موفقیت مکرر نیازمند آمادهسازی است. معاملهگران جدید ممکن است بهراحتی در احساسات بازار گرفتار شوند و در نتیجه تصمیمهای اشتباه بگیرند. معاملهگران باتجربه پیش از ورود به یک معامله، استراتژی و پارامترهای مدیریت ریسک خود را تعریف میکنند. آنها بازار را مطالعه میکنند، استراتژی و مزیت معاملاتی خود را پیدا میکنند و بارها از آن بهره میگیرند. حرفهایها برای هر معامله، ساختار منحصربهفردی ایجاد میکنند.
چگونه ترید را شروع کنیم؟
امروزه بسیاری بدون توجه به نوسانات ساعتی و روزانه قیمت ارزهای دیجیتال، این داراییهای دیجیتال را تهیه میکنند و با هولد چند ماهه تا چند ساله، سرمایه خود را افزایش میدهند. اما کسب سود از ارزهای دیجیتال صرفا نیازمند صبر طولانی مدت نیست و همانند دیگر بازارهای جهانی، در بازار ارزدیجیتال نیز به طور گسترده ترید انجام میشود.
اما آیا ترید روش مناسبی برای کسب سود از ارزدیجیتال است؟ و چطور میتوانیم ترید را شروع کنیم؟
ترید چیست و تریدر کیست؟
ترید به معامله بیت کوین، اتریوم و ارزهای دیجیتال در زمان افزایش و کاهش قیمتی به منظور کسب سود گفته میشود. تریدر و معامله گرها همواره در تلاش هستند تا در کمترین قیمت خرید را ثبت و در بیشترین قیمت ارزدیجیتال را به فروش برسانند.
شناسایی نقطه ورود و خروج به موقع بخش اصلی ترید است و تریدرها باید این مهارت و دانش را داشته باشند تا بتوانند با تحلیل روند قیمتی، ارزش بازار ارزدیجیتال، اخبار و نمودارها، موقعیتهای مناسب را شناسایی و از این موقعیتها برای کسب سود استفاده کنند. در حالی که برخی معاملات ممکن است چندین روز و حتی در بازههای هفتهای انجام بشود، اما به طور کلی تریدرها باید به شکل روزانه و مداوم بازار را بررسی کنند تا در جریان جدیدترین اخبار و تغییرات بازار باشند.
در حالی که در روش هودل بازگشت سرمایه زمان دقیقی ندارد، در ترید گردش سرمایه و معاملات به سرعت انجام میشود و تریدرها معمولا میتوانند بازههای زمانی مشخصی را برای خرید و فروشهای خود تعیین کنند. ترید همچنین در بازارهای ریزشی به طور گسترده انجام میشود و علاوه بر بهترین سیاستهای بازار ریزشی، میتواند روشی برای کسب سود در زمان زمستان بازار یک تریدر موفق شویم باشد.
ترید اصولی میتواند بسیار سودآور باشد، اما ترید فعالیت سادهای نیست و باید قبل از شروع این روش سرمایه گذاری نکاتی را بدانید.
چطور ترید را شروع کنیم و تریدر شویم؟
در ابتدا لازم است اشاره کنیم که ترید ارزهای دیجیتال فعالیت بسیار وقت گیر است و شما باید زمان خالی در طول روز را داشته باشید. شغل بسیاری از افراد امروزه ترید است و روزانه معاملات ارزدیجیتال یک تریدر موفق شویم را در هر ساعت انجام میدهند.
پس اگر زمان برای ثبت معاملات و حوصله مورد نیاز برای یادگیری را ندارید، بهتر است از دیگر روشهای سرمایه گذاری در بازارهای ارزدیجیتال استفاده کنید.
برای آنکه یک تریدر موفق شوید و ترید را شروع کنید، باید به دو بخش مهم یعنی آموزش و ابزارها توجه داشته باشید. نحوه مطالعه نمودارها، پیش بینی روند روزهای آینده قیمتی و بازار، بررسی ارزهای دیجیتال، تحلیل اخبار و موارد مشابه از پیش نیازهای یک تریدر موفق است و تمام آنها نیازمند یادگیری هستند.
مطالعه مقالهها و مشاهده ویدیوهای آموزشی اولین قدم برای شما است. شما باید با اصطلاحها و پیچیدگیهای بازار کاملا آشنا باشید و این توانایی را داشته باشید تا اتفاقات مداوم و روزانه بازار را تحلیل کنید. مطالعه، تمرین، تحلیل و معاملات بخشهای مهمی از زندگی روزمره تریدرها هستند.
همانند هر حرفه دیگری، ابزارها نیز نقش مهمی دارند. از ابزارهای تحلیلی گرفته تا صرافی مورد استفاده همگی میتوانند نقش تعیین کنندهای در میزان سود و ضرر شما داشته باشند.
به عنوان مثال، کارمزد بالا در یک ارز مانند قیمت خرید و فروش بیت کوین نامناسب صرافی میتواند منجر به از بین رفتن سود شما شود. به همین دلیل انتخاب یک صرافی مناسب و حرفهای اهمیت زیادی دارد و اگر نیازمند یک صرافی مناسب هستید، سرمایکس انتخاب مناسبی برای تریدرها است.
سرمایکس یکی از بزرگترین بازار ارزهای دیجیتال را در اختیار شما قرار میدهد و میتوانید معاملات بیش از 500 رمزارز متنوع را در سریع ترین زمان ثبت کنید. همچنین با پشتیبانی از زنجیره بایننس، کارمزد معاملات و انتقال ارزهای دیجیتال تا 99 درصد کاهش یافته است و شما به عنوان یک تریدر میتوانید به طور مداوم معاملات خود را با کمترین کارمزد ثبت کنید.
