با ما تماس بگیرید
اتاق برند
برند ، بزرگترین سرمایه است که در نظام اقتصادی ایران به دلیل عدم درک دولت ، نادیده انگاشته شده و در نتیجه از “ثروت بالقوه” به یک نماد تشریفاتی اشرافی تنزل پیدا کرده است و سهم آن به عنوان مهمترین ابزار قدرت در تولید بازار و تجارت خارجی ، نادیده انگاشته شده است.
کمتر شرکتی در ایران است که درک درستی از موضوع برند داشته باشد و به این نکته بیاندیشد که “برند” مستقل از محصولات تولیدی و خدمات تجاری می تواند به مرور “ارزش” پیدا کرده و تبدیل به سرمایه بالقوه گنج نهفته یک شرکت شود.
غالب شرکتها در تراز تجاری خود فقط به داراییهای ثابت ، محصولات و مواد اولیه اهمیت می دهند و این در حالی است که یک “برند” شاید به مراتب بیشتر از مجموع دارایی های ملموس و ناملموس یک شرکت ، ارزش افزوده و ثروت خلق کند و عامل پیش برنده تجارت یک شرکت باشد.
صرف نظر از نوع محصول یا خدمت و میزان سرمایه گذاری ثابت و متغیر ، یک “برند” موفق می تواند جهت گیری تجاری شرکت را نیز تعیین کند و دامنه فعالیت ها و خدمات آن را گسترش دهد و بر نفوذ خود در ذهن مشتری بیفزاید.
در تعریف و توصیف یک برند ، همین جمله کافی است که تمام فعالیت های اقتصادی اعم از تولیدی و خدماتی “سر و صدا” هستند و فقط “برند” یک “موسیقی” است. سروصداها از یاد میروند ، اما فقط موسیقی است که در خاطره ها میماند.
آموزش
آموزش
دپارتمان حقوقی خانه توسعه تجارت خدماتی آموزشی بسیاری را برای علاقه مندان به وکالت و کسانی که دنبال اطلاعات عمومی و کاربردی در مورد مسائل حقوقی هستند را فرآهم آورده است.
برند سازی
برندسازی
دپارتمان حقوقی خانه وسعه تجارت خدمات وکالت امور تجاری بازرگانی را به صورت حرفه ای و تخصصی در کنار معرفی نماینده حقوقی به شرکت ها و ارگان ها را فرآهم آورده است.
مشاوره
مشاوره
دپارتمان حقوقی خانه توسعه تجارت خدمات مشاوره امور تجاری (صادرات و واردات) را برای شرکت ها و کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند و یا قصد شروع کار خود را در زمینه تجارت دارند فرآهم آورده است.
همین الان میتوانید با ما تماس بگیرید و از خدمات ما استفاده کنید.
با ما تماس بگیرید
هویت برند
در کتاب «ترس و لرز» اثر جاودانهی «کییرکهگارد» فیلسوف شهیر دانمارکی که داستان قربانی کردن اسماعیل (اسحاق) توسط ابراهیم را هنرمندانه در قالب دیالکتیک تغزلی به تصویر میکشد، صحبت از تصمیمی بزرگ است که ارزش و اهمیت آن فقط به هنگام تمام شدن حادثه و مشهود شدن نتیجه، درک و دریافت میشود؛
این نتیجه گیری فقط برای کسانی است که پایان ماجرا را امروز که در حاشیه امن تماشا و قضاوت نشسته و از نتیجهی آن آزمون هولناک باخبرند، میدانند. اما کمتر کسی از این زاویه به موضوع میاندیشد که کار ابراهیم چقدر ویرانکننده و دهشتناک است. ابراهیمی که در بطن حادثه بود و جز ایمان تصورناپذیر، هیچ توجیه دیگری برای قتل تنها فرزندش نداشت.
خواننده این حکایت فقط داستانی از ایمان را مرور میکند که از قبل نتیجهاَش را میداند و با مفاهیم ایمانیاَش مغازله میکند و همین آگاهی از نتیجه داستان است که قضاوت و صحبت در باره ایمان ابراهیم را بسیار آسان میکند؛ اما آیا برای پدری که بر خلاف تمام اخلاقیات و عرف جامعه، تن به قتل تنها فرزندش میدهد، داستان به همین سادگی بود؟ برای ابراهیمی که با چاقوی تیز به بلندای کوه میرود و قرار است گلوی جگرگوشهاش را تیغ بکشد، آیا قصه به همین راحتی روایت آن است؟
حتی اگر ابراهیم با فرزند زندهاش بازگشته باشد، چه کسی میتواند ادعا کند که اویی که با هدیه خدا از کوه فرود آمده، همان ابراهیمی است که با نیت قتل فرزندش به کوه صعود کرده بود؟ برای او این آزمون، فقط یک حکایت عاشقانه و یک روایت مؤمنانه از اعتقاد و باور و ایمان نیست… این حکایت، همه داستان هویت اوست.
عظمت ابراهیم و بلوغ پیامبری او محصول همین تصمیمی است که نمیداند، نتیجهاش چیست. آغاز حرکتی که برایش آکنده از تردید و عدم قطعیت است. چه اگر نتیجه را میدانست، این فعل به یک نمایش آئینی تنزل قدر پیدا میکرد و از ارزش تصمیم ابراهیم به شدت میکاست. چرا که هر کسی میتوانست این آزمون نمایشی را اجرا کند. ارزش او به همین ناآگاهی از نتیجه است که تسلیم اراده معطوف به ایمان اوست و…
داستان عظمت و بلوغ ایمانیِ ابراهیم، بیگمان داستان خلق یک برند در تاریخ است.
برندینگ
در حقیقت برندهای بزرگ نیز در ابتدای تولدشان نمیدانند که سرنوشتشان چه خواهد شد. بلکه فقط میدانند که لحظههای بحرانی و دردناکی در پیش است که فرصت رشد، بزرگ شدن و بلوغ را به آنان میبخشد.
