سوی انتشارات سروش به بازار نشر عرضه شده است. این کتاب ۵۴۴ صفحهای در قطع وزیری به چاپ رسیده است. زمامداری توحش به همت پژوهشکده مطالعات راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در شمارگان ۵۰۰ نسخه در چاپ اول منتشر شده و به زودی به چاپ دوم خواهد رسید.
کلاس درس توسعه | اسلحه میکروب و فولاد (جرد دایموند)
در این مقاله به بررسی کتاب بزرگ جرد دایموند یعنی اسلحه میکروب و فولاد میپردازیم
کتابی کلیدی که اگر علاقهمند به آگاهی از نحوه شکلگیری تمدن هستید حتما باید مطالعه کنید. بررسی وقایع دنیا، چگونه انسانها موفق به تامین غذا، یکجانشینی، مقابله با بیماریها، ساخت اسلحه شدند، فرآیندی که طی آن تمدن امروزی شکل گرفته است.
برخی مناطق دنیا شانس بیشتری برای توسعه داشتهاند و برخی دیگر به واسطه دوری از تمدن متحمل ضررهای جانی زیادی شدهاند.
این مقاله به بررسی سوالات بزرگ مربوط به توسعه میپردازد، دایموند میپرسد چرا بعضی مناطق و کشورها ثروتمند هستند در حالی که بقیه فقیرند و خصوصاً او میپرسد چرا اوراسیا زودتر از بقیه مناطق دنیا، توسعه یافته و نه آمریکای جنوبی آفریقا یا استرالیا.
شروع بسیار هیجانانگیز این کتاب با فرانسیسکو پیزارو و 100 سرباز و 60 اسب و مقداری اسلحه و فولاد آغاز میشود. کل قلمرو پادشاهی اینکا را که دارای ۸۰ هزار سرباز بودند تصرف میکند، چگونه؟ با اسلحهای از جنس تمدن
امپراتوری اینکا (۱۴۳۸ – ۱۵۳۳)، یک امپراتوری از مردم بومی (سرخپوست) در آمریکای جنوبی بود. این امپراتوری در بیشترین پهناوری خود، کشورهای امروزی پرو، اکوادور، بولیوی، و بخشهایی از آرژانتین، شیلی و کلمبیا را دربرمیگرفت. شهر کوزکو پایتخت اداری، سیاسی و نظامی آن بهشمار میآمد. در سده شانزدهم میلادی با ورود اسپانیاییهای تحت فرماندهی فرانسیسکو پیزارو به پرو، این امپراتوری درهمشکست و قلمرو آن مستملکه اسپانیا گشت. (منبع ویکیپدیا)
آغاز تمدن با اهلی کردن حیوانات
به طور خلاصه دایموند اشاره میکند که حیوانات و گیاهان قابل اهلی شدن بسیار کمی در جهان وجود دارد و مناطقی که دارای این گیاهان و حیوانات قابل اهلیسازی بودند، شاهد آغاز کشاورزی بودند که آن هم به آغاز شهرها منجر شد.
سپس تمدن و پس از آن اسلحه و فولاد همچنین کشاورزی و حیوانات اهلی شده منجر به ایجاد اسلحههای قویتر شدند. مخربترین اسلحه روی زمین یعنی میکروب پس بیایید نگاهی به جزئیات این بحث بیاندازیم.
نقش حیوانات اهلی در توسعه تمدنها
این حیوانات به دلیل کاربردهای بسیارشان مهم هستند. یک حیوان اهلی مانند گاو را میتوان برای شیر، گوشت، لباس چرم همچنین میتوان از آن برای شخمزدن بهره برد.
همین حیوان اهلی بهعنوان منبع نیروی که به انسان توان میدهد بررسی مفهوم تله خرسی تا کارهایی را انجام دهد که قبلا قادر به انجام آن نبود، حتی میتوان از آن بهعنوان وسیله حمل و نقل نظامی استفاده نمود برای حمله غلبه و دفاع.
اما این حیوانات قابل اهلیکردن به طور یکسان در سراسر جهان توزیع نشدهاند .