55 قانون برای کامل شدن به یک معامله گر ( تریدر ) حرفه ای در بازار بورس و فارکس
55 قانون برای کامل شدن به یک معامله گر ( تریدر ) حرفه ای در بازار بورس و فارکس
55 قانون زیر زیر یک متن خلاصه شده و به زبان ساده از پله ھای طی شده توسط جان پایپر تا رسیدن به جائی که اکنون در آن قرار دارد می باشد که به عقیده بنده تمامی تریدرھا و معامله گران تقریبا ھمه این پله ھا و یا بیشتر آنھا را باید طی کنند تا به مرحله ای برسند که بتوانند خود را تریدر بنامند .پیشنهاد میکنیم این قوانین را با دقت مطالعه کنید.
١ – کنجکاوی ما باعث می شود تا راجع به بازار مطالعات و تحقیقات اولیه ای را انجام دھیم .
٢ – یک یا دو کتاب و چند گزارش و مجله می خریم .
٣ – چیزھائی از بازار که به نظر ھم دوست داشتنی می رسند شما را ترغیب به تحقیق می کنند .
۴ – علاقه ای سطحی به بازار و تریدھای ھر از گاھی و عموما از دست دادن پول و گاھی ھم موفقیت ھای تصادفی را در این مرحله تجربه می کنیم .
۵ – عموما شکستھای خود را فراموش کرده و به موفقیتھای خود می بالیم و خودمان را تشویق و متقاعد می کنیم که
اگر این تکنیکھا را یاد بگیریم به پایان راه رسیده و موفقیتھای زیادی بدست خواھیم آورد .
۶ – چارتھای مخصوص به خودمان را را که احیانا بزرگتر از حد معمول ھم ھستند و چند اندیکاتور ھم روی آنھا رسم شده برای خود تھیه می کنیم .
٧ – روشی را برای ورود به بازار تھیه کرده و فکر میکنیم که این روش جز موفقیت چاره دیگری ندارد !
٨ – به صورت فعالی معاملات خود را آغاز میکنیم .
٩ – نتایج بما گوشزد میکنند که به ھمان سادگی که فکر میکنیم نیست و چند نکته را بایستی مراعات کرد .
١١ – به تریدھایمان ادامه می دھیم و نتایج نسبتا ) بد ( متفاوتی ایجاد می شوند ولی نه آنچنانکه علاقه مارا از بین ببرند .
١١ – ھمچنان نتایج خوب را انتظار میکشیم .
١٢ – حجم معاملات و مبالغ درگیر در آنھا افزایش می یابند .
١٣ – مطالعه و خواندن گزارشات ادامه می یابند اما اینھا جز به تنیدگی بیشتر اوضاع نمی انجامند . ھنوز نمیدانیم که چه باید بخواھیم .
١۴ – نمره موفقیت ما بالنسبه خوب است اما کمبود مھارتھای معاملاتی ما منجر به عدم بھره گیری و کسب سود شایسته از بازار میشود .
١۵ – بتدریج ترس از بازار در ذھن ما جای می گیرد ولی ھنوز اندر خم یک کوچه ایم .
١۶ – به ھمان روال قبل معامله می کنیم و به تعداد زیاد معامله کرده و از قانون معدل گیری گریزانیم . فقط موضوع مهم زمان است .
١٧ – یک سود بزرگ برای خود ثبت کرده و احساس اینکه ھمه چیز خوب پیش می رود در ما به اعتماد به نفس زیاد از حد منجر می شود .
١٨ – یک ضرر بزرگ می کنیم . از نظر روانی مساله شروع به بزرگ شدن می کند .
١٩ – یک کامپیوتر می خریم و شروع به بررسی اندیکاتورھای دیگر می کنیم .
٢١ – به دیگر بازارھا و روشھا نیز سرک می کشیم.
٢١ – بالاخره ھمه پول خود را از دست می دھیم .
٢٢ – بوضوح می فهمیم که به ھمان سادگی که می بینیم نیست .
٢٣ – به نظر می رسد که به این شیوه نمی توانیم ادامه دھیم .
٢۴ – در می یابیم که اطلاعات کافی برای کسانیکه می خواھند از این بازار کسب در امد کنند کافی نیست.
٢۵ – برای پر کردن این خلا سعی می کنیم که یک سیستم گزارش نویسی ایجاد کرده تا چگونگی اوضاع را به ما بگوید .
٢۶ – یک آنالیست را به ھمکاری دعوت می کنیم . توجه داشته باشید که این بدترین کاری است که شما می کنید و بهترین کار آن
است که یک نفر تریدر را به کمک بطلبید .
٢٧ – به ترید کردن ادامه می دھیم اما در سطوح پائین تر .
٢٨ – گزارشنویس روزانه را آغاز می کنیم که یک موفقیت فوری محسوب می شود .
٢٩ – تمام اینھا نیازمند تحقیقات و مطالعات و آنالیزھای شخصی زیادی است
اما باز ھم ھنوز بر ما روشن نیست که ترید کردن یک امر ذھنی است
و سایر مقولات بیرونی ) شامل روشھا کامپیوترھا و کارگزاران و (… تقریبا ھمه نامربوط ھستند البته تا وقتیکه شما از نظرذھنی آماده نباشید .
٣١ – ترس بر ما مستولی شده و ھنوز ھم شیوه خاصی نداریم .
٣١ – می فهمیم که ترید منطقی بدون داشتن یک شیوه مناسب نتیجه ای جز ناکامی ندارد .
٣٢ – بدنبال یک روش می گردید .
٣٣ – روشھای موجود در بازار به نظرتان مناسب نیشتند و شروع به طراحی یک روش مخصوص به خود می کنید .
٣۴ – با روش خود شروع به ترید می کنیم که البته کاری بس سخت است .
٣۵ – ما به دلایل قانع کننده ای برای تریدھای خود نمی رسیم ) چیزی که قبل از داشتن روشنیز به آن دچار بودیم ( اما در می یابیم که قبلا راجع یک تریدر موفق شویم یک تریدر موفق شویم به آن بررسی کرده ایم . جریانات درونی شما بکار می افتند .
٣۶ – می فهمیم که نکته اصلی در ترید کردن ھمانا ذھن ماست . حال می توانیم پیشرفت واقعی را شروع کنیم
٣٧ – شروع به تکمیل استراتژی خود کرده و با یک سایز مناسب ترید می کنیم .
٣٨ – اما ھنوز ھم دچار ترس ھستیم و این به مساله بزرگی تبدیل می شود .
قبلا یاد گرفتیم که کاھش ضررھا ضروری است و اما بخشدوم ) حفظ جریان سود ده ( را با وجود ترس نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم .
٣٩ – به ترید کردن خود ادامه می دھیم و به خود امیدواریم که خوب شود . بتدریج ترس رخت بر می بندد .
۴١ – ضربه بزرگ دیگری می خوریم .
۴١ – احساس بدی پیدا کرده و فکر می کنیم که بهتر است تسلیم شویم و یا شاید بهتر بود ھمان مرتبه اول و چند سال پیش که برای اولین بار کال شدیم تسلیم می شدیم .
۴٢ – به ترید خود ادامه داده و سعی می کنیم که از اعتماد به نفس زیادی پرھیز کنیم .
خودمان را به سیستم مدیریت استرس مسلح کرده به زودی یاد می گیریم که مراقبه کنیم )
چیزی که برای ھر تریدری ضروری است ( و در می یابیم که ھمیشه متواضع بوده و مانند ظرف خالی باشیم .
۴٣ – یک تریدر دیگر را به عنوان راھنما انتخاب کرده و او نیز یک روش را به شما معرفی می کند
که بلافاصله مورد پسند شما واقع شده و علت آن ھم وضعیت مناسب ) ذھنی ( شماست .
۴۴ – سیستم خودمان را می سازیم و آنرا توسعه داده که منجر به بهتر شدن نتایج و وضعیت ذھنی ما می شود .
دیگر ترس مساله مهمی نیست .
۴۵ – تصمیم به ملاقات با یک مربی روانشناس معاملات می گیریم .
مقاله مرتبط : روانشناسی بازار بورس و سرمایه گذاری چیست
۴۶ – سود بزرگی را به دلیل اجازه دادن به جریان سود ده در یک معامله به ثبت می رسانیم .
ما ھمان کاری را می کنیم که ھر تریدر موفقی انجام می دھد .
آیا دوباره ھم این ترفند را می توانیم بکار ببندیم؟
۴٧ – شروع به دور شدن از ترس و رسیدن به مرحله ریسک محوری می کنیم .
۴٨ – می فهمیم که وضعیت ذھنی ھمه چیز است و آرامش داشتن امری حیاتی است و باز ھم سایز پوزیشنھای خود را کم می کنیم .
۴٩ – چند روزی را با گروه معاملاتی مربی روانشناس خود بسر می بریم .
۵١ – شروع به سود کردن با روش پایدار می کنیم .
۵١ – باز کمی به خودمان غره می شویم ! اما این بار می فهمیم که اشتباه کرده و با ضرر کمی آنرا محدود می کنیم
و باز به خودمان یادآوری می کنیم که متواضع بمانیم .
۵٢ – بعضا به صورت ناخودآگاه ترید می کنیم . در این کار داریم حرفه ای می شویم .
۵٣ – می دانیم که چالشھای زیادی پیشرو داریم اما با اعتماد به نفسآنھا را رفع می کنیم .
۵۴ – متوقف کردن پول یک مساله می شود . حقیقتا ما در یک دنیای پر از فراوانی زندگی می کنیم .
۵۵ – در می بابیم که زندگی ما بواسطه ترید کردن بھتر شده و در بسیاری از زمینه ھای زندگی به خواسته ھایمان می رسیم
یک تریدر موفق شویم
شناخت بازارهای مالی، داشتن دانش و تسلط کامل بر اصول معاملهگری از جمله مواردی است که باید قبل از ورود به بازارهای مالی در نظر گرفت تا بتوان در این بازارها سود کرد و میزان زیانهای خود را به حداقل رساند. هرچقدر درک بهتر، وسعتر و واقع بینانهتری نسبت به اقتصاد کلان در دنیا داشته باشیم و حوادث و اتفاقات مهم دنیا را دقیقتر تحلیل کنیم؛ معاملهگر موفق تری خواهیم بود. در همین راستا به سراغ سونیا بیکزاده، یکی از معاملهگران موفق بازارهای مالی رفتهایم تا از ایشان درباره چند قاعده مهم و بنیادی در بازارهای مالی سوالاتی بپرسیم. در ادامه با این گفتگو همراه باشید.
لطفا در مورد خودتان، سابقه تحصیل و فعالیتتان دربازارهای مالی توضیح بفرمایید.
بنده سونیا بیک زاده هستم دانش آموخته مدیریت اجرایی در مقطع کارشناسی ارشد که پس از مهاجرتم به ترکیه از سال ۹۸ به صورت تمام وقت و با هدف کسب درآمد در بازارهای مالی مشغول به فعالیت هستم.
در سال ۹۲زمانی که مشغول به تحصیل در رشته MBA بودم، در دورههای آموزشی تحلیلگری سازمان بورس و اوراق بهادار تبریز شرکت کردم و همزمان به بازار جهانی ارز علاقمند شدم. اما در آن زمان به خاطر فعالیت تمام وقت در کارخانجات، امکان فعالیت مداوم در بازارهای مالی را نداشتم تا اینکه در سال ۹۸ به ترکیه مهاجرت کردم و به صورت تمام وقت تا به امروز در بازارهای مالی فعال هستم. همچنین دو سال پیش یک شرکت تجاری-مشاورهای در ترکیه تاسیس کردم و هم اکنون به عنوان مدیرعامل این شرکت مشغول به فعالیت در شهر استانبول هستم.