آنان میدانند که برای یک قهرمان ورزش اسکی، شیبهای تند و گردنههای هولناک کوهستانی است که اسطورهها را خلق میکند و هر چه قلهای بزرگتر و برفخیزتر و هرچه گذرگاههای آن خطرناکتر و درههای آن عمیقتر، ارزش فتح و فرود قهرمانه از آن بیشتر خواهد بود.
و از همین منظر است که ابراهیم به استقبال چالش های بزرگ و آزمونهای هولناک میرود و از ورود به این مهلکه ارزیابی، طفره نمیرود. چرا که میداند زندگی واقعی، در انتهای آسانیهاست که شروع میشود و در پایان پیروزمند غلبه بر سختیهاست که جاودانه میشود (ان مع العسر یسری) و روزهای سخت و جانکاهند که گرچه میگذرند، اما رد پای رهبران قوی و غیوری را که خود ساخته اند، بر این جاده ناهموار باقی میگذارند و کلام و رفتار آنان را الگوی تکرارناپذیری برای دیگران میکنند که هر چه گفتهاند را عمل کرده و هر چه اندیشیده اند را محقق ساخته اند و این خصلت تمام پیامبران و مصلحان تاریخ است.
DNA واقعی یک برند
با این وصف، دنیای امروز، بسیار متفاوت از گذشته است. پس از پایان دوران باستان و آغاز عصر صنعتی شدن، در ابتدا ابزار مهمترین شاخصه رقابتپذیری شدند و سپس کارخانهها به عنوان مزیت رقابتی پدیدار شدند و جنگ صنعتی بر مدار قدرت تکنولوژی شکل گرفت. در جدال عصر صنعت و فراصنعت، قدرت رهبری به دست سرمایه ها افتاد که تولیدات کارخانهای را بسط و توسعه میدادند و بعد از آنکه کارخانجات و تولید انبوه به مدد سرمایه ها فراگیر شدند، عامل تعیین کننده ی رقابت، سرمایه هوشی و توان نوآوری شد. اما امروز شاخص اصلی رقابتپذیری و مهار قدرت بیش از هر چیز، در دست برندهای تجاری است.
برند در جهان
میدانیم که شتاب و سرعت، عصر امروز را تبدیل به عصر «پیچیدگیهای انتخاب» کرده است و حق انتخابی که زمانی رؤیای مشتری بود، امروز برای او تبدیل به کابوس ترسناکی شده است.
20 هزار قلم کالایی که در سوپرمارکتهای دهه 60 میلادی امریکا وجود داشتند، امروزه به اعداد 7 رقمی رسیدهاند و فروشگاههای مجازی، شلفهایی به گستردگیِ جغرافیای دنیا دارند.
در عین حال 8400 مجلهای که در آن مقطع در امریکا منتشر میشدند، امروزه بیش از 50 هزار عنوانند که بر روی کیوسکهای فروش قار دارند و 400 ایستگاه رادیویی و 6 شبکه تلوزیونی در امریکای دهه 60 ، امروزه با ظهور شبکههای مجازی به تعداد نفوس کره زمین و بسا بسیار بیشتر از تعداد آنها شده است!
در چنین شرایطی است که برای انسان شهری امروز، برند مفهومی فراتر از یک نشان تجاری پیدا کرده و خریدار فقط با اعتماد به یک برند تجاری میتواند سرعت و اطمینان خود از یک انتخاب را افزایش داده و از تخریب سلولهای ارزشمند مغزی خود برای انتخاب یک کالا در میان هزاران گونه مشابه، جلوگیری میکند.
- در عین حال، سرمایههای انسانی و مالی، امروزه متمرکز در برندهای برتر تجاری است؛ ارزش شرکت اپل، یک تریلیون دلار، ارزش شرکت آمازون 933 میلیارد دلار، مایکروسافت 876 میلیارد دلار و الفبت 817 میلیارد دلار برآورد شده است. یکصد برند برتر جهان ارزشی معادل 1872 میلیارد دلار دارند و ارزش آنها معادل 11 درصد کل صادرات جهان (از 16 هزار میلیارد دلار صادرات جهانی سال 2018) و بیش از 20 برابر کل صادرات ایران (90 میلیارد دلار صادرات نفتی، غیرنفتی و خدمات در سال) برآورد میشود و ارزش 10 برند برتر دنیا که 42 درصد از ارزش 100 برند برتر دنیا را در اختیار دارند، معادل 5 درصد کل صادرات جهان است.
برند در ایران
در این میان ایران کمتر از 3/0 درصد از صادرات جهان را در اختیار دارد (و 2 درصد از کل صادرات به 15 کشور همسایه) و این در آموزش توسعه برند حالی است ایران 2/1 درصد از جغرافیا، 2/1 درصد از جمعیت و حدود 2/1 درصد از GDP جهان را در اختیار دارد.
در همسایگی ایران، عربستان با سابیک (در پتروشیمی)، آرامکو (در صنایع نفت) و المراعی (در صنعت لبنیات) برندهای جهانی معتبر (اول تا پنجم) را خلق کرده است.
اقتصادر ایران در نیم قرن گذشته 6/6 برابر شده است، در حالیکه اقتصاد هند 13 برابر، اقتصاد مالزی 20 برابر و اقتصاد چین 60 برابر شده است.
برجالخلیفه دوبی، نمادی از قدرت امارات است که سالانه میلیونها گردشگر را به سوی خود میخواند و بر گستره و نفوذ تجارت آن افزوده است.
جز برندهای برتر و اثرگذار آیا عامل شتابدهنده و پیشبرنده دیگری را میتوان برای پیشرفت سریع این اقتصادها متصور شد؟
ایران ما نیز سرزميني است آکنده از ثروت و برکات بيحد که خداوند همهچيز را به آن ارزانی داشته است؛ از اقلیم زیبا و چهارفصل گرفته تا آثار مذهبی، فرهنگی و تاریخی، از ذخایر زیرزمینی و ثروت خدادادی گرفته تا ظرفیتهای صنعتی و معدنی شکل گرفته و بالاخره از هنر و فرهنگ گرفته تا منابع مستعد و جوان و خلاق انسانی
باید این نعمات خداوندی را به نیکی پاس داشته و داشتههایمان را با افتخار به مزیت رقابتیمان در جنگ جهانی اقتصاد تبدیل کنیم و در معرفی این چهره به دنیا چنان بکوشیم که هویت تاریخیمان به هویت رقابتیمان تبدیل شده و افتخار و غرور برای هر ایرانی به ارمغان آورد.
در این راستا و بنا به ظرفیتهای قانونی ابلاغی و مصوبات هیأت محترم وزیران، سازمان توسعه تجارت ایران که به عنوان متولی توسعه فرهنگ نشان (برند) تجاری در کشور معرفی شده، اقدام به رونمایی از نشان «اصالت ایرانی» (Persian Originality) با امضا و تأئید وزیر صنعت، معدن و تجارت در بهمن 1397 نمود که ازین پس به عنوان نماد کیفیت و محبوبیت محصولات ایرانی بر روی اقلام و خدمات صادراتی شرکتهای منتخب درج خواهد شد.
و این اقدام، آغاز بزرگی بر راه بسیار طولانی «بازتعریف هویت تجاری محصولات ایرانی در بازارهای هدف» است که میتواند تصویری متفاوت از دانش تولیدی و کیفیت رقابتی محصولات ایرانی را آموزش توسعه برند به دنیا ارائه کند.
آموزش توسعه برند
با آنکه عموماً وظایف مدیریت منابع انسانی را محدود به.
دوره Marketing360
پیتر دراکر در کتاب «مدیریت در عمل» سال ۱۹۵۴ خود.
کارگاه عملی قرارداد نویسی
قرارداد کسب و کار (قرارداد تجاری) یا Business Contract.
کارگاه مدیریت بازاریابی در عمل
مدیریت بازاریابی به شیوه اثربخش و هوشمندانه، یکی از.
کارگاه فرآیندی مدیریت ادعا (CLAIM)
مدیریت هماهنگی و اثر بخشی ادعا و تغییرات یک پروژه،.
کارگاه کاربردی مدیریت پروژه
مدیریت پروژه یکی از جذاب ترین و پرطرفدارترین مشاغلی.
خدمات ویژه سازمان ها
ارزش آفرینی برای شرکت های خصوصی و ارگان های دولتی
نیازسنجی آموزشی
شناسایی نیازهای آموزشی پرسنل شما
طراحی دوره های سفارشی
طراحی شده و اختصاصی برای شما
برگزاری دوره های سازمانی
موردکاوی آموزشی چالش های سازمانی
مشاوره توسعه کسب و کار
راهکارهای تکامل و تحول کسب کار شما
آخرین رویدادهای آموزشی
اطلاعات و تصاویر دوره های برگزار شده
۹۸ - کارگاه مدیریت ادعا (کلیم) مرداد
۹۸ - کارگاه قراردادها و کلیم ۱۱ و ۱۲ تیر
۹۸ - دوره تخصصی برندینگ ۸ مرداد
۹۸ - دوره تخصصی دیجیتال مارکتنیگ
اخبار و مقالات
آخرین اخبار و مقالات مرتبط با موسسه فصل
برندها در ذهن، احساس و ادراک مشتریان زندگی می کنند!
مدیریت پروژه سازمانی: مفاهیم، رویکرد، مدل ها و ابزارها
از حدود ۱۵ سال گذشته که دانش و راهکارهای مدیریت پروژه.
آیا شما به یک مدرک بین المللی مدیریت پروژه نیاز دارید؟
امروزه دیگر داشتن مدارک دانشگاهی و آکادمیک برای.
توصیه های روز آزمون PMP
روز موعود فرا رسیده است ! شما حداقل ۴۵۰۰ ساعت تجربه.
گزیدهای از مشتریان
کارفرمایانی که اعتماد آن ها، اعتبار ما می باشد
محصولات برگزیده فروشگاه
محصولات آموزشی و کمک آموزشی توصیه شده
MBA به زبان آدمیزاد
یک دایره المعارف 433 صفحه ای در خصوص کلیه مطالبی که به عنوان یک کارشناس ارشد مدیریت کسب و کار باید بدانید، پیش روی شماست.
کتاب مدیریت ریسک و آمادگی آزمون RMP (نسخه دوم)
کتاب آمادگی آزمون RMP (نسخه دوم) را می توان تنها مرجع مطالعاتی برای فراگیری تخصصی مدیریت ریسک و آمادگی آزمون RMP دانست.
The PMI-ACP Exam: How to Pass on Your First Try
شاهکار دیگری از Andy Crowe و مجموعه Velociteach که به علاقه مندان اخذ مدرک PMI-ACP اکیدا توصیه می شود!
تکنیک های پیشرفته مذاکره
در این کتاب 159 صفحه ای با پیشرفته ترین تکنیک ها و روش های مذاکره در محیط های کسب و کار آشنا خواهید شد.
موسسه توسعه و آموزش فصل؛ ارائه دهنده خدمات تخصصی آموزشی و مشاوره ای در حوزه های مدیریت کسب و کار، مديريت پروژه، مديريت حقوقی و سایر شاخه های مدیریت می باشد. این آموزش توسعه برند مجموعه در طول بيش از يك دهه از فعاليت خود، مفتخر به ارائه خدمات به سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی در صنايع مختلف و برگزاری صدها سمینار، کارگاه و دوره آموزشی گرديده است.
توسعه برند با ۱۰ گامی که کمک میکند حرفهایتر باشید
برند سازمان شما یکی از مهمترین داراییهای شماست. با توجه به این حقیقت، توسعه برند و تقویت آن جزو مهمترین کارهایی است که میتوانید انجام بدهید. اگر اعتبار و درخشیدن در بازار را به عنوان کارکردهای یک برند توسعهیافته فرض کنید. قدرت برند شما برابر خواهد بود با حاصلضرب اعتبار شما در قابل رؤیت بودن سازمان شما.
قدرت برند= اعتبار سازمان × قابل رؤیت بودن سازمان
معنای توسعه برند
توسعه برند یعنی ساختن و تقویت برند سازمان. میتوان طی یک عملیات سه مرحلهای برند را توسعه داد:
- اولین مرحله این است که استراتژی برندی تهیه کنید که متناسب و در راستای اهداف کسبوکارتان باشد.
- دومین مرحله آمادهسازی و توسعهی همهی ابزارهایی است که برای برقراری ارتباط میان برند و مخاطبان به کمک شما میآیند، مواردی مانند: لوگو، شعار شرکت و وبسایت.
- در نهایت، مرحلهی سوم تقویت کردن برندی است که به تازگی آن را توسعه داده یا بهروز کردهاید.
استراتژیهای توسعه برند روشهایی هستند که برای عملی کردن مراحل مذکور به کار میروند. میتوانید با دنبال کردن گامهای زیر توسعه برند را به کار سادهتری تبدیل کنید و مرحله به مرحله آن را پیش ببرید.
مراحل دهگانهی توسعه برند
۱. به استراتژی کلی کسبوکارتان توجه کنید
یک برند قوی و متمایز رشد سازمان شما را سادهتر میکند. اما شما چه نوع کسبوکاری میخواهید؟ آیا قصد دارید رشد سازمانتان ذاتی (organically) باشد (یعنی با افزایش و توسعهی محصول و اندازهی شرکت انجام شود)؟ توجه کنید که استراتژی کلی کسبوکارتان به عنوان بافتی برای تهیهی استراتژی توسعه برند شما عمل میکند، بنابراین از آن شروع کنید. اگر به روشنی از مقصد سازمانتان با خبر باشید برند به عنوان یک ابزار کمکی شما را به آنجا میرساند.
۲. گروه هدفتان را مشخص کنید
مصرفکنندگان هدف شما چه کسانی هستند؟ اگر دارید میگویید «همه»، پس مرتکب اشتباه بزرگی شدهاید. تحقیقات نشان میدهند سازمانهایی که میزان رشد و درآمد بالایی دارند هدفگذاری روشنی روی گروه خاصی از مشتریان داشتهاند. هر چقدر روی مخاطبان هدفِ محدودتری متمرکز شوید، رشد کسبوکار شما سریعتر خواهد بود. هرچه مخاطبان هدف یک سازمان متنوعتر باشند تلاشهای بازاریابی کماثرتر خواهد بود. اگر از خود میپرسید باید از کجا بفهمید آیا گروه هدف مناسبی را انتخاب کردهاید یا نه؟ در مرحلهی بعد به این سؤال پاسخ میدهیم.
۳. راجع به گروه هدفتان تحقیق کنید
سازمانهایی که روی گروه هدف مصرفکنندگان محصول یا خدماتشان تحقیقات نظاممند انجام میدهند سریعتر رشد میکنند و پربازدهتر هستند (به نمودار زیر نگاه کنید). همچنین آن دسته از سازمانها که به دفعات آموزش توسعه برند بیشتری تحقیق میکنند سریعترین پیشرفت را دارند.
تحقیق به شما کمک میکند متوجه چشمانداز و اولویتهای مصرفکنندگان باشید، برای تأمین نیازهای آنها پیشدستی کنید و پیامتان را به زبانی بگویید که روی آنها اثر بگذارد. طی تحقیقات میفهمید نظر مصرفکنندگان نسبت به قدرت کسبوکار و برند شما در جایگاه فعلیاش چیست. چنین دانشی به خودی خود میتواند خطرات بازاریابیِ مرتبط با توسعه برند را به شدت کاهش بدهد.
۴. توسعهی موقعیت برند
در این مرحله آمادگی دارید موقعیت برندتان را در صنعت کسبوکارتان تثبیت کنید، در اصطلاح بازاریابی به آن (market positioning) میگویند که به معنای بهدست آوردن جایگاه مناسب در بازار و تثبیت موقعیت است. برای این منظور از خود بپرسید که تفاوت آموزش توسعه برند شما با کسبوکارهای مشابه چیست؟ و از میان مخاطبان گروه هدف مشتریان احتمالی به چه دلایلی باید شما را انتخاب کنند؟
بیانیهی تثبیت موقعیت معمولا شامل سه تا پنج جمله است و چکیدهای از استراتژی موقعیتیابی سازمان را عنوان میکند. بیانیهی تثبیت موقعیت باید بر مبنای واقعیت نگاشته شود زیرا شما موظف هستید که آن را عملی کنید. از طرفی این بیانیه باید تا حدی آرمانی باشد تا در نظر داشته باشید که قرار است برای چه هدفی سخت تلاش کنید.
۵. استراتژی پیامرسانی خود را شکل بدهید
در مرحلهی بعد استراتژی پیامرسانی خود را طراحی میکنید تا بتوانید پیامهایی را که در خدمت تثبیت موقعیت برند شما هستند به مخاطبان هدف برسانید. اغلب مشتریان و کارکنان بالقوه، ارجاعدهندگان یا دیگر تأثیرگذاران و شرکای بالقوه افرادی هستند که معمولا گمان میرود مخاطب هدف شما باشند.
در حالی که اصل تثبیت برند باید برای همهی مخاطبان به یک شیوه انجام بشود، هر مخاطب به جنبهی متفاوتی از آن علاقه نشان خواهد داد. هر مخاطب روی نکاتی از پیامِ تثبیتِ برند تمرکز خواهد کرد که بیشترین سازگاری را با او دارد. علاوه بر این برای هر مخاطب مسئلهای مهم وجود دارد که باید در پیام تثبیت موقعیت به آن پاسخ بدهید، و در نهایت اینکه هر مخاطب برای اینکه پیام شما را معتبر بیابد به شواهد حمایتکنندهی خاص خود نیاز دارد. استراتژی پیامرسانی شما باید برای تمام این آموزش توسعه برند نیازها پاسخی مناسب فراهم کند. این مرحله گام مهمی در مناسبسازی برند برای گروه هدف است.
۶. نام، لوگو و شعارتان را تعیین کنید
برای بسیاری از کسبوکارها تغییر نام ضرورتی ندارد. اما شما ممکن است به دنبال نامی برای کسبوکار جدیدتان باشید. علاوه بر این در صورتی که قرار است با شرکتی ادغام شوید یا اگر گرفتار نامی هستید که دیگر برای تثبیت موقعیت برندتان کارایی ندارد؛ تغییر نام کار مناسبی به نظر میرسد.
حتی اگر قرار نیست نام شرکت را تغییر بدهید، هنوز ممکن است طراحی لوگو و شعار جدید بتواند حمایت بهتری را برای تثبیت برند فراهم بیاورد. فراموش نکنید که نام، لوگو و شعار شما معادل با برند سازمانتان نیستند. بلکه اینها راههای مخابره یا نشانپردازی (symbolize) برندتان هستند. و برای اینکه به نظر مخاطبان واقعی جلوه کنند باید به آنها لباس واقعیت بپوشانید.
وقتی لوگوی تازهای طراحی کردید اشتباه است که آن را در بین افراد داخلی شرکت دوره بگردانید تا رضایت همه را جلب کنید. نام، لوگو و شعار برای شما نیستند. اینها متعلق آموزش توسعه برند به بازار شما هستند و باید بر اساس میزان موفقیتشان در برقراری ارتباط مناسب قضاوت شوند، نه بر این اساس که شرکای شما آن را پسندیدهاند.
۷. استراتژی بازاریابی محتوایی خود را تعیین کنید
میتوانستیم این مرحله را اینطور نامگذاری کنیم: «استراتژی بازاریابی خود را تعیین کنید» اما این کار را نکردیم. در عوض شما را مستلزم به داشتن استراتژی برای بازاریابی محتوایی کردیم.
اما چرا؟ زیرا بازاریابی محتوایی مناسب عصر اینترنت است؛ تمام کارهای بازاریابی سنتی را انجام میدهد و بهرهوری آن نیز بالاست. بازاریابی محتوایی با استفاده از ارائهی محتوای آموزشیِ ارزشمند به جذب، پرورش و آمادهسازی مشتریان احتمالی میپردازد.
به یاد داشته باشید که قدرت برند شما هم از اعتبار و هم از قابل رؤیت بودن کسبوکارتان نشئت میگیرد. در معرض دید قرار گرفتن بدون اینکه روی بالا بردن اعتبارتان سرمایهگذاری کنید به ندرت موفقیتی به دنبال دارد. دلیل اینکه استراتژیهای تبلیغاتی سنتی، که روی افزایش آگاهی مشتریان یا اسپانسر شدن متمرکزند، نتایج ناامیدکنندهای به دنبال دارند نیز همین است. مزیت بازاریابی محتوایی افزایش همزمان اعتبار و در معرض دید بودن است. بازاریابی محتوایی راهی عالی است که بین برند شما و مخاطبان هدف ارتباط متناسبی برقرار میکند.
۸. وبسایت خود را توسعه بدهید
مهمترین ابزار برای توسعه برند وبسایت شماست. وقتی مخاطبان شما بخواهد بدانند کسبوکارتان در چه حیطهای فعالیت دارد، چطور عمل میکند و (در مورد شرکتهای ارائه دهندهی خدمت) ارباب رجوعهایش چه کسانی هستند، به وبسایت شما سر میزنند. گرچه افراد به سادگی تنها بر مبنای وبسایت دست به انتخاب نمیزنند، اما توجه داشته باشید که اگر پیامی که از وبسایت شما به آنها منتقل میشود درست نباشد به سادگی کنار گذاشته میشوید.
همچنین وبسایت شما خانهای برای محتوای ارزشمند شماست. محتوایی که باید روی بهینهسازی آن برای موتورهای جستوجو (SEO) تمرکز کنید تا مشتریان احتمالی، کارکنان بالقوه و منابع ارجاعی بتوانند شما را پیدا کنند و دربارهی کسبوکارتان اطلاعات کسب کنند. محتوای آنلاین قلب هر استراتژیِ توسعه برندِ مدرن است.
این روزها وبسایتهای کسبوکارها در دو نوع مختلف وجود دارد. نوع اول وبسایتهای برندینگ هستند؛ این وبسایتها داستان کسبوکار شما را بازگو میکنند و به دیگران میگویند که شما چه کسی هستید، چه محصولی تولید میکنید، خدماتتان چیست، به چه کسانی خدمت میرسانید و چگونه این کار را انجام میدهید؛ در یک کلام این وبسایتها پیام برند شما را به مخاطب انتقال میدهند. نوع دوم وبسایتها علاوه بر تأمین موارد مذکور، سعی در ایجاد مشتریان و ارباب رجوعهای احتمالیِ جدید و پرورش آنها دارند. به اینها وبسایتهای با عملکرد بالا میگوییم.
۹. مجموعه ابزارهای بازاریابی خود را بسازید
گام بعدی در توسعه برند تهیه و تدارک باقی ابزارهای بازاریابی است. این کار میتواند شامل نوشتن یک ورق «برگهی فروش» باشد که در آن هستهی خدمات و محصولات یا گروههای هدف بازار را مشخص میکنید. علاوه بر این میتوانید «پاورپوینت معرفی» (pitch deck) تدارک ببینید و مروری مختصر بر مشخصههای اصلی کسبوکار و یا محصولات و خدماتتان داشته باشید، همچنین یک بروشور الکترونیکی دربارهی شرکت. امروزه این موارد را کمتر به صورت پرینت شده تهیه میکنند.
استفاده از ویدئوها، به عنوان ابزار بازاریابی، رو به رشد است. موضوعاتی که برای ساخت ویدئو مورد توجه هستند شامل، مصاحبه با دریافتکنندگان خدمات شرکتهای خدماتی، مطالعات موردی یا ویدئوهای دیدار با شرکای کسبوکار است. ویدئوهای مربوط به پیشنهاد خدمات یا محصولات کلیدی نیز بسیار سودمندند. اگر ویدئوها به صورت مناسبی تهیه شوند، نه تنها در خدمت عملکرد توسعهی کسبوکار قرار میگیرند بلکه نقش مهمی در توسعه برند نیز دارند.
۱۰. اجرا، آموزش توسعهآموزش توسعه برند برند پیگیری و تعدیل
این گام نهایی در توسعه برند احتمالا یکی از مهمترین مراحل در توسعه برند است. واضح است که یک استراتژی برنده برای توسعه برند اگر اجرایی نشود فایدهای ندارد؛ اما شگفتزده خواهید شد اگر بدانید این اتفاق چقدر معمول است. یک استراتژی سفتوسخت تهیه میشود و استفاده از آن با تمام قوایی که سازمان در اختیار دارد آغاز میشود، سپس واقعیتها در برنامه اختلال ایجاد میکنند. افراد درگیرِ کارهایشان میشوند و وظایف مربوط به توسعه برند به تعویق میافتند… و بعدتر فراموش میشوند.
به همین دلیل است که پیگیری اهمیت مییابد. توصیهی ما پیگیری اجرای برنامهها و نتایج، هر دو، به یک میزان است. آیا استراتژی توسعه برند مطابق برنامه عملی شده است؟ از اهداف قابل اندازهگیری مانند ترافیک و تعداد بازدیدکنندگان سایت چه آماری دارید؟ چه تعداد موقعیت رهبری، استخدام و فرصت مشارکت در سازمان ایجاد شده است؟ تنها با دنبال کردن و پیگیری تمام فرایندهاست که میتوانید به نتایجی که در ذهن دارید اطمینان پیدا کنید و مطابق آن تعدیل و تطبیق لازم را انجام بدهید.
اینها ده گامی هستند که برای فرایند توسعه برند باید طی کنید تا موجب رشد و سوددهی سازمانتان بشوید.
راه های توسعه یک برند
اگر سازمان، دستیابی به هم ترازی کلی با استراتژی گروهی را دنبال می کند باید به روشنی هویت، استراتژی و برنامه اجرایی جامعی را برای برند خود تدوین کند. مدل های مختلف برند از تنوع ماهوی و اندازه ای متفاوت برخوردارند و در این فرایند نکته کلیدی و حائز اهمیت انتخاب، توسعه و یا اصلاح مناسبترین برندی است که بیشترین سازگاری و همخوانی با سبک و سیاق و فرهنگ سازمان متبوع را داشته باشد.
گاه شاید تنظیمات و تغییرات جزئی صرف برای انطباق برند لازم باشد اما همان طور که می دانیم در زندگی همین نکات ریز و جزئیات است که بیشتر اوقات اختلافات عمده را رقم می زند. با تعیین اهداف، پیامدهای مثبت آن تنها در صورتی محقق خواهد شد که منطبق بر اهداف تعریف شده باشد که این نکته اهمیت و حساسیت فرایند هدف گذاری را نشان می دهد.
شکیبایی در همه حال یک مزیت به حساب می آید که این موضوع در اینجا نیز صادق است. برندهای موفقی مثل شهر “رم” به یقین یک شبه به وجود نیامده اند. موفقیت باید در قالب یک هدف بلندمدت دیده شود که شکست های مقطعی و خسارات مالی نیز جزء لاینفک مسیر تحقق آن است.
برندهایی که در مراحل آغازین شکل گیری قرار دارند، به طور اخص، نیازمند کسانی هستند تا آنها را در مسیر صحیح موفقیت هدایت و تا رسیدن به سرمنزل مقصود از انحرا فشان جلوگیری کند. در این بین کارکنان سازمان نقش بسیار حیاتی و خطیری را ایفا می کنند زیرا آنها نمایندگان بالقوه برند در سازمان و حتی برتر از آنند.
اما سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چطور می توان از تعهد کارکنان مطمئن شد؟ پاسخ این است: از طریق درگیر کردن و آموزش آنها در هر حوزه ای از استراتژی برند. در این بین نقش تکنولوژی بر هیچکس پوشیده نیست؛ ضمن این که سیستم های ارتباطات داخلی نیز می تواند ارزشی آموزش توسعه برند همسان با طلا داشته باشد. سازمان های هوشمند با شناسایی و تشویق کارمندانی که با سازمان همکاری میکنند پا را یک قدم فراتر می نهند.
برای مثال شرکت استارباکس [۱] تصمیم گرفت با اعطای امتیاز بخشی از سهام شرکت به کارکنان موفق، مراتب تقدیر و قدرشناسی خود را به آنها نشان دهد.
این اقدام ها می تواند اهداف زیر را دنبال کند:
▪ بالابردن روحیه کارکنان
▪ تضمین قدرشناسی و خرید طرح های پیشنهادی برند توسط شرکت
▪ تحکیم ارزش های سازمانی
تحقق این موارد پیامدهای مثبتی خواهد داشت که به طور قطع بهتر از نهادینه شدن احساس سرخوردگی و بی علاقگی در محیط کار است.
اما کارکنان تنها در صورتی متقاعد خواهند شد که مدیریت ارشد، خود به عنوان الگویی مناسب در سازمان مطرح باشد. از آنجا که در نهایت این فعالیت گروهی مجموعه سازمان است که برند را پایه ریزی می کند، درگیر بودن تیم راهبری سازمان از ابتدا تا پایان فرایند از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مدیران ارشد بایستی تمامی مراحل توسعه و اجرای برند را زیر نظر داشته باشند و عملا در امر نظارت بر استانداردها و نحوه عملکرد شرکت جویند.
مشارکت مدیریت ارشد همچنین می تواند در جذب منابع مالی و دیگر منابع مورد نیاز برای تسریع در دستیابی به اهداف تعریف شده و تحقق بهنگام تعهدات به مشتری مثمرثمر باشد. از آنجا که تراکم کاری مدیران ارشد سازمان بالاست و همیشه با کمبود وقت مواجه هستند، تشکیل یک کارگروه عالیرتبه با حضور مدیر بخش بازاریابی به منظور تکامل و بهبود مستمر برند ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
در اختیار داشتن یک کارگروه تخصصی شما را یک قدم به موفقیت نزدیک تر می کند اما اکثر فارغ التحصیلان کشورهای آسیایی دارای پیش زمینه های مالی و تکنولوژیک هستند و تعداد محدودی از آنها از تجربه لازم در حوزه بازاریابی و برند برخوردارند.
در یک سازمان پیشرو، دو مؤلفه عملکرد و نظام تشویقی باید در کنار یکدیگر بوده و مدیریت ارشد و دیگر لایه های مدیریتی نیز مثل سایر پرسنل می بایست تابع قوانین سازمان باشند زیرا همه در برابر قانون یکسانند.
و اما بهترین شیوه ارزیابی عملکرد چیست؟ به کارگیری ترکیب مناسبی از روش های تحقیقی کمّی و کیفی به منظور رسیدن به درک بیشتر از کیفیت محصول و سهم بازار.
و بهترین شیوه کسب رضایت مشتری چیست؟ بهترین راه، موردکاوی میدانی و سؤال از مشتریان است. فراموش نکنید همیشه حق با مشتری است بنابراین نظرات آنها را هم در زمینه برند و هم درباره خود سازمان باید مورد توجه قرار داد. برای دستیابی به دیدگاهی متوازن، بهینه و جامع باید ملاحظات و سیاست های سازمان را نیز به یافته های پژوهش اضافه کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
زمان برای هیچ کس متوقف نمی شود و برندها نیز از این قاعده مستثنا نیستند بنابراین سازمان ها باید این موارد را در نظر داشته باشند:
▪ توسعه برند به عنوان یک پدیده جاری و نه محدود
▪ شناسایی و طبقه بندی ویژگی های ثابت و متغیر به منظور حفظ ثبات و مزیت رقابتی برند
▪ واکاوی وضعیت و پیشرفت بازار و اصلاح برند براساس آن
سازمان های پیشرو در همه حال به تعهدات خود پایبندند زیرا پایبندی به تعهدات لازمه موفقیت و غفلت از این اصل، حماقت محض است. موفقیت همچنین در گرو رساندن پیام صحیح به افراد شایسته در اولین فرصت مناسب است. البته در یک بازار پر ازدحام که مشتری غرق در قدرت انتخاب است، این موضوع روز به روز مشکلتر می شود بنابراین در چنین موقعیتی برقراری ارتباطات مؤثر راهکاری بدیهی و البته لازم الاجراست.
در واقع، برخی از صاحب نظران و کارشناسان معتقدند ارتباطات حتی از خود برند هم مهمتر است. مدیران بادرایت به این مهم کاملا واقفند و از کانال های ارتباطی که در اختیار دارند بهره برداری های بهینه را خواهند کرد تا پیام خود را به بهترین وجه به جامعه هدف اعم از مشتریان، شرکا و تأمین کنندگان خود برسانند.
در این راه، طراحی یک وب سایت جامع با قدرت جذب و اطلاع رسانی بالا به همراه بهره گیری از دیگر قابلیت های اینترنتی، به ما این توانایی را می دهد تا بخش اعظم مسیر رسیدن به اهداف خود را هموار کنیم و اگر مخاطب هدف پیام را آن گونه که مورد نظر ماست پردازش کند، در آن صورت ثبات، شفافیت و ارتباط و وابستگی، مؤلفه های تشکیل دهنده و در حقیقت نام این مسابقه خواهند بود.
برندبازی يا برندسازی؟
برند مورد علاقهتان را که ميبينيد يا ميشنويد يا حس ميکنيد يک حس خوب آشنا را تجربه ميکنيد، احساس تعلقي که ويژگيهاي آن را در قلب و ذهن شما تداعي ميکند. برند ، نشانه يا شناسهاي است که کالا، خدمات، يا حتي اشخاص را از ديگر محصولات و افراد متمايز ميکند. پس محصول به ذات خود بايد نقطهاي براي تمايز داشته باشد. برند به خودي خود تضمينکنندهي سطح مشخصي از کيفيت و ارزش است.
برند ها شخصيت دارند، هويت اجتماعي دارند، و گاهي آنقدر نزديک به شما زندگي ميکنند که نميتوان گفت، شما زير نفوذ آنها هستيد يا آنها تحت مالکيت شما هستند. اين نزديکي که عواطف و هيجانهاي شما را درگير ميکند، اعتماد ميآفريند، و انتظار هر کسي از اعتمادش به برند، پايندگي و برتري آن است.
در ايران، “ برند ” معمولاً براي محصولات يا خدماتي به کار ميرود که ارزششان به لحاظ کيفي، اعتباري و اجتماعي در سطح بالايي قرار دارد. در اينجا که کم و بيش دچار تحريم هستيم، آشنايي با بسياري از برندهاي بينالمللي مقدور نيست. برند هاي داخلي اگرچه خوب هستند، ولي نتوانستند مصرفکنندگانشان را آن قدر پايبند کنند که اگر پايشان به خارج از مرز رسيد با دستهايي پر از برندهاي خارجي برنگردند.
بازار جهاني بايد باشد، نميشود يک کشور، تمام احتياجات مردماش را با قيمت و کيفيت مناسب در تمام زمينههاي توليدي و خدماتي تأمين کند. بازار داخلي هم بايد باشد ولي بايد ياراي رقابت با جهان را داشته باشد. مشتري، بهترين محصولات را ميخواهد. آيا محصولات داخلي آن قدر با کيفيت هستند آموزش توسعه برند آموزش توسعه برند که در صورت ورود برندهاي خارجي به ايران، همچنان به فعاليت خود ادامه دهند؟ آيا آنقدر ارزشآفرين هستند که مردم مجبور نباشند حتي در ازاي پرداخت هزينهي بيشتر، و دريافت کيفيت بهتر، برند خارجي را برگزينند؟
کپی برداری برند
اگر امروز در ايران فرصت اين را نداريم که يک روز عصر با دوستانمان به استارباکس برويم و قهوهاي بنوشيم، دور نيست روزي که ميتوانيم اين کار را بکنيم و آن روز با دو موضوع مواجه ميشويم. يکي انتخاب از بين کافيشاپهاي متعددي که وجود دارند، ديگري اينکه نگاهي به نشانهي سبزرنگ مخصوص استارباکس مياندازيم و ميبينيم چقدر شبيه اين را قبلا در کوچه و خيابانها و بالاي ورودي کافيشاپها ديدهايم!
امروزه به لطف رسانهها، دسترسي به اين دانستهها چندان هم سخت نيست، پس چرا هنوز کسي که ميخواهد کسب و کاري را شروع کند نام برندش، نمادش، رنگاش، شکلاش و تمام ماهيت و هويت برندش را کپيبرداري ميکند و کسي مانعش نميشود؟ چرا پس از خريد از يک فروشگاه متوجه ميشويم که به اشتباه و از روي شباهت بسيار زياد، بستهي نسکافهاي را خريداري کردهايم که شبيه نِسله بوده است؟ يا وقتي داريم بيمههاي داخلي را بررسي ميکنيم با آرمي شبيه چتر مواجه ميشويم که نشانهي يکي از بزرگترين بيمههاي جهان است؟
اين، عادي نيست! اين حتي شيوهي بازاريابي مقلدانه هم نيست! اين کپيبرداري است! يک سرقت معنوي است که هيچکس به آن اعتراض نميکند شايد چون فرقي به حالش نميکند ولي به اين بينديشيد که شما باني يک کسب و کار باشيد، ايدهاي بکر داشته باشيد يا قابليت توليد محصولي که کمتري کسي ميتواند داشته باشد، حتي به اين فکر کنيد که ميخواهيد شعبهاي از يک برند معروف را در داخل کشور راه بيندازيد، برندي که مثالهاي غيراصلياش بسيار است. به اين فکر کنيد که صرفاً مصرفکنندهايد و روي برند تان تعصب داريد ولي روزي ده نمونه شبيهاش را گوشه و کنار خيابان ميبينيد که نه نشانگر ماهيت واقعي آن برند است نه نمايانگر کيفيت و ارزش آن.
برند سازی نه برند بازی
موضوع اين است که اگرچه برنده شدن در گرو برند است ولي بايد برند سازی کرد نه برند بازی . اگر به سادگي طرح لوگوي يک شرکت مطرح در سطح بينالمللي را که ساعتها براي طراحي آن وقت صرف شده است و از ايدهي چند متخصص بهره گرفته شده است به عنوان نماد شرکت خود معرفي ميکنيم، بايد به زودي زود منتظر عواقب حقوقي آن باشيم. اگر طرح و اندازه و رنگ بستهبندي محصولمان با يکي از پرفروشترين محصولات دنيا يکي است، بايد منتظر آگاهتر شدن مصرفکنندگان و آبروريزي ناشي از سادهانديشي خود باشيم. متأسفانه مثالهاي مربوطه يکي دو تا نيست. اين بيماري مُسري به تيزرهاي تبليغاتي و موسيقيهاي داخلي نيز رسيده است.
ايدهها کم نيستند، اجراکنندگان خبره در اجراي ايدهها نيز حضور دارند، پس منشأ اين بيماري چيست؟ چه چيز سبب ميشود آگهي بازرگاني فروش يک کفش دقيقا شبيه نمونهي خارجي خود باشد؟ الگو گرفتن بسيار خوب است، تقليد خلاقانه هم قابل تقدير است، اما اگر ميخواهيد کفشي را توليد کنيد که دقيقاً رنگ و جنس و اندازهي يکسان با يک برند کفش را دارد چرا يک نمايندگي از آن را تأسيس نميکنيد و مصرفکنندگان را به خريد از محصولي که شناخته شدهتر و قابل اعتمادتر است دعوت نميکنيد؟ کپيکردن هميشه آسانترين راه و کمبازدهترين راه است و نويد هيچ پايندگي را نميدهد. دور نيست که نهادهاي ناظر بر حوزهي برند سازی با قدرت و شدت بيشتري به کنترل و مديريت مسائل اين حوزه بپردازند و به داوري عادلانهي برند بازي بپردازند.
دیدگاه شما