اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی چارترزها بیش از حكم عینی و قابل تكرار اعداد اهمیت دارد. سابقه این ، از بیشتر تحلیل های فنی ، در بهترین حالت مخلوط است. [19]
امواج الیوت مقدماتی به زبان ساده
رالف نلسون الیوت نظریه ی امواج الیوت را در سال 1930 توسعه داد. الیوت معتقد بود بازارهای سهام چنین شناخته شده اند که رفتاری تصادفی و بی نظم دارند اما در واقع، در الگوهای تکرارشونده ای معامله می شوند. در این مقاله، به پیشینه ی امواج الیوت نگاه نزدیکتری می اندازیم و متوجه می شویم که چه کاربردی در معاملات بازارهای مالی دارد.
امواج الیوت
الیوت اظهار داشت که روند قیمت در بازارهای مالی ناشی از روان شناسی غالب سرمایه گذاران است. وی دریافت که نوسانات روان شناسی جمعی در بازارهای مالی، همیشه در همان الگوهای تکرارشونده ی فرکتال یا «امواج» ظاهر می شوند.
نظریه ی الیوت تا حدود زیادی به نظریه ی داو شباهت دارد زیرا هر دو می گویند قیمت بازار سهام در امواج حرکت می کند. از آن جایی که الیوت بود که توانست رفتار فرکتال بازار را کشف کند، خودش نیز توانست با تحلیل آن ها به جزئیات بیشتری برسد. فرکتال ها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچک تر همواره خود را تکرار می کنند. الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت بازار سهام با همین روش ساختار یافته اند. وی سپس شروع به بررسی اینکه چگونه می توان از این الگوهای تکرارشونده به عنوان شاخص پیش بینی حرکت های آتی قیمت استفاده کرد.
پیشبینی بازار با استفاده از الگوهای الیوت
الیوت توانست براساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوی امواج یافته بود، حرکت های آتی بازار سهام را جزء به جرء پیشبینی کند. یک موج تکانه ای که درست هم راستا با روند اصلی در حرکت است، همیشه در الگوی خود پنج موج را نشان می دهد. یک موج اصلاحی درست در خلاف جهت روند اصلی حرکت می کند. در مقیاس کوچک تر، درون هر یک از امواج تکانه ای، می توان پنحج موج دیگر یافت.
این الگوی بعدی خودش را در مقیاس های تا بی نهایت کوچک تر تکرار می کند. الیوت در دهه ی 1930 از ساختار فرکتال بازارهای مالی پرده برداشت اما چند دهه طول کشید تا دانشمندان بتوانند آن ها را شناسایی کنند و با ریاضی نشان دهند.
در بازارهای مالی، می دانیم چیزی که بالا می رود باید پایین بیاید. زیرا حرکت قیمت بالا یا پایین همیشه با یک حرکت مخالف تعقیب می شود. پرایس اکشن به دو جزء روند و اصلاحات تقسیم می شود. روند حرکت اصلی قیمت را نشان می دهد و اصلاحات برخلاف روند حرکت می کنند.
تفسیر نظریه
تئوری الیوت به شرح زیر تفسیر می شود:
پنج موج هم جهت با روند اصلی حرکت می کنند و سه موج اصلاحی آن ها را تعقیب می کند. در مجموع یک حرکت پنج به سه. این حرکت پنج به سه، سپس به دو زیرمجموعه ی حرکت موج بالاتر بعدی تبدیل می شود. الگویی که حرکت پنج به سه از آن تبعیت می کند، مداوم است اما مدت زمان هر موج می تواند متفاوت باشد. بیایید به نمودار زیر که از هشت موج ساخته شده نگاه کنیم. پنج موج به سمت بالا و پنج موج به سمت پایین که با 1-2-3-4-5 و A و B و C مشخص شده است.
امواج 1 و 2 و 3و 4 و 5 تکانه و امواج A و B و C تکانه اصلاحات ایجاد می کنند. تکانه ی پنج موجی موج یک را در بیشترین درجه ی بعدی ایجاد می کند و اصلاح سه موجی موج دو را در بیشترین درجه ی بعدی شکل می دهد.
موج اصلاحی در حالت نرمال سه حرکت قیمت مجزا دارد؛ دو تا در جهت اصلاح اصلی، در این جا A و C و یکی در جهت مخالف، در این جا B. امواج 2 و 4 در تصویر بالا اصلاح هستند. این امواج به طور معمول دارای ساختار زیر هستند:
توجه کنید که در این عکس، امواج A و C در جهت روند اصلی و با یک درجه ی بزرگ تر در حرکت هستند و بنابراین، تکانه ای و متشکل از پنج موج هستند. موج B در مقابل، متضاد روند است، اصلاح ایجاد می کند و متشکل است از سه موج.
یک موج تکانه ای که با یک موج اصلاحی تعقیب می شود، درجه ای از موج الیوت را تشکیل می دهد که متشکل است از روندها و ضدروندها.
همانطور که در الگوهای موجود در تصاویر بالا دیدید، امواج پنج گانه همیشه به سمت بالا و امواج سه گانه همیشه به سمت پایین حرکت نمی کنند. هنگامی که روند درجه ی بزرگ تر رو به پایین است، امواج پنج گانه هم به دنبالش می روند.
درجه ی امواج
الیوت نه درجه موج کشف کرد. نام آن ها را در ادامه و از بزرگ به کوچک می آوریم:
- Grand Supercycle
- Supercycle
- Cycle
- Primary
- Intermediate
- Minor
- Minute
- Minuette
- Sub-Minuette
از آن جایی که امواج الیوت پدیده های فرکتال هستند موج ها از لحاظ نظری تا بی نهایت بزرگ تر و تا بی نهایت کوچک تر ادامه می یابند.
برای اینکه در معاملات روزانه ی خود از این تئوری استفاده کنید، باید یک موج تکانه ای به سمت بالا پیدا کنید. پوزیشن بلند باز کنید و سپس بفروشید یا زمانی که الگو کامل و معکوس قریب الوقوع شد، پوزیشن کوتاه باز کنید.
محبوبیت نظریه
در دهه ی 70 میلادی، اصول امواج الیوت از طریق تلاش های اِی.جِی فراست و رابرت پرشتر محبوبیت پیدا کرد. آن ها در کتاب افسانه ای خود «اصول امواج الیوت: کلید رفتار بازار»، بازاری صعودی دهه ی 80 را پیشبینی کردند. پرشتر در روزهای پیش از وقوع سقوط 1987، فروش را توصیه می کرد.
نتیجه گیری
متخصصان امواج الیوت تأکید دارند با اینکه بازار ماهیتی فرکتال دارد، باز هم به سادگی قابل پیشبینی نیست. دانشمندان معتقدند درخت هم ساختاری فرکتال دارد اما هیچکس نمی تواند مسیر هر شاخه ی درخت را پیشبینی کند. از لحاظ کاربرد عملی، اصول امواج الیوت نیز مانند سایر روش های تحلیل بازارهای مالی، طرفداران و مخالفان خودش را دارد.
یکی از نقاط ضعف امواج الیوت این است که کاربران آن همیشه به جای اینکه نواقص نظریه را برطرف کنند، خوانش خود را از نمودار مقصر می دانند. به جز آن، تفسیر باز این امواج نمی تواند بگوید که هر موج دقیقاً چقدر طول می کشد. با این حال، اغلب کاربران امواج الیوت با اشتیاق از آن دفاع می کنند.
معرفی سبک های مختلف الیوتی
الیوت “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تجارت با نظریه موج الیوت تجارت با نظریه موج الیوت تجارت با نظریه موج الیوت تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد، پیروی می کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد، حرکت ها بر اساس قاعده ای طبیعی که او آن را نظریه موج، برگرفته از حرکت امواج دریا، می خواند، انجام می شود و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی، بازار سرمایه است.
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگ های بزرگ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت )، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
سبک پریچر:
رابرت پریچر دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پریچر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می نمود. پریچر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پریچر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد.
یکی از ضعف های بزرگ پریچر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین الزام آور نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آل تجارت با نظریه موج الیوت های پریچر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکته ای که جالب است بدانید رابرت فارغ التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت بدلیل پیش بینی های حیرت آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پریچر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام آور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله روی رابرت بوده اند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد. در نهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis (این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده).
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های روش های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به نئوویو شهرت دارد.
حین مطالعه این سبک ، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده ، اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی 1900 دلار به محدوده ی 1000 دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها 5 سال قبل او را در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
به تفاوت های عمده ی سبک نیلی با سایر سبک های الیوتی می توان به صورت خلاصه اشاره کرد :
●تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میله ای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافه ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در “راهنما”ها.
●تدوین قوانین ساختاری به منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاروش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملا کاربردی درجه به منظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفا ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ، زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص بخود استفاده نمیکند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند. برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به جز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینراست.
بیشترین تمرکز ایشان بر داشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج .او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده ال کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از وِیژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic elliott wave ( با ترجمه مهدی مهدی میرزایی) چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی ها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم).
ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود.هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
من یک معامله گر هستم : آشنایی با امواج الیوت و خطاهای شناختی
اگر با دقت نمودار بازارها را بررسی کنیم، متوجه می شویم که کل بازار با امواج الیوت قابل تحلیل است. امواج شگفت انگیزی که در اثر شکل گیری موج های تکراری و پشت سر هم به وجود می آیند. این موج ها بر اساس رفتار و هیجانات افراد حاضر در بازار شکل می گیرند و بر پایه نظریه اصلی تکنیکال که همواره بازار گذشته خود را تکرار می کند، بنا نهاده شده اند. به عنوان یک تحلیل گر، دیر یا زود متوجه می شود که باید در تحلیل های خود، از تئوری امواج الیوت استفاده کنید. به عبارتی هر معامله گری با هر نوع استراتژی و ابزاری که در بازار فعالیت دارد، اگر تئوری امواج الیوت را نادیده بگیرد در بلند مدت شکست را تجربه خواهد کرد. علاوه بر این، برخی از معامله گران مبتدی به مسائل روانشناسی بازار توجه کافی ندارند، اما همین که قدمی فراتر بگذارند، ضرورت شناخت موضوعات مربوط به روانشناسی بازار را متوجه شده و درک می کنند که اگر تمام تحلیل ها را فرا گیرند اما از یادگیری و توجه به مسائل روانشناسی بازار غافل شوند، سرانجام، بازار آنها را شکست خواهد داد. از جمله موارد مهم در روانشناسی بازار، خطاهای شناختی است. خطاهای شناختی و عادات اشتباه موضوعاتی هستند که هر شخصی در زندگی ممکن است به صورت ناخودآگاه گرفتار آنها باشد. این خطاها می توانند بر تصمیم گیری های سرمایه گذاری اثرات نامطلوبی داشته باشند که با شناخت و کنترل آنها می توان تصمیمات بهتری اتخاذ کرد.
امواج الیوت مقدماتی به زبان ساده
رالف نلسون الیوت نظریه ی امواج الیوت را در سال 1930 توسعه داد. الیوت معتقد بود بازارهای سهام چنین شناخته شده اند که رفتاری تصادفی و بی نظم دارند اما در واقع، در الگوهای تکرارشونده ای معامله می شوند. در این مقاله، به پیشینه ی امواج الیوت نگاه نزدیکتری می اندازیم و متوجه می شویم که چه کاربردی در معاملات بازارهای مالی دارد.
امواج الیوت
الیوت اظهار داشت که روند قیمت در بازارهای مالی ناشی از روان شناسی غالب سرمایه گذاران است. وی دریافت که نوسانات روان شناسی جمعی در بازارهای مالی، همیشه در همان الگوهای تکرارشونده ی فرکتال یا «امواج» ظاهر می شوند.
نظریه ی الیوت تا حدود زیادی به نظریه ی داو شباهت دارد زیرا هر دو می گویند قیمت بازار سهام در امواج حرکت می کند. از آن جایی که الیوت بود که توانست رفتار فرکتال بازار را کشف کند، خودش نیز توانست با تحلیل آن ها به جزئیات بیشتری برسد. فرکتال ها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچک تر همواره خود را تکرار می کنند. الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت بازار سهام با همین روش ساختار یافته اند. وی سپس شروع به بررسی اینکه چگونه می توان از این الگوهای تکرارشونده به عنوان شاخص پیش بینی حرکت های آتی قیمت استفاده کرد.
پیشبینی بازار با استفاده از الگوهای الیوت
الیوت توانست براساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوی امواج یافته بود، حرکت های آتی بازار سهام را جزء به جرء پیشبینی کند. یک موج تکانه ای که درست هم راستا با روند اصلی در حرکت است، همیشه در الگوی خود پنج موج را نشان می دهد. یک موج اصلاحی درست در خلاف جهت روند اصلی حرکت می کند. در مقیاس کوچک تر، درون هر یک از امواج تکانه ای، می توان پنحج موج دیگر یافت.
این الگوی بعدی خودش را در مقیاس های تا بی نهایت کوچک تر تکرار می کند. الیوت در دهه ی 1930 از ساختار فرکتال بازارهای مالی پرده برداشت اما چند دهه طول کشید تا دانشمندان بتوانند آن ها را شناسایی کنند و با ریاضی نشان دهند.
در بازارهای مالی، می دانیم چیزی که بالا می رود باید پایین بیاید. زیرا حرکت قیمت بالا یا پایین همیشه با یک حرکت مخالف تعقیب می شود. پرایس اکشن به دو جزء روند و اصلاحات تقسیم می شود. روند حرکت اصلی قیمت را نشان می دهد و اصلاحات برخلاف روند حرکت می کنند.
تفسیر نظریه
تئوری الیوت به شرح زیر تفسیر می شود:
پنج موج هم جهت با روند اصلی حرکت می کنند و سه موج اصلاحی آن ها را تعقیب می کند. در مجموع یک حرکت پنج به سه. این حرکت پنج به سه، سپس به دو زیرمجموعه ی حرکت موج بالاتر بعدی تبدیل می شود. الگویی که حرکت پنج به سه از آن تبعیت می کند، مداوم است اما مدت زمان هر موج می تواند متفاوت باشد. بیایید به نمودار زیر که از هشت موج ساخته شده نگاه کنیم. پنج موج به سمت بالا و پنج موج به سمت پایین که با 1-2-3-4-5 و A و B و C مشخص شده است.
امواج 1 و 2 و 3و 4 و 5 تکانه و امواج A و B و C تکانه اصلاحات ایجاد می کنند. تکانه ی پنج موجی موج یک را در بیشترین درجه ی بعدی ایجاد می کند و اصلاح سه موجی موج دو را در بیشترین درجه ی بعدی شکل می دهد.
موج اصلاحی در حالت نرمال سه حرکت قیمت مجزا دارد؛ دو تا در جهت اصلاح اصلی، در این جا A و C و یکی در جهت مخالف، در این جا B. امواج 2 و 4 در تصویر بالا اصلاح هستند. این امواج به طور معمول دارای ساختار زیر هستند:
توجه کنید که در این عکس، امواج A و C در جهت روند اصلی و با یک درجه ی بزرگ تر در حرکت هستند و بنابراین، تکانه ای و متشکل از پنج موج هستند. موج B در مقابل، متضاد روند است، اصلاح ایجاد می کند و متشکل است از سه موج.
یک موج تکانه ای که با یک موج اصلاحی تعقیب می شود، درجه ای از موج الیوت را تشکیل می دهد که متشکل است از روندها و ضدروندها.
همانطور که در الگوهای موجود در تصاویر بالا دیدید، امواج پنج گانه همیشه به سمت بالا و امواج سه گانه همیشه به سمت پایین حرکت نمی کنند. هنگامی که روند درجه ی بزرگ تر رو به پایین است، امواج تجارت با نظریه موج الیوت پنج گانه هم به دنبالش می روند.
درجه ی امواج
الیوت نه درجه موج کشف کرد. نام آن ها را در ادامه و از بزرگ به کوچک می آوریم:
- Grand Supercycle
- Supercycle
- Cycle
- Primary
- Intermediate
- Minor
- Minute
- Minuette
- Sub-Minuette
از آن جایی که امواج الیوت پدیده های فرکتال هستند موج ها از لحاظ نظری تا بی نهایت بزرگ تر و تا تجارت با نظریه موج الیوت تجارت با نظریه موج الیوت بی نهایت کوچک تر ادامه می یابند.
برای اینکه در معاملات روزانه ی خود از این تئوری استفاده کنید، باید یک موج تکانه ای به سمت بالا پیدا کنید. پوزیشن بلند باز کنید و سپس بفروشید یا زمانی که الگو کامل و معکوس قریب الوقوع شد، پوزیشن کوتاه باز کنید.
محبوبیت نظریه
در دهه ی 70 میلادی، اصول امواج الیوت از طریق تلاش های اِی.جِی فراست و رابرت پرشتر محبوبیت پیدا کرد. آن ها در کتاب افسانه ای خود «اصول امواج الیوت: کلید رفتار بازار»، بازاری صعودی دهه ی 80 را پیشبینی کردند. پرشتر در روزهای پیش از وقوع سقوط 1987، فروش را توصیه می کرد.
نتیجه گیری
متخصصان امواج الیوت تأکید دارند با اینکه بازار ماهیتی فرکتال دارد، باز هم به سادگی قابل پیشبینی نیست. دانشمندان معتقدند درخت هم ساختاری فرکتال دارد اما هیچکس نمی تواند مسیر هر شاخه ی درخت را پیشبینی کند. از لحاظ کاربرد عملی، اصول امواج الیوت نیز مانند سایر روش های تحلیل بازارهای مالی، طرفداران و مخالفان خودش را دارد.
یکی از نقاط ضعف امواج الیوت این است که کاربران آن همیشه به جای اینکه نواقص نظریه را برطرف کنند، خوانش خود را از نمودار مقصر می دانند. به جز آن، تفسیر باز این امواج نمی تواند بگوید که هر موج دقیقاً چقدر طول می کشد. با این حال، اغلب کاربران امواج الیوت با اشتیاق از آن دفاع می کنند.
ریاضیات
مدل بازار الیوت به شدت به بررسی نمودارهای قیمت اعتماد دارد. پزشکان روندهای در حال توسعه را برای تفکیک امواج و ساختارهای موج مطالعه می کنند و تشخیص می دهند که قیمتها در مرحله بعدی چه می توانند انجام دهند. بنابراین استفاده از اصل موج نوعی از تشخیص الگوی است .
ساختارهای الیوت توصیف شده همچنین مطابق با تعریف مشترک یک فراکتال ( الگوهای خود مشابه در هر درجه از روند ظاهر می شوند). متخصصان موج الیوت می گویند ، دقیقاً همانطور که شکستگی های طبیعی به طور طبیعی اتفاق می افتند و با گذشت زمان پیچیده تر می شوند ، این مدل نشان می دهد که روانشناسی جمعی انسان در الگوهای طبیعی ، از طریق تصمیمات خرید و فروش منعکس شده در قیمت های بازار توسعه می یابد: "به نظر می رسد که ما به نوعی برنامه ریزی شده ایم. ریاضیات. صدف ، کهکشان ، دانه های برف یا انسان: همه ما به همان نظم محدود می شویم. " [4]
منتقدین می گویند که این نوعی پارییدولی است .
قوانین و دستورالعمل های موج الیوت [ ویرایش ]
تعداد صحیح موج الیوت باید سه قانون را رعایت کند:
- موج 2 هرگز بیش از 100٪ موج 1 را به تجارت با نظریه موج الیوت عقب نمی اندازد.
- موج 3 نمی تواند کوتاهترین از سه موج ضربه ای باشد ، یعنی امواج 1 ، 3 و 5.
- موج 4 با قلمرو قیمت موج 1 همپوشانی ندارد ، مگر در موارد نادر تشکیل مثلث مورب.
یک راهنمایی رایج به نام "متناوب" مشاهده می کند که در یک الگوی پنج موج ، امواج 2 و 4 اغلب اشکال متناوب را به خود می گیرند. به عنوان مثال ، یک حرکت تیز و تند در موج 2 ، حرکت خفیف پیچیده ای را در موج 4 نشان می دهد. الگوهای موج اصلاحی در اشکال معروف به زیگزاگ ، آپارتمان یا مثلث گسترش می یابد. به نوبه خود این الگوهای اصلاحی می توانند در کنار هم جمع شوند تا اصلاحات پیچیده تری ایجاد کنند. [3] به طور مشابه ، یک الگوی اصلاحی مثلثی معمولاً در موج 4 شکل می گیرد ، اما در موج 2 بسیار بندرت وجود دارد و نشانگر پایان اصلاح است. [5]
روابط فیبوناچی [ ویرایش ]
تحلیل RN الیوت در مورد خصوصیات ریاضی امواج و الگوهای سرانجام او را به این نتیجه رساند که "سری جمع بندی فیبوناچی پایه و اساس اصل موج است". [1] اعدادی از سطح دنباله فیبوناچی به طور مکرر در ساختارهای موج الیوت ، از جمله امواج حرکتی (1 ، 3 ، 5) ، یک چرخه کامل کامل (8 موج) ، و انگیزه تکمیل شده (89 موج) و الگوهای اصلاحی (55 موج) . الیوت قبل از این که متوجه شود این نشان دهنده توالی فیبوناچی است ، مدل بازار خود را توسعه داد. "وقتی عمل Wave Principle را از روندهای بازار کشف کردم ، من هرگز از سری فیبوناچی یا نمودار فیثاغوره چیزی نشنیده بودم". [1]
دنباله فیبوناچی نیز به نسبت طلایی (1.618) از نزدیک متصل است . پزشکان معمولاً از این نسبت و نسبت های مرتبط برای ایجاد سطح پشتیبانی و مقاومت در برابر موج های بازار استفاده می کنند ، یعنی نقاط قیمت که به تعریف پارامترهای یک روند کمک می کنند. [6] رجوع به فیبوناچی را ببینید .
استاد دارایی روی باتچلور و محقق ریچارد رامیار ، مدیر سابق انجمن تحلیلگران فنی انگلستان و رئیس سابق تحقیقات جهانی در مدیریت ثروت لیپرد و تامسون رویترز ، مطالعه کردند که آیا نسبت های فیبوناچی به طور غیر تصادفی در بورس سهام به عنوان مدل الیوت ظاهر می شود. پیش بینی می کند محققان گفتند: "این عقیده که قیمتها به نسبت فیبوناچی یا کسری دور از روند قبلی برگردانده ، به وضوح فاقد هرگونه دلیل علمی است". آنها همچنین گفتند: "بین فرکانس هایی که نسبت قیمت و زمان با آنها در چرخه ها در میانگین صنعتی داو جونز و فرکانس هایی که انتظار داریم به طور تصادفی در چنین سری زمانی رخ دهند ، تفاوت معنی داری وجود ندارد." [7]
رابرت پرچر در پاسخ به مطالعه Batchelor-Ramyar ، گفت كه "اعتبار هیچ یك از ابعاد اصل موج را به چالش نمی کشد . از مشاهدات نظریه پردازان موج پشتیبانی می کند" ، و به این دلیل که نویسندگان نسبت های بین قیمت های حاصل از فیلتر را بررسی کرده اند. گرایش به جای امواج الیوت ، "روش آنها به ادعاهای واقعی توسط نظریه پردازان موج پاسخ نمی دهد". [8] موسسه Socionomics همچنین داده هایی را در مطالعه Batchelor-Ramyar مورد بررسی قرار داد و گفت این داده ها نشان می دهد "نسبت های فیبوناچی اغلب در بازار سهام از آنچه انتظار می رود در یک محیط تصادفی اتفاق می افتد" رخ می دهد. [9]
استخراج شده از همان رابطه Elliott Waves و نسبت فیبوناچی ، یک سطح اصلاحی 78.6٪ به عنوان بهترین مکان برای خرید یا فروش (در ادامه روند بزرگتر) مشخص می شود زیرا باعث افزایش خطر پاداش تا 1: 3 می شود.
پیشنهاد شده است که روابط فیبوناچی تنها روابط غیر عقلانی مبتنی بر عدد نیستند که در امواج مشهود است. [10]
پس از الیوت [ ویرایش ]
پس از مرگ الیوت در سال 1948 ، سایر تکنسین های بازار و متخصصان مالی همچنان به استفاده از اصل موج و پیش بینی سرمایه گذاران پرداختند. چارلز کالینز ، که "اصل موج" الیوت را چاپ کرده بود و به معرفی نظریه الیوت به وال استریت کمک کرده بود ، سهم الیوت را برای تحلیل تکنیکی در سطح با چارلز داو رتبه بندی کرد .
همیلتون بولتون ، بنیانگذار تحلیلگر اعتبار بانک ، همچنین به عنوان شرکت تحقیقاتی BCA معروف است ، در دهه های 50 و 1960 از طریق تعدادی مکمل سالانه تفسیر بازار ، تحلیل موج را برای مخاطبان گسترده ارائه داد. وی همچنین تألیف کتاب "اصل موج الیوت رفتار بورس سهام".
بولتون اصل موج الیوت را به AJ Frost (1997-1988) معرفی كرد ، كه در دهه 1980 اظهارات مالی هفتگی را در مورد شبکه اخبار اقتصادی ارائه داد. در طول زندگی وی کمک های فراست در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار بود و امروز انجمن تحلیلگران فنی کانادا هر ساله جایزه یادبود AJ Frost را به کسی اهدا می کند که در زمینه تحلیل فنی نیز سهم بسزایی داشته است.
اولین جایزه AJ Frost Memorial در سال 1999 به رابرت پرچتر تعلق گرفت ، که Frost در سال 1978 با الیوت موج اصل همکاری کرد.
اتخاذ و استفاده از [ ویرایش ]
رابرت پرچر هنگام کار به عنوان تکنسین بازار در مریل لینچ ، کار الیوت را پیدا کرد . برجستگی وی به عنوان یک پیشگام در بازار گاو نر در دهه 1980 ، آثار الیوت را در معرض دید گسترده قرار داد. Prechter شناخته شده ترین تحلیلگر الیوت است. [11]
در بین تکنسین های بازار ، تجزیه و تحلیل موج به عنوان یک تجارت با نظریه موج الیوت جزء تجارت به طور گسترده پذیرفته شده است. اصل الیوت موج از جمله روش هایی است که در این امتحان وجود دارد که تحلیلگران باید برای به دست آوردن نام تجاری تکنسین بازار (CMT) ، یک اعتباربخشی حرفه ای که توسط انجمن CMT تهیه شده است ، بگذرانند .
رابین ویلکین ، رئیس سابق FX و استراتژی فنی کالاها در JPMorgan Chase ، می گوید "اصل موج الیوت . یک چارچوب احتمال را برای ورود به یک بازار خاص و اینکه از کجا خارج شود ، اعم از سود یا یک فراهم می کند. ضرر - زیان." [12]
جردن كوتك ، رئیس جهانی استراتژی فنی باركلیس پایتخت و رئیس جمهور پیشین انجمن تکنسین های بازار ، گفته است كه "كشف RN الیوت از زمان خود بهتر بود. در واقع ، در طول یك یا دو دهه گذشته ، بسیاری از دانشگاهیان برجسته پذیرای الیوت هستند. ایده و از تهاجمی دفاع از موجودیت بازارهای مالی حمایت کرده اند. " [13] یكی از این آكادمیك ها فیزیكدان ددیه سورنت ، استاد ETH زوریخ است . سورنت در مقاله ای كه در سال 1996 به عنوان همكار ("سقوط در بورس اوراق بهادار ، پیش سازها و الكترونیك ها") اظهار داشت ،
جالب است که ساختارهای دوره ای ثبت شده در اینجا مستندات مشابهی با "امواج الیوت" تحلیل تکنیکی دارند . تلاش های زیادی در امور مالی هم توسط مؤسسات دانشگاهی و هم تجارت و هم اخیراً توسط فیزیکدانان انجام شده است (با استفاده از برخی از ابزارهای آماری آنها برای مقابله با سریهای زمانهای پیچیده) برای تجزیه و تحلیل داده های گذشته جهت به دست آوردن اطلاعات در مورد آینده ، توسعه یافته است. تکنیک "موج الیوت" احتمالاً مشهورترین در این زمینه است. ما حدس می زنیم که "امواج الیوت" ، که به شدت در فرهنگ عامه تحلیلگران مالی ریشه دارد ، می تواند امضای ساختار اساسی اساسی در بورس باشد. [14]
پل تودور جونز ، معامله گر میلیاردر کالا ، متن استاندارد Prechter و Frost را بر روی الیوت "کلاسیک" می نامد ، و یکی از "چهار کتاب تجارت" ( استناد به نیاز ) :
[Magee and ادواردز]] تجزیه و تحلیل فنی از روند سهام و نظریه پرداز موج موج الیوت روش های بسیار خاص و منظمی را برای نزدیک شدن به توسعه نسبت پاداش / ریسک بزرگ برای ورود به یک قرارداد تجاری با بازار ارائه می دهد ، این همان چیزی است که هر تجارت باید به درستی انجام شود و متفکرانه اعدام شد [15]
گلن نیلی ، تحلیلگر بازار مالی و نویسنده کتاب Mastering Elliott Wave [16] ، سالها اصل موج الیوت را مورد مطالعه قرار داد و از آن برای توسعه یک روش پیش بینی با استفاده از مفاهیم الیوت که در دهه 1930 ایجاد شده استفاده کرد. [17]
محققان دانشگاه فنی کرت دریافتند که با استفاده از یک سیستم عصبی فازی بر اساس اصل موج الیوت بازده بین 9.14٪ و 39.05٪ بالاتر از یک استراتژی خرید و نگه داشتن هنگام استفاده از یک سبد فرضی 10،000 € است. [18]
نقد [ ویرایش ]
بنوئد ماندلبروت این سوال را مطرح کرده است که آیا امواج الیوت می تواند بازارهای مالی را پیش بینی کند:
اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی چارترزها بیش از حكم عینی و قابل تكرار اعداد اهمیت دارد. سابقه این ، از بیشتر تحلیل های فنی ، تجارت با نظریه موج الیوت در بهترین حالت مخلوط است. [19]
رابرت پرچر پیش از این اظهار داشت كه ایده ها در مقاله مندلبروت [20] "با رالف نلسون الیوت سرچشمه گرفته است ، كه آنها را با توجه به بازارهای دنیای واقعی در كتاب خود در سال 1938" موج اصلی "به صورت جامع تر و دقیق تر بیان كرده است . [21]
منتقدین همچنین هشدار می دهند که اصل موج بسیار مبهم است که مفید باشد ، زیرا نمی تواند به طور مداوم در هنگام شروع یا پایان موج شناسایی کند ، و اینکه پیش بینی موج الیوت مستعد تجدید نظر ذهنی است. برخی که طرفدار تحلیل تکنیکی بازارها هستند ، ارزش تحلیل موج الیوت را زیر سوال برده اند. دیوید آرونسون ، تحلیلگر فنی نوشت: [22]
اصل الیوت موج ، همانطور که در عمل رایج است ، یک تئوری قانونی نیست ، بلکه یک داستان و یک داستان قانع کننده است که توسط رابرت پرچر به صورت فصیح بیان می شود. این حساب به ویژه دلیل قانع کننده است زیرا EWP توانایی به ظاهر قابل توجه ای دارد که بتواند هر بخش از تاریخ بازار را تا حداکثر نوسانات دقیقه خود قرار دهد. من ادعا می کنم که این امر با قواعد کاملاً تعریف شده روش و امکان فرض کردن تعداد زیادی از امواج تو در تو با شدت متفاوت امکان پذیر است. این به تحلیلگر الیوت همان آزادی و انعطاف پذیری را می دهد که به منجمان پیش از کوپرنیکی اجازه می دهد همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهد ، حتی اگر نظریه اساسی آنها درباره یک جهان محور زمین اشتباه باشد.
بعنوان مثال موج الیوت موج نیز فکر می کند که بعضاً خیلی موقت است که در بازارهای امروز قابل اجرا باشد ، همانطور که تحلیلگر بازار گلن نایل توضیح داد:
"موج الیوت برای زمان خود یک کشف باورنکردنی بود. اما ، همانطور که فناوری ها ، دولت ها ، اقتصادها و سیستم های اجتماعی تغییر کرده اند ، رفتار مردم نیز تغییر کرده است. این تغییرات بر الگوهای موج RN الیوت کشف شده است." در نتیجه ، کاربرد دقیق ارتدوکس مفاهیم موج الیوت برای پیش بینی دقیق بازارهای امروز ، بازارها تکامل یافته اند ، اما الیوت چنین نکرده است. " [23]
دیدگاه شما