نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
- نسبت ارزش دفتری (P/BV): این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
- نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
- نسبت قیمت به فروش (P/S): این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
- قیمت به جریان نقدینگی (P/CF): این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
- نسبتPEG: نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه ارزش نسبت سودآوری درآمد
حسابداری
این نسبت مبلغ ریالی سود ناخالص را که به ازای هر ریال فروش حاصل می شود نشان می دهد این نسبت برای ارزیابی عملیات اجرایی و تحصیل درآمد شرکت مورد استفاده قرار می گیرد . همچنین توانایی شرکت را در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد نسبت سود ناخالص به فروش بلیان می کند که آیا شرکت در ثابت نگه داشتن یا کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته موفق بوده است یا نه ؟
اگر افزایش سود ناخالص شرکت به دلیل افزایش بیش از اندازه قیمتهای فروش باشد از قابلیت رقابت محصولات شرکت کاسته می شود و احتمال کاهش درآمد فروش وجود دارد اما اگر افزایش سود ناخالص به دلیل کاهش در هزینه های تولید باشد در این صورت بر قابلیت رقابت محصولات افزوده خواهد شد و احتمال افزایش در درآمد فروش وجود خواهد داشت.
نسبت سود عملیاتی به فروش
سود عملیاتی پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینه های عملیاتی ( شامل کلیه هزینه های توزیع و فروش ، هزینه های عمومی و اداری ) از درآمد فروش بدست می آید . نسبت سود عملیاتی به فروش ، مبلغ ریالی سود عملیاتی شرکت را که به ازای هر ریال فروش حاصل می شود نشان می دهد . این نسبت ، نحوه کنترل هزینه های عملیاتی شرکت را در یک دوره مالی نشان می دهد . توجه داشته باشید که نسبت سود عملیاتی ، اقلام غیر عملیاتی نظیر: درآمد بهره ، هزینه بهره ، سود و زیان ناشی از عملیات غیر مستمر ، اقلام غیر عادی و اقلام غیر مترقبهرا در بر نمی گیرد.
نسبت سود خالص به فروش
این نسبت نشان می دهد که از هر ریال فروش ، چند ریال سود خالص برای سهامداران تحصیل شده است.
نسبت سود خالص به فروش ، نتیجه روابط متقابل سه عامل زیر می باشد :
1)حجم فروش 2) سیاست قیمت گذاری 3) ساختار هزینه های شرکت
یعنی هرچند نسبت سود خالص یکی از معیارهای مهم سنجش کارایی مدیریت به شمار می رود ، ولی باید توجه داشت که این نسبت به تنهایی قادر به ارائه میزان موفقیت یا عدم موفقیت عملیات یک شرکت نیست ، بلکه سایر عوامل نظیر حجم فروش ، سیاست قیمت گذاری محصولات ، ساختار هزینه های شرکت ، سرمایه بکار گرفته شده در شرکت، سرعت گردش موجودی ، سرعت گردش مطالبات ، سرعت گردش داراییها ، نوع فعالیت شرکت و . نیز باید در نظر گرفته شوند.
بازده کل داراییها
داراییهای شرکت ، نقش اصلی در تحصیل سود ایفا می کنند . هر چقدر داراییها با کارایی بیشتری بکار گرفته شوند ، شرکت سود آورتر خواهد بود . داراییها صرفنظر از اینکه از محل وجوه استقراض یا سرمایه گذاری صاحبان اصلی ، تامین شده باشند ، وظایف مربوط به خود را به نحوی مطلوب انجام می دهند. بازده کل داراییها ، نحوه بکارگیری از داراییهای شرکت در جهت ایجاد درآمد و فروش توسط مدیریت را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد سهامداران و مدیران ، بازده کل داراییهای شرکت را با بازده بکارگیری منابع در زمینه های دیگر با هم مقایسه می کنند . هر چه این بازده بالاتر باشد ، کارایی شرکت در بکارگیری از داراییها و منابع بهتر است.
خالص بازده داراییها
اگر کلیه داراییهای یک شرکت توسط سهامداران عادی آن تامین شود ، در این صورت بازده کل داراییها برابر با بازده خالص داراییها خواهد ارزش نسبت سودآوری بود ، ولی اگر بخشی از داراییهای شرکت از طریق دریافت وام و بدهی تامین شود ، در این صورت خالص بازده داراییها از بازده کل داراییها کمتر خواهد بود . خالص بازده داراییها به مبلغ بازده پس از کسر مالیات ، اشاره می کند و خالص بازده داراییها هنگامی محاسبه می شود که شرکت ارزش نسبت سودآوری هزینه بهره پرداخت کرده باشدو به عبارت دیگر ، بخشی از داراییها از بدهیها و استقراض ، تامین شده باشند.