جای تعجب است که تعداد آنها بسیار کم است. در جهان امروز تنها ۵ مورد مهم از حیوانات اهلی وجود دارد: گوسفند، بز، گاو و اسب چند مورد هم وجود دارد مانند شتر عربی، شتر باختری، الاغ و گوزن شمالی، لاما آلپاکا و گاومیش هندی که شاید حتی قبل از خواندن این مقاله اسمشان را نشنیده باشید
مزیت نسبی اوراسیا در توسعه | برخورداری از حیوانات قابل اهلی شدن
اجداد وحشی این حیوانات بهطور یکسان در سراسر جهان وجود نداشتند هیچ کدام از این حیوانات در آفریقای سیاه وجود نداشتند. تنها لاما و آلپاکا دارای جدی وحشی بودند که در آمریکای شمالی یا جنوبی زندگی میکرد اما ۱۳ مورد از ۱۴ گونه در اوراسیا زندگی میکردند.
بنابراین اوراسیا از ابتدا دارای یک مزیت مهم یعنی تجمع حیواناتی بود که اهلی کردنشان ممکن بود . بدون داشتن این حیوانات قابل اهلیسازی ایجاد کشاورزی انبوه بسیار مشکلتر است.
مثلا کشت برنج بدون گاو آهن را در نظر بگیرید و سپس ایجاد شهرها مشکلتر میگردد و همچنین دایموند نشان داد اجداد وحشی حیوانات که اکنون اهلی شدهاند تقریبا همگی اهل اوراسیا هستند. به عقیده او، این موارد تنها حیواناتی که قابل اهلی کردن بودند.
انسان هر آنچه قابل اهلی کردن بود را به خدمت گرفته است
در میان سرخپوستان آمریکایی فرهنگ اسبدوانی رادر نظر بگیرید، مثل آپاچیها در حالی که اسب تا پیش از سال ۱۵۰۰ در آمریکای شمالی و جنوبی وجود نداشت و قبل از آن کاملا ناشناخته بودند.
ولی وقتی مردم محلی برای اولین بار اسب را دیدند، ارزش آن را تشخیص دادند که نشان میدهد اگر اهلی کردن حیوانات برای آنها ممکن بود حیوانات موجود در محل زندگیشان را اهلی میکردند.
همچنین بسیاری از حیوانات به دلیل ویژگیهای خاصشان امکان اهلیسازی ندارد بعضی از آنها بسیار درنده هستند، خرس گریزلی، بوفالوی آفریقایی که اهلی کردن شان بسیار مشکل است. مثلا چرا ما تاکنون یک گروخر در فستیوالهای حیوانات ندیدهایم؟ چون گورخرها حیوانات وحشی هستند، سوار گرفتن از آنها بسیار سخت است.
در طول تاریخ تمدن بشر، انسان هر موجودی که قابلیت اهلی شدن را داشته، برای نیازهای خود بکار گرفته است.
بدون وجود گندم و برنج تمدن شکل نمیگرفت
محصولات کشاورزی برای انسان مشابه حیوانات اهلی است.
دایموند میگوید که گیاهان قابل اهلیسازی هم عموما در اوراسیا بودند و نه مکانهای دیگر، البته این مورد کمیپیچیدهتر است زیرا تعداد گیاهان قابل اهلیسازی بسیار بیشتر از حیوانات قابل اهلیسازی است.
تعداد گیاهان قابل اهلیسازی احتمالاً چندین هزار است. اما امروز دو گیاه مهم از میان غلات، یعنی گندم و برنج تامین کننده ۴۱ درصد کل کالری مصرفی جهان هستند که این این یعنی اگر انسان گندم و برنج نداشت احتمالاً موفق به داشتن تمدن نمیبود.
مزیت اوراسیا در برخورداری از گیاهان اهلیپذیر
گندم تنها بومی منطقه حاصلخیز هلال یعنی اطراف ترکیه امروزی و عراق بود .
برنج هم البته بومی چین، سایر غلات مهم غیر از گندم و برنج یعنی ذرت جو و ذرت خوشهای چهار مورد از این ۵ تا بومی اوراسیا هستند.
با در نظر گرفتن همه این موارد میبینیم که توزیع نابرابری از حیوانات و گیاهان قابل اهلی کردن بررسی مفهوم تله خرسی وجود دارد.
بعضی بخشهای جهان خصوصاً اوراسیا امکان توسعه کشاورزی را داشته است. این منطقه بیش از هرجای دیگر دنیا محلی برای انباشت گیاهان و حیوانات اهلی بوده است. تامین نیرو و مواد غذایی، سوخت اصلی اسنان برای توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده است.
بر اساس نظریه مقیاس میدانیم که وقتی تعداد افراد زیادی روی مسائل مشابه کار کنند و میتوان ایدههایشان را به مناطق بزرگتری منتقل کنند، محصولات کشاورزی و حیوانات مزیتهای مقیاس را نیز نصیب منطقه اوراسیا کردند.
میکروبها و تمدن بشر
همزیستی کنار حیوانات چندان بدون هزینه هم نبوده است. میدانیم که در اقتصاد ناهار مجانی وجود ندارد.
مهمترین بیماریهای واگیردار انسانی همگی از بیماریهای حیوانی نشات گرفتهاند.
آبله، آنفولانزا، سِل، مالاریا، طاعون و غیره، همگی از حیوانات میآیند، اروپاییها نزدیک حیوانات زندگی میکردند، این یعنی از طرفی بهطور مداوم در معرض آسیبهای شدید ناشی از این بیماریها مانند طاعون بودند.
آنچه شما را نکشد قویتر میسازد
ولی در عین حال اروپاییها به مرور نسبت به آنها ایمن شدند، این یعنی تکامل داروینی
در عمل انسانهایی که از این حملات مداوم میکروبها جان به در میبردند، قویتر و ایمنتر میشدند.
از طرف دیگر در سال ۱۵۲۰یک و دارای آبله این بیماری را به آمریکای جنوبی آورد و موجب مرگ احتمالاً ۹۰ درصد جمعیت آن شد
این تصویر یک دختر جوان مبتلا به آبله در بررسی مفهوم تله خرسی بنگلادش است در سال ۱۹۷۳ میتوانید ببینید که چه بیماری وحشتناک ناتوان کننده و ویرانگری است.
ما در سال ۱۹۷۷ موفق به ریشه کنی آبله شدیم که برای اولین بار در جهان بود اما در سال ۱۵۲۰ و بدون وجود این نوع ایمنی میلیون ها نفر از جمعیت بومیآمریکای جنوبی نابود شدند.
این توضیح میدهد که چگونه پیزارو بر امپراتوری انیکا در حدود ۱۵۳۰ و ۱۵۳۳ غلبه کرد
خدایی با اسب و اسلحه وارد آمریکا میشود
امپراطوری انیکا در آشفتگی بود، میلیونها نفر آنها به خاطر آبله مرده بودند
ورود افراد اروپایی سوار بر اسب، حیوانی که تا آن زمان ندیده بودند، چیزی شبیه خدایان با فولاد و اسلحههایشان که از جایی دور با خود مرگ به همراه آوردند با زرههای فولادی و شمشیرهای فولادی.
این موضوع توضیح میدهد چگونه این جامعه آشفته در حال مرگ از بیماری و این افراد تازه وارد با تکنولوژی پیشرفته، خود که تاکنون به چشم ندیدهاند. چگونه ۱۰۰ سرباز و ۶۰ اسب قادر به تصرف کل امپراتوری اینکا شدند.
داستانی مشابه این را کمی دیرتر در شمال آمریکا میبینیم وقتی زائران از اولین گروههای مهاجر به آمریکای شمالی آمدند با روستاهای خالی مواجه شدند .انگار خداوند آنها را برایشان آماده کرده بود در واقع آنها خیلی سریع از آن چنین نتیجه گرفتند .
طاعون معجزه خدا!
مثلاً جان وینتر فرماندار ماساچوست فکر میکرد طاعون موردی بسیار عالی است.
برای او طاعون مثل معجزه بود.
او میگوید خداوند بومیان را فراری داد در فضای به اندازه ۳۰۰ مایل، بسیاری از آنها توسط آبله محو شدند . خداوند این سرزمین را برای استفاده ما تخلیه کرد. آن تعدادی که در این نواحی باقی ماندهاند که کمتر از ۵۰ نفر میباشند تسلیم ما شدهاند .
یعنی از زبان جان وینتر خدا عملاً مرتکب نسلکشی شده و این کار را به نیابت زائران انجام داده است
بهصورت مشابه شاه جیمز میگوید: شکر خداوند بزرگ برای فرستادن این طاعون عالی بین وحشیان!
خلاصه کتاب دایموند اسلحه میکروب فولاد
وجود حیوانات و گیاهان اهلی یعنی داشتن اضافه غذا در نتیجه ذخیرهسازی غذا و این بزرگتر شدن اندازه و افزایش جمعیت را برای جوامع یکجانشین در فضای متراکم ممکن کرد.
این خود منجر به تخصصگرایی و تکنولوژی گشت و ایجاد وسایلی مانند اسلحه و فولاد و شمشیر ساخت.
کشتی اقیانوسنورد، کسب ثروت و احتمالاً ایجاد طبقه دانشمند.
چند طبقه افراد اهل تحقیق و توسعه و افرادی که کارشان فکر کردن بود و نه تولید غذا
این امر منجر به سازماندهی سیاسی شد و امکان جمعآوری مقداری زیادی منابع و از مجموع همه اینها میتوان درک کرد چرا اروپاییها بودند که کشتیهایشان را به آمریکا فرستادند و نه برعکس.
اگر همه این موارد را کنار هم بگذاریم درک میکنیم چگونه پیزارو قادر به تصرف تمدن اینکا بود و کمیپیش از آن کورتز هم مشابه همین کار را با ازتکها انجام داد و متوجه میشویم او نیز چگونه توانست جمعیت بومی را محو کند.
بررسی مفهوم تله خرسی
آزمون مجازی جغرافیا یازدهم | فصل 3: نواحی انسانی (درس 6 تا 8)
تیم مدیریت گاما
مجموعه تستهای دوره جغرافیا (2) یازدهم | درس 1 تا 8
تیم مدیریت گاما
آزمون تستی جغرافیا (2) پایۀ یازدهم رشتۀ ادبیات و علوم انسانی - فصل اول:…
تیم مدیریت گاما
مجموعه سؤالات طبقهبندی شده درس 1 تا 11 جغرافیا (2) یازدهم انسانی
نمونه سوالات درس 7 جغرافیا یازدهم انسانی | نواحی اقتصادی (کشاورزی و صنعتی)
سوالات و پاسخ تشریحی امتحان جغرافیا (2) یازدهم دبیرستان سرای دانش فلسطین - دی 96
امتحان ترم دوم جغرافیا یازدهم انسانی دبیرستان شهدای پروین زاد کرمانشاه | خرداد 1397
آزمون نوبت دوم جغرافیا (2) پایه یازدهم دبیرستان هجرت | خرداد 1397 + پاسخ
عذرا عرفانی پور
سوالات و پاسخنامه امتحان ترم دوم جغرافیا یازدهم مجتمع آموزشی اندیشه | خرداد 1397
علی بهرام نژاد فیض
سوالات آمادگی آزمون نوبت اول جغرافیا (2) یازدهم | دی 1400
سوالات امتحان درس 10 جغرافیا یازدهم انسانی دبیرستان شهدای پروین زاد | کشور، یک ناحیه…
سوالات امتحان نوبت اول جغرافیا (2) یازدهم رشته انسانی دبیرستان هیئت امنایی شهید…
امتحان مستمر جغرافیا (2) یازدهم رشته ادبیات و علوم انسانی دبیرستان خواجوی کرمانی…
دیدگاه شما