چرا فعالیت آموزشی و مشاوره ای در بازارهای مالی برایتان حائز اهمیت است؟
فعالیت آموزشی و مشاوره ای در بازارهای مالی را به دو دلیل مهم دوست دارم: اول اینکه در خانواده ای معلم به دنیا آمده ام و عاشق تدریس هستم. دوم و مهم تر اینکه، همزمان با تدریس و مطالعه بازارهای مختلف، خودم هم کنار مخاطبانم و با همراهی ایشان یاد میگیرم و رشد میکنم.
همان طور که میدانید ژورنال نویسی در بازارهای مالی یکی از اصول معاملهگری صحیح است. لطفا بفرمایید که ژورنال نوسی به چه معناست و چطور ژورنال ترید داشته باشیم؟
در ابتدا باید تأکید کنم که بهویژه هنگام آغاز به فعالیت در هر بازاری ژورنال نویسی یا داشتن دفتر معاملاتی از ضروریات است و کمک شایانی به رشد و یادگیری معاملهگر میکند، بهطوریکه تأثیر آن خیلی بیشتر از شرکت در هر سمیناری یا مطالعه هر استراتژی است. ژورنال نویسی بر دو نوع است: نوع اول صرفا ارائه گزارش عملیات انجام یافته طی معامله است و معمولا بهصورت فایل اکسل تهیه میشود. این همان گزارشی است که از پلتفرم های معاملاتی نظیر متاتریدر تحت عنوان استیتمنت حساب میتوان گرفت، که فقط شامل نقاط ورود و خروج، میزان سود و ضرر، استاپلاس و سایر تصمیمات در حین انجام معامله است. اما علت معامله تریدر، در این گزارش درج نمیشود.
نوع دوم ژورنال، شامل گزارش تحلیلی از آنچه حین معاملات انجام داده ایم است. یعنی دلیل و تحلیل ورود به معامله، نتیجه معامله و درسی که ازین معامله گرفته ایم را شامل میشود. نوع دوم ژورنال نویسی به تنهایی یک کلاس درس است و در بهبود و افزایش بازدهی معاملات تریدر بسیار مهم است. در واقع بزرگترین تأثیر ژورنال نویسی در این است که با شناخت بیشتر روان خود و ارزیابی دلیل تصمیمات خود در معاملهگری گامهای بسیار مؤثری برای کنترل روان میتوان برداشت.
به نظر شما اخبار چه تاثیری بر بازارهای مالی دارد؟ چطور استراتژی معاملاتی بر اساس اخبار داشته باشیم.
در ابتدا باید تأکید کنم که این استراتژی برای معاملهگران خرد مناسب نیست و من نسبت به آن توصیه نمیکنم اما آن دسته از معاملهگرانی که به هر سه تحلیل بنیادی و تکنیکال و سنتیمنتال تسلط دارند و آموزش دیدهاند، با اطلاع از ریسکهای ذاتی آن میتوانند در تایم فریم های معاملاتی پایین از ین استراتژی بهره ببرند. لازمه انجام معاملات هنگام انتشار اخبار، داشتن سرعت عمل بسیار بالا (اینترنت پرسرعت هم بهعنوان زیرساخت باید وجود داشته باشد) ، قدرت تجزیه و تحلیل بالا به پشتوانه اطلاعات تحلیلی قوی و تسلط کامل بر روان، است.
چند نوع تحلیل در بازارهای مالی داریم و کدام تحلیل در بین معاملهگران بیترین استفاده را دارد؟
در هر بازاری سه نوع تحلیل را بایستی درنظر داشته باشیم که شامل تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال و تحلیل سنتیمنتال یا انتظارات بازار است. هر کدام ازین تحلیل ها نقش و اثر خود یک تریدر موفق شویم را دارند و هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
اما در این میان تحلیل تکنیکال در هر بازاری بیشتر مورد توجه است و مخاطب بیشتری دارد و تحلیل فاندامنتال کمتر مورد اقبال است. علت آن هم این است که در مقایسه با تحلیل تکنیکال، یادگیری تحلیل بنیادی نیاز به زمان بیشتر و مطالعه وسیع برای درک عمیق تر دارد. اما به شخصه باور دارم که بدون تحلیل بنیادی و عدم اطلاع از دلایل حرکت قیمتها تحت شرایط مختلف، قسمتی از اطلاعات مهم و موردنیاز در بازار را حذف خواهیم کرد لذا از این منظر تحلیل بنیادی، تحلیل عمیق تری است.
به نظر شما کدام نوع تحلیل، جامعتر است؟
اگر دانش مناسبی از تحلیل بنیادی و انتظارات بازار (سنتیمنت بازار) داشته باشید، زودتر از بقیه، حرکات قیمتی را تشخیص داده و وارد عمل میشوید. برنده بازار های مالی کسی است که سریعتر از بقیه بوی تغییرات قیمت و تغییر روندها را هنگام انتشار دادههای اقتصادی از ماهها پیش تشخیص دهد.
سیاست های اخیر فدرال رزرو چه سمت و سویی دارد و این سیاستها چه تاثیری بر روی بازارهای مالی دارد؟
از اوایل سال جاری میلادی فدرال رزرو بهخاطر تورم فزایندهای که نشانههای آن در سالهای گذشته آغاز شده بود پایان سیاست انبساطی را اعلام و فرایند تیپرینگ یا به عبارت دیگر سیاست انقباضی را در پیش گرفت.
افزایش نرخ بهره، ابزاری برای مقابله با تورم است، به بیان خیلی ساده وقتی پول بهای بیشتری پیدا میکند، پول از بازارهای مختلف به سمت بانک ها انتقال پیدا میکند لذا نرخ بهره بالای بانکهای مرکزی باعث افت شاخص بازار سهام و بالارفتن نرخ ارز آن کشور (در اینجا منظور دلار است) میشود.
لازم به ذکر است که در بازار یک تریدر موفق شویم جهانی ارز، از اختلاف نرخ بهره در مورد ارزهای کشورهای مختلف و با اطلاع از سیاستهای بانکهای مرکزی مربوطه، میتوان بهعنوان یکی از اطلاعات لازم برای ارزشگذاری ارز کشورها استفاده کرد.
چطور متوجه افزایش یا کاهش نرخ بهره شویم؟ آیا نشانه ای وجود دارد که قبل از اعلام رسمی آن، متوجه این تغییرات شویم و در تحلیل خود از آن استفاده کنیم؟
یکی از بهترین روشها برای اطلاع از افزایش یا کاهش نرخ بهره متعلق به دولتهای مختلف، پیگیری و مطالعه سخنرانی های اعضاء بانکهای مرکزی آنها است.
حتی شناسایی موضع گیری اعضاء که هاوکیش (سیاست پولی انقباضی) هستند یا داویش (سیاست پولی انبساطی) به ما کمک میکند که از محتوا و ماهیت صحبتهای آنها جهتگیری سیاستها را پیش بینی کنیم.
قبل از اینکه سیاستهای موجود تغییر کند، از حدود یکسال قبل نشانهها را در سخنان رؤسا و اعضا میتوان متوجه شد. در واقع بهعنوان یک معاملهگر بازار ارز یا سهام، ضروری است که قبل از اعلام رسمی اقدامات لازم را انجام دهید و پوزیشنهای معاملاتی خود را تعیین کنید. حرکات قیمتها قبل از اعلام رسمی آغاز میشود و در واقع پیش بینیها از میزان نرخ بهره قبلا توسط بازار قیمت گذاری میشود.
در پایان اگر توصیهای دارید بفرمایید.
برای داشتن آنچه شما را خوشحال میکند باید تلاش کنید، زندگی ساختنی بی پایان است و تنها چیزی که به شما زنده بودنتان را یادآوری میکند حرکت، شور و اشتیاق شما برای بهدست آوردن تجربه های جدید و ساختنهای بیپایان است.
بازار هم مانند زندگی هر لحظه در حال نو شدن است و هر لحظهاش یادآور زندگی متلاطم ماست که باید آگاهانه قدم برداریم تا اسیر امواج خروشانش نشویم.
روانشناسی بازار ارز دیجیتال | سفر به ذهن تریدرهای موفق!
روانشناسی بازار ارز دیجیتال یکی از مهمترین عوامل موفقیت در این بازار است که کمتر به آن توجه شده است. وقتی صحبت از بازار کریپتوها و معامله رمز ارزها به میان میآید، دانش تحلیل و معاملهگری اولین مسئلهای است که مهم جلوه میکند. شاید فکر کنید هر زمان تحلیل تکنیکال را فول یاد گرفته و بر تحلیل بنیادی مسلط شوید، یک معاملهگر شکست ناپذیر خواهید شد! اما تجربه ثابت کرده که یک تحلیلگر خوب، لزوماً یک تریدر خوب نیست! تحلیلگران حرفهای زیادی بودهاند که با بهترین استراتژیهای تحلیل، به دفعات از بازار شکست خوردهاند.
آن هنگامی که رمز ارز ما افزایش قیمت چشمگیری داشت و به طمع سود بیشتر از فروشش خودداری کردیم، گواه این است که علم روانشناسی بازار ارز دیجیتال چقدر با اهمیت است. دانش روانشناسی بازار به ما کمک میکند نه تنها احساسات خود را کنترل کنیم بلکه از آنها در جهت کسب سود استفاده کنیم.
اکثر معاملهگران هنوز اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال را درک نکردهاند. احساسات شما و سایر تریدرهای بازار به قدری موثر است که حتی گاهی جهت بازار را تغییر میدهد. مطالعه این مطلب برای شما ضروری است چون کمک میکند از احساسات خود به هنگام معامله، در راستای موفقیت استفاده کنید.
اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال
پیش از آن که به تعریف روانشناسی بازار کریپتوها بپردازیم، با هم اهمیت آن را در موفقیت بررسی خواهیم کرد. بازار ارزهای دیجیتال دارای سه بعد است که عبارتند از:
- بُعد تحلیلی
- بُعد روانشناسی
- بُعد مدیریت سرمایه
اکثر تحلیلگران کل انرژی خود را روی بُعد تحلیلی بازار گذاشته و به آن دو بُعد دیگر کمتر میپردازند. شناخت کامل نسبت به همهی ابعاد بازار ضروری است. تحلیلگری و تریدینگ دو دنیای متفاوت هستند. افرادی هستند که در حوزه تحلیل استاد بوده؛ اما بُعد روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا بُعد مدیریت سرمایه در آن را نادیده گرفته و به همین دلیل نتوانستند تریدرهای خوبی باشند. در مقابل افرادی هستند که خیلی هم در تحلیل ماهر نیستند؛ اما تریدرهای خوبی هستند. تریدر حرفهای یک دوره تحلیل و مدیریت سرمایه را پشت سر گذاشته و اصول روانشناسی بازار را رعایت میکند.
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی به طور کل مطالعه و علم به رفتار افراد است؛ اما وقتی از روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا کلاً بازارهای مالی صحبت میکنیم، منظور چیست؟ روان شناسی بازار یا ترید به مجموعه رفتارهایی گفته میشود که به معاملهگر کمک میکند احساساتش را کنترل کرده و از آنها در جهت پیروزی در معاملات استفاده کند. روانشناسی بازار یعنی علم به حرکت یک بازار با توجه به واکنشها و شرایط احساسی افرادی که در آن فعال هستند.
در تعریفی دیگر ، به احساسات و رفتارهایی اشاره دارد که در زمان معامله بروز میکنند. احساساتی که تصمیمات تریدر را تحت تاثیر قرار میدهد. علم روانشناسی معامله یا بازار ارزهای دیجیتال در پی شناخت این احساسات و رفتارها است. در معاملهگری دو نوع احساس به شدت موج میزند که یکی ترس و دیگری طمع میباشد. سایر احساساتی که در ترید بروز می کنند عبارتند از: امید، خشم، هیجان، اضطراب، یاس، ریسکپذیری و.
تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال در معاملات خود استفاده میکنند نیز میتوانند از روانشناسی بازار بهره ببرند. بررسی نمودار قیمت کریپتوها قطاری از احساسات معاملهگران را به نمایش میگذارد. شناخت احساسات حاکم بر بازار، فرصتهای سودده بسیاری به بار میآورد.
احساسات عمده تریدرها که بر بازار ارز دیجیتال موثر هستند
طمع ، زیاده خواهی و تمایل شدید انسان به پول است. این حرص آنقدر زیاد است که گاهی منطق انسان را ضایع میکند. این ویژگی مقدمهی بسیاری از رفتارها و تصمیمات یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود. بارها شده در معاملهای به سود مطلوب رسیدیم اما همین حرص نگذاشته از معامله خارج شویم. ارز دیجیتالی را بدون آن که خوب بشناسیم خریداری کردهایم فقط چون قیمت آن به سرعت رشد کرده است. این رفتارها و سایر رفتارهای مشابه آن همگی از طمع ما تریدرها نشات میگیرد.
ترس ، احساس دیگری است که موجب میشود معاملهگران معاملات خود را زود ببندند. تریدرها از ضررهای بزرگ ترسیده و ریسک منطقی و لازم را نمیپذیرند. هرگاه بازار ارزهای دیجیتال روند نزولی به خود میگیرد، احساس ترس تریدرها آنها را به سرعت از بازار خارج کرده و فشار عرضه در بازار شدت میگیرد. علم به روانشناسی بازار کمک میکند ما این احساس ترس را شناخته و کنترل کنیم.
امید ، افراد به امید کسب سود وارد بازارهای مالی میشوند. اصلاً اگر امید به سود کردن نباشد، انگیزهای نیز برای ورود به بازار وجود نخواهد داشت. امید یک تریدر را به تحرک در میآورد. البته اگر امید و انتظار بیش از حد باشد، تهدیداتی ناشی از اغراق در تواناییها پدید میآید. امید یک تریدر موفق شویم و انتظار باید با استدلال و محاسبات منطقی همراه باشد.
چرخه احساسات تریدرها در بازار
روانشناسان معتقدند که نوسانات قیمت در بازار متاثر از احساسات افراد است. عملاً رشد بازار به علت نگرش مثبت و اعتماد به نفس مشارکتکنندگان است. یعنی یک موج از احساسات مثبت تقاضا را افزایش میدهد. در مقابل احساست منفی نیز منجر به افزایش عرضه در بازار خواهد شد.
احساسات در بازار صعودی یا گاوی
از نظر روانشناسی بازار ، هنگامی که یک بازار روند صعودی دارد، سه نوع احساس در آن شدت میگیرد:
- خوشبینی
- حرص و طمع
- اعتماد به نفس
اغلب، همین احساسات منجر به شدید شدن خریدها در بازار میشود. در چرخه روانشناسی بازار، احساسات اثر چرخشی دارند. در واقع احساسات مثبت حاکم بر بازار با افزایش قیمتها مثبتتر میشوند. همین امر، به عواطف بازار سیر صعودی بخشیده و آن را به سمت بالاتر میکشاند.
گاهی همین شور افراد میتواند باعث شکلگیری حباب قیمت در بازار شود. در چنین شرایطی اکثر تریدرها هیجانزده و غیرمنطقی میشوند. فراموش میکنند ارزش واقعی آن دارایی چقدر است و فقط به امید ادامه یافتن روند صعودی بازار، آن را میخرند. اینجاست که طمع به میان میآید و چشم منطق تریدرها را میبندد.
احساسات در بازار نزولی یا خرسی
از نظر روانشناسی بازار ، در بازاری که روند نزولی دارد، افراد احساس اندوه را تجربه میکنند. عصبانیت، افسردگی و احساسات نظیر این در افراد بروز خواهد کرد. آن احساس سرخوشی و طمع در افراد تبدیل به احساس ناخرسندی میشود. همین طور که بازار روند نزولی خود را طی میکند، احساسات حاکم بر بازار منفی و منفیتر خواهند شد. این احساسات معمولاً شامل اضطراب و وحشتزدگی هستند.
در این شرایط سرمایهگذاران به دنبال علل کاهش قیمت ها میگردند. آنها نمیخواهند باور کنند روند صعودی به پایان رسیده است و وارد مرحله انکار میشوند. در حقیقت سعی در حفظ جایگاه خود دارند چون فکر میکنند برای فروش دیر شده و بازار دوباره برمیگردد. پس از آن که قیمتها حتی از این هم پایینتر آمدند، ترس و وحشت بازار را به سمتی هدایت میکند که سرمایهگذاران تسلیم شده و در پایینترین قیمت دارایی خود را میفروشند.
وقتی بازار به این نقطه یعنی کف قیمت میرسد، روند نزولی متوقف شده و به ثبات خواهد رسید. اینجا احساس خشم و عصبانیت وجود سرمایهگذار را فرا خواهد گرفت. در نهایت با بهبود وضع بازار مجدد احساس امید و انتظار، سرمایهگذاران را به بازار جذب خواهد کرد.
کنترل احساسات به کمک روانشناسی در بازار ارز دیجیتال
تا به حال دیدیم که درصد تصادفات یک راننده که چند سال است گواهینامه گرفته بیشتر از یک راننده آماتور است. آن راننده که خیلی وقت است رانندگی میکند، به دلیل با تجربه بودن برخی احتیاطها را کنار میگذارد. در حالیکه راننده آماتور بی ادعا تک تک موارد را رعایت میکند.
در بازار ارزهای دیجیتال نیز همین موضوع صدق میکند. تحلیلگران حرفهای در هنگام معامله اهمیت احساسات درون خود را نادیده میگیرند. خیال میکنند استادانه تحلیل میکنند و ترید کرده، سود میبرند؛ اما اگر به احساسات خود نپردازند، اگر راه کنترل احساسات خود را نیابند، ممکن است تحت کنترل احساسات خود تصمیمات اشتباهی بگیرند.
برای آن که از یک تحلیلگر خوب به یک تریدر خوب تبدیل شوید به موارد زیر نیاز دارید:
- آرامش روان
- بالا بردن سرعت تصمیمگیری
- بهبود سرعت عمل
- کنترل احساسات ترس و طمع
- تسلط بر غرور
- پذیرش شکست و دوباره شروع کردن
داشتن چنین مهارتهایی به نظر من شصت هفتاد درصد کار است که در هیچ کلاس و آموزشگاهی تدریس نمیشود. این مسائل را خود شما باید در درون خود کشف کنید.
جمعبندی
روانشناسی بازار یکی از ابعاد بازار دیجیتال است که نادیده گرفتن آن مانع موفقیت ما خواهد بود. ما به کمک روانشناسی بازار و معامله میتوانیم از حالات روحی خود برای سوق دادن معاملات به سمت سوددهی استفاده کنیم. روانشناسی علاوه بر شناخت احساسات و ویژگیهای شخصیتی موثر در تریدها، تکنیکهایی به ما ارائه میدهد تا کمتر احساس سردرگمی و ناتوانی کنیم. در مطالب بعدی شما را با این فوت و فنهای روانشناسی ترید در بازار ارزهای دیجیتال آشنا خواهیم کرد.
نظر شما در این باره چیست؟ به نظر شما دانش تحلیل به تنهایی کافیست؟ آیا واقعا روانشناسی بازار تا این حد با اهمیت است یا خیر؟ نظرات خود را در قسمت دیدگاه یک تریدر موفق شویم با ما به اشتراک بگذارید.
آیا یک فرد معمولی میتواند در معاملات ارزهای دیجیتال موفق شود؟
دنیای معاملات ارزهای دیجیتال، دنیایی پیچیده و پرپیچ و خم است، مخصوصاً برای تازهکارها. در میان افرادی که سالها تجربه و دانش در حوزه معاملات داراییهای مختلف دارند، افراد معمولی و تازهکار تا چه اندازه شانس موفقیت خواهند داشت؟ نویسنده و معاملهگر ارزهای دیجیتال، بنجامین پایروس (Benjamin Pirus)، در مقالهای که در کوین تلگراف منتشر کرده است، با مقایسه رویکرد معاملهگران حرفهای و آماتور، شانس موفقیت افراد معمولی را که از خانه و با ابزارهای معمولِ معاملهگری قصد کسب سود دارند، میسنجد. در این مقاله، پایروس با کمک سه معاملهگر و تحلیلگر برتر، بیل هرمان (Bill Hermann)، متیو فیک (Matthew Ficke) و دیوید کارمن (David Carman)، زیر و بم معاملهگری خُرد و کلان را نشان داده است.
معامله ارزهای دیجیتال یک بازیِ مجموع صفر با برندگان و بازندگان مشخص است. بازی مجموع صفر یعنی سود شما دقیقاً از ضرر فرد دیگری بهدست میآید. معاملهگران بسیاری در شبکههای اجتماعی توییتر و یوتیوب ادعا میکنند که در این حوزه رقابتی، سود فراوان کسب کردهاند. بازیگران حرفهای، معاملات سودآوری برای مؤسساتی مانند شرکتهای سرمایهگذاری گلکسی دیجیتال (Galaxy Digital) و پانترا کپیتال (Pantera Capital) انجام میدهند؛ اما استراتژی این افراد با معاملهگران خُرد که از خانه معامله میکنند، چه تفاوتی دارد؟ آیا اصلاً روشهای معاملات خُرد کارآمد هستند؟
بیل هرمان، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری ویلشایر فینکس (Wilshire Phoenix) در مصاحبهای اظهار داشت:
بهطور کلی، مسیر مؤسسات بزرگتر مشخص نیست و این مؤسسات عموماً بر بازارسازی تمرکز دارند.
درواقع، هرمان معتقد است که مؤسسات براساس مسیر مشخصی معامله نمیکنند. معامله کردن براساس یک مسیر مشخص، بهمعنای موقعیتگیریهای لانگ و شورت (سود بردن از صعود یا سقوط قیمت در صرافیها) است که با توجه به وضعیت افتوخیزهای بازار انجام میشود. در مقابل، استراتژیهای معاملاتی که مسیر مشخصی ندارند، از محصولات، رباتها و سایر جوانب مختلف معاملات برای کسب سود خارج از حرکات صعودی و نزولی روند بیت کوین استفاده میکنند. معاملات خُرد اغلب شامل روشهای کاملاً متفاوتی نسبت به معاملات کلان هستند و معاملهگران خُرد، خود باید شیوه دستیابی به موفقیت را یاد بگیرند و پیدا کنند.
اغلب معاملهگران شکست میخورند
اغلب معاملهگران شکست میخورند
معاملات ارزهای دیجیتال، از بسیاری جهات شبیه به معاملات سهام، قراردادهای آتی و فارکس است. معاملهگران از نمودارهای قیمت، اندیکاتورهای مربوط به تحلیل تکنیکال و محرکهای فاندامنتال برای یافتن منطق معاملاتی خود استفاده میکنند تا پس از ساعتها آزمون و خطا، بالاخره استراتژیهای معاملاتی خود را بیابند.
در مقالهای که در وبسایت آموزشی تریدسایتی (Tradeciety) منتشر شده است، نقلقولی از کتاب «آیا معاملهگران روزانه بهطور منطقی تواناییهای خود را میشناسند؟» (Do Day Traders Rationally Learn About Their Ability) ذکر شده است. در این نقلقول آمده است:
فقط بخش اندکی از معاملهگران روزانه سود خوبی به دست میآورند؛ یعنی بهطور میانگین، حدود ۱.۶ درصد از معاملهگران در سال. با این حال، این معاملهگران بسیار فعال هستند و ۱۲ درصد از تمام فعالیتهای معاملاتی روزانه متعلق به آنهاست.
با این حال، معاملهگری بسیار دشوار است. برخلاف ورزش و سایر رویدادها که افراد از سطوح مبتدی شروع میکنند، هنگامی که فردی وارد دنیای معاملات یا سرمایهگذاری میشود، درواقع وارد زمینی شده است که رقبای او حرفهایترین افراد در این صنعت هستند. دقیقا شبیه به اینکه یک فرد معمولی به یکباره از خیابان وارد یک مسابقه حرفهای بسکتبال انبیاِی شود. نتیجه این کار برای این فرد معمولی، چندان خوشایند نخواهد بود.
تغییر چشمگیر معاملات بعد از خلوت شدن تالارهای بورس
دیوید کارمن، معاملهگر سابق قراردادهای اختیار معامله در تالار بورس شیکاگو و همبنیانگذار مرکز فناوری فینتنک (FinTank)، طی مصاحبهای اظهار داشت:
بهنظر من، تعداد بسیار کمی از معاملهگران خُرد واقعا موفق هستند. بسیاری از معاملهگرانی که در تالار بورس معامله میکردند، نتوانستند خود را با معاملهگری الکترونیک وفق دهند. به جز عدهای معدود، بقیه بهکل از معاملات دست کشیدند. سود معاملات در تالار بورس به کارگزارها بستگی داشت. با معاملات الکترونیک، دیگر از آن مزیت معاملاتی خبری نیست.
مزیت معاملاتی (trading edge) یک برتری خاص معاملاتی است که معاملهگر با استفاده از رویکرد، ارتباط یا تکنیکی خاص به دست میآوَرَد و بهوسیله آن نسبت به سایر معاملهگرها برتری پیدا میکند. بهعقیده کارمن، دیگر آن روزها گذشتهاند که تالارهای پرازدحام بورس، مملو از شرکتکنندگانی میشدند که برای ثبت و انجام معاملات در حال فریادکشیدن بودند. معاملات در تالار بورس به کارگزارانی در همان تالار نیاز داشت که طبق درخواست معاملهگران وارد موقعیتها شده، یا از آنها خارج شوند. شناخت کامل کارگزار، یک مزیت معاملاتی محسوب میشد. با دیجیتالیشدن معاملات، این مزیت معاملاتی در بازار بورس نیز از بین رفت.
حرفهایهایِ مجهز در مقابل تودههایِ خودآموخته
معاملهگران سازمانی اساسا بهجای سایر افراد یا شرکتها معامله میکنند و از سرمایهای که این نهادها در اختیارشان گذاشتهاند، استفاده میکنند. این معاملهگران با بهکارگیری دستورالعمل، ابزار و فناوری شرکتی که برای آن کار میکنند، مدیریت سرمایههای کلان را برعهده دارند. علاوه بر این، این شرکتها اغلب معاملهگران باسابقه و باتجربهای را استخدام میکنند که رزومه موفقی در این حوزه داشته باشند و یا افراد بااستعدادی باشند که دانش برنامهنویسی قابلتوجهی دارند و تازه وارد این حوزه شدهاند.
در سوی دیگر، معاملهگران خُرد قرار گرفتهاند. این دسته شامل هر فردی میشود که دسترسی به اینترنت و پولی برای سرمایهگذاری داشته و در مکانی زندگی کند که مجاز به انجام معاملات باشد. موانع ورود به معاملات ارزهای دیجیتال اغلب کمتر از موانع ورود به معاملات بازار سنتی هستند. کاربران میتوانند به راحتی از یک صرافی به صرافی دیگر کوچ کنند و با استفاده از ارزهای دیجیتال یا انتقالات حساب بانکی، سرمایه فعالیتهای خود را تأمین کنند.
این افراد اغلب بهدنبال کسب درآمد اضافی و مدیریت سرمایه شخصی هستند. بسیاری از علوم و شیوههای معاملات بهشکل آنلاین و یا در کتابها موجود است و در دسترس هر فرد مبتدی و باانگیزهای قرار دارد. علاوه بر این، کلاسهای آموزشی معاملهگری نیز بهصورت آنلاین وجود دارند. با این حال، اینترنت پر از اطلاعات اشتباه و افرادی است که خود را متخصص معرفی میکنند و اطلاعاتی را منتشر میکنند که صحت و کارآیی آنها مشخص نیست. به هر حال، معاملات آنلاین با تمام مزایایی که با خود دارد، معایبی نیز نسبت به معاملات سنتی و دادوفریادهای معاملهگران برای خرید و فروش دارد.
حتی در صورت داشتن بهترین و موثقترین اطلاعات، باز هم معاملات باید متناسب با هر فرد تنظیم شوند. استراتژیای که ممکن است برای یک فرد یک تریدر موفق شویم کار کند و تأثیرگذار باشد، احتمال دارد برای فرد دیگر کار نکند. در این حوزه، نبرد احساسات، نظم و