چون هزینه بهره نداریم پس نمی توانیم خالص بازده داراییها را بدست بیاوریم.
بازده حقوق صاحبان سهام
هدف مدیریت ، حداکثر ساختن ثروت سهامداران عادی شرکت است . نسبت بازده حقوق صاحبان سهام ، بهترین معیار سنجش موفقیت یا عدم موفقیت مدیریت شرکت در دستیابی به این هدف است . این نسبت تاکید می کند که بازده حاصل از درآمد ، وابسته به مبلغ سرمایه گذاری شده توسط سهامداران است.
اگر کلیه داراییهای یک شرکت توسط سهامداران عادی تامین شود ، کل بازده این داراییها متعلق به آنان است . اما در صورتی که شرکت برای تهیه داراییها از استقراض و وام استفاده نموده باشد و از محل این داراییها بتواند بازده ای بیشتر از نرخ بهره وامها و استقراض بدست آورد ، سهامداران عادی از این استقراض و وام منتفع می شوند . افزایش بازده سهامداران عادی به دلیل استفاده از استقراض و سرمایه گذاری وجوه استقراض شده در زمینه هایی که نرخ بازده بالاتر از نرخ استقراض بدست آید ، اهرم مالی نامیده می شود.
اگر بازده حقوق صاحبان سهام عادی از خالص بازده داراییها بزرگتر باشد ، در این صورت اهرم مالی برای شرکت وجود دارد و مقدار آن نیز مثبت است.
اما اگر بازده حقوق صاحبان سهام عادی کمتر از خالص بازده داراییها باشد ، اهرم مالی منفی خواهد بود و این به ضرر سهامداران عادی است.
اگر شرکت هیچ بدهی نداشته باشد و از بدهیها و استقراض استفاده نکند ، در این صورت بازده حقوق صاحبان سهام عادی دقیقاً برابر با خالص بازده کل داراییها خواهد بود.
خالص بازده داراییها- بازده حقوق صاحبان سهام عادی = اهرم مالی
چون هزینه بهره نداریم پس نمی توانیم خالص بازده داراییها را بدست بیاوریم بنابراین بدست آوردن اهرم مالی هم امکان پذیر نیست.
بازده سرمایه گذاری
در چند دهه قبل ، شرکت دو پونت روشی را برای تفکیک و ارتباط صورتهای مالی با یکدیگر ارائه داد که اصطلاحاً به سیستم دو ونت نامگذاری شد این سیستم در واقع روابط متقابل بین نسبتهای مالی را نشان می دهد . هدف اصلی این سیستم ارائه معیاری جهت سنجش و اندازه گیری عملکرد مدیریت از طریق محاسبه بازده سرمایه گذاری می باشد . بازده سرمایه گذاری یک معیار مناسب و جامع برای اندازه گیری فعالیتهای مالی شرکت است داده های فرمول بازده سرمایه گذاری از اقلام اصلی صورتحساب سود و زیان و ترازنامه می باشد.
سرمایه بکار گرفته شده ، یکی از موارد زیر می تواند باشد:
1- مجموع سرمایه در گردش خالص ( شامل داراییهای جاری منهای بدهیهای جاری ) و داراییهای ثابت
2- جمع کل داراییها
اطلاعات مربوط به سود هر سهم به طور وسیعی در ارزیابی عملیات اجرایی شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد . اغلب اوقات سود هر سهم به عنوان تنها مقیاسی تلقی می شود که به بهترین نحوه عملکرد یک شرکت در آن تبلور یافته است مبلغ سود هر سهم ، تفییر در سود هر سهم نسبت به دوره قبل و روند سود هر سهم تماماً مقیاسهای با اهمیتی درمورد موفقیت یا شکست یک شرکت است . سود هر سهم معمولاً در صورتهای مالی منتشر شده توسط شرکتها ارائه می گردد . شاید بتوان گفت که سود هر سهم یکی از مهمترین اقلامی است که در صورتحساب سود و زیان شرکتها نشان داده می شود ، زیرا سود هر سهم داده ای است که منعکس کننده سود خالص دوره جاری و در ارتباط با تعداد سهام عادی منتشر شده است.
معیاری دیگر که برای ارزشیابی سهام مورد استفاده قرار می گیرد ، ارزش دفتری سهم می باشد . ارزش دفتری سهام ، معادل خالص داراییهای شرکت می باشد . خالص داراییهای شرکت نیز برابر با جمع داراییها منهای جمع بدهیها ( برمبنای مبالغ ثبت شده در دفاتر شرکت ) است . ارزش دفتری سهم معمولاً به صورت قیمت ، بیان می شود وبرابر با سرمایه هرسهم منتشر شده شرکت می باشد . در محاسبه ارزش دفتری هر سهم معمولاً از ارزش با فرض تداوم فعالیت شرکت استفاده می شود .
تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود .
برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد :
- روش تجزیه و تحلیل داخلی : که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است .
- روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است .
- روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش : که شامل شناسایی عوامل موثر ارزش نسبت سودآوری در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است .
- روش تجزیه و تحلیل خطر : که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد .
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل داخلی هستند .
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
۱ . نسبتهای نقدینگی :
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است :
نسبت جاری : از تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری بدست می آید .
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
نسبت آنی : از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی ها بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از دارایی های با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر دارایی های جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند .
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
۲ . نسبتهای ساختار سرمایه
نسبت هایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت است .
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه : در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است .
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه : برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند .
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه : این نسبت ارزش نسبت سودآوری میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد .
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه : از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند .
نسبت توان پرداخت بهره : از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است .
۳ . نسبتهای فعالیت :
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا دارایی های در اختیار مدیران را نشان می دهند .
نسبت دوره وصول مطالبات : معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکت ها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلت هایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت .
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا : برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد .
دوره گردش عملیات : موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات .
دوره گردش عملیات در موسسات تجاری= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد .
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کالا یا گردش موجودی کالا : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد .
نسبت کالا به سرمایه در گردش : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محاسبه میکنند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند .
نسبت گردش سرمایه جاری : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سال های قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش ارزش نسبت سودآوری سرمایه جاری معین گردد .
دوره بازپرداخت بستانکاران : دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت ارزش نسبت سودآوری را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند .
۴ . نسبتهای سودآوری :
بازده سرمایه در گردش : می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید .
نسبت بازده فروش : سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند . بازده ارزش نسبت سودآوری فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند .
نسبت بازده ارزش ویژه : ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در ۱۰۰ ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید .
از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد . بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد .
درصد بازده دارایی : این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد ۱۰۰ ضرب می کنند
نسبت های مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد :
۱ نسبت های نقدینگی : به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریــــز بدهی های کوتاه مدت نشـــــان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت جاری و نسبت آنی
۲نسبت های فعالیت : این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می ارزش نسبت سودآوری توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد .
هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید .
مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری .
۳ نسبت های سرمایه گذاری : این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاری زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد .
این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :
نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود
نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی های جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود .
۴ نسبت های سود آوری : این نسبت ها مـــیزان موفقیت واحد تجاری را در کسب ســـود نشان می دهند. که مهمترین آن عبــــارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و …
نسبت های نقدینگی
این نسبت ها از مقایسه دارایی های جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند .
نسبت جاری
نسبت جاری از تقسیم مجموع دارایی های جاری بر مجموع بدهی های جاری بدست می آید.این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری چه میزان دارایی جاری وجود دارد .
اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاری و بدهی جاری روشن می شود . دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد .
در گذشته عدد ۲ را برای این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند. به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت .
در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت . زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند .
نسبت آنی
مشکل بزرگی که در نسبت جاری وجود دارد این است که این نسبت از لحاظ نقدینگی همه اقلام دارایی جاری را یکسان در نظر می گیرد. در صورتی که از نظر نقدینگی دارایی جاری را به دو دسته می توان تقسیم کرد :
- A آنچه نقد و یا در حکم نقد است .مانند وجه نقد و بانک و حسابها و اسناد دریافتنی . که به این دسته دارایی های آنی گفته می شود .
- B گروهی که از طریق فروش به نقد تبدیل می شوند . مانند موجودی های جنسی اعم از مواد و کالا .
با توجه به تعاریف بالا می توان دریافت که دارایی آنی بیشتر از موجودی کالا می تواند در تامین طلب بستانکاران محور اتکا قرار گیرد.بنابراین از نسبت دیگری به نام نسبت آنی استفاده شده است که در این نسبت همه اقلام دارایی جاری به جز موجودی کالا را منظور می کنند .
نسبت آنی از تقسیم دارایی آنی بر بدهی جاری بدست می آید. این نسبت بدین مفهوم است که در مقابل یک ریال بدهی جاری ، یک ریال دارایی جاری آن هم به صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با ۱ و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی بدهی های جاری خود را بپردازد. استدلال تحلیلگرانی که استاندارد نسبت آنی را ۱ می دانند این است که این عدد مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت است .
این نسبت یکی از مفید ترین نسبت هاست. وبه وضوح نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ، ثـــبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد .
رابطه ی ارزش افزوده اقتصادی و نسبت های سودآوری با ارزش افزوده بازار شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
سرمایه گذاران همواره تمایل دارند تا ازمیزان موفقیت مدیران در به کارگیری از سرمایه ی آن-ها آگاهی یابند. ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلندمدت از مهم ترین اهداف شرکت ها محسوب می شود و سیستم های ارزیابی عملکرد ابزارهایی مفید برای ارزیابی عملکرد مدیران به شمار می رود. در پژوهش حاضر ارتباط دو دسته معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی (بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی وسود هر سهم) و معیار ارزیابی عملکرد مبتنی برارزش (ارزش افزوده اقتصادی) با ارزش افزوده بازار شرکت ها در فاصله ی زمانی 1385-1379 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ارتباط معناداری بین ارزش ارزش نسبت سودآوری افزوده اقتصادی و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و ارزش افزوده بازار شرکت ها وجود دارد، اما بین نرخ بازده دارایی ها و سود هر سهم و ارزش افزوده بازار رابطه ی معناداری وجود ندارد.
برای دسترسی به متن کامل این مقاله و 23 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید
اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید
منابع مشابه
مقایسه رابطه ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی با معیارهای حسابداری در بورس اوراق بهادار
حد اکثرسازی ثروت سهامدار عمده ترین هدف واحد تجاری است.امروزه از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان برترین شاخص ارزیابی عملکرد داخلی- که شاخصی از افزایش ارزش سهامدار است- یاد میکنند. این شاخص رابطه نزدیکی با شاخص ارزش افزوده بازار دارد. تحقیقات متعددی در سطح بین المللی انجام شده که با این نظر که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی بیشترین همبستگی را با ارزشهای بازار د.
رابطهی ارزش افزوده اقتصادی و نسبتهای سودآوری با ارزش افزوده بازار شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران
سرمایهگذاران همواره تمایل دارند تا ازمیزان موفقیت مدیران در بهکارگیری از سرمایهی آن-ها آگاهی یابند. ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلندمدت از مهمترین اهداف شرکتها محسوب میشود و سیستمهای ارزیابی عملکرد ابزارهایی مفید برای ارزیابی عملکرد مدیران بهشمار میرود. در پژوهش حاضر ارتباط دو دسته معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی (بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی وسود هر سهم) و معیار ارزیابی.
رابطه بین نسبت ارزش افزوده بازار(MVA)به سود حسابداری و نسبت ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به سود حسابداری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
عملکرد مطلوب، باعث افزایش ارزش شرکت و در نهایت افزایش ثروت سهامداران خواهد شد. چالشاساسی مدیریت بنگاه های تجاری ارزش آفرینی برای بنگاه ها به خصوص ثروت آفرینی برای سهامداران میباشد. امروزه از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان برترین شاخص ارزیابی عملکرد داخلی که شاخصی از ثروتآفرینی برای سهامداران است، یاد می کنند. این شاخص رابطه نزدیکی با ارزش افزوده بازار به عنوان شاخص خارجی ارزش آفرینی دارد. این پژو.
بررسی رابطه اهرم مالی و ارزش افزوده بازار شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
این مقاله فاقد چکیده میباشد.
مقایسه رابطه ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی با معیارهای حسابداری در بورس اوراق بهادار
حد اکثرسازی ثروت سهامدار عمده ترین هدف واحد تجاری است.امروزه از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان برترین شاخص ارزیابی عملکرد داخلی- که شاخصی از افزایش ارزش سهامدار است- یاد می کنند. این شاخص رابطه نزدیکی با شاخص ارزش افزوده بازار دارد. تحقیقات متعددی در سطح بین المللی انجام شده که با این نظر که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی بیشترین همبستگی را با ارزشهای بازار د.
بررسی رابطه بین نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و اندازه شرکت با سودآوری سهام شرکت های گروه قند پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
سرمایه گذاران در صورتی نقدینگی خود را به سمت مشارکت در تولید سوق می دهندکه مطمئن شوند بازگشت سرمایه بالا و ریسک پایینی خواهند داشت. از این جهت سرمایه گذاران همواره به دنبال ابزارهای مطمئنی جهت ارزیابی سهام در بورس اوراق بهادار هستند. به همین دلیل دراین تحقیق سعی شده به بررسی ارتباط نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام عادی واندازه شرکت با سودآوری سهام عادی پرداخته شود تا در صورت وجود رابطه از آ.
رابطه نسبت های سودآوری و فعالیت با ارزش افزوده نقدی
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 13 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله رابطه نسبت های سودآوری و فعالیت با ارزش افزوده نقدی
چکیده مقاله :
سرمایه گذاران همواره به دنبال شناسایی شرکت هایی با توان تولید ارزش افزوده بالا هستند و با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشور ما، معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد به دلیل سهولت در اندازه گیری و نیاز کمتر به وقت و هزینه بسیار پرطرف دار هستند، لذا در این پژوهش به بررسی ارتباط میان نسبت های سودآوری (بازده کل دارایی ها و باز به حقوق صاحبان سهام) و نسبت های فعالیت (نسبت گردش کل دارایی ها و نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش) به عنوان معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد باارزش افزوده نقدی به عنوان معیار نوین ارزیابی عملکرد در شرکت ها در فاصله زمانی 1٬3874٬391 با تعداد سد 38 نمونه پرداخت شد. نتایج پژوهش نشان دادن نسبت های سودآوری مورد استفاده یعنی باز به کل دارایی ها و باز به حقوق صاحبان سهام دارای رابطه مستقیمی با ارزش افزوده نقدی هستند. با بررسی رابطه بین نسبت های فعالیت و ارزش افزوده نقدی مشاهده شد که به اینکه نسبت گردش کل دارایی ها و ارزش افزوده نقدی رابطه معناداری وجود نداشت و به آن نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش و ارزش افزوده نقدی رابطه معنادار از نوع معکوس برقرار بود .
کلیدواژه ها:
بازده کل دارایی ها ، بازده حقوق صاحبان سهام ، نسبت گردش گل دارایی ها ، نسبت کالا به سرمایه در گردش ، ارزش افزوده نقدی
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا MOCONF03_270 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
یعقوبی، علیرضا و مسیح آبادی، ابوالقاسم،1394،رابطه نسبت های سودآوری و فعالیت با ارزش افزوده نقدی،سومین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت،تهران،https://civilica.com/doc/441912
در ارزش نسبت سودآوری داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1394، یعقوبی، علیرضا؛ ابوالقاسم مسیح آبادی )
برای بار دوم به بعد: ( 1394، یعقوبی؛ مسیح آبادی )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مراجع و منابع این مقاله :
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
- تقوی مهدی، 1381، مدیریت مالی 1، انتشارات درسنامه. .
- پژویان جمشید، 1381، اصول علم اقتصاد1، انتشارات درسنامه. -3 .
- خداپرست عباس، 1389، "بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و .
- دلشاد لیلا، 1388، "بررسی مقایسه ای توان معیارهای ارزیابی عملکرد .
- رسائیان امیر و جعفر اصغری، 1386، "بررسی رابطه بین معیارهای .
- رهنمای رودپشتی فریدون، 1386، "بررسی و ارزیابی کارکرد ارزش افزوده .
- سلیمانی اعظم و شجاع معماریان، 1390، " رابطه سود اقتصادی .
- مهرانی ساسان و امیر رسائیان، 1388، _ رابطه ارزش ارزش نسبت سودآوری افزوده .
- نوروش، ایرج و بیتا مشایخی، 1383، " ر " سودمندی .
- یحیی زاده فر محمود، شمس شهاب الدین و سید جعفر .
- Hall J., 2001, Dissecting EVA: The value Drivers Determine the .
- Fernander P., Juan E.V.A., 2002, 22 Economic profit and cash .
- Lee J.Y., Steven G.S and Siew H.C., 2009, Wealth Creation .
- Palliam R, 2006, Further evidence on the information content of .
- Young S.D. and O'Byrne S.F., 2001, EVA and value Base .
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
دیدگاه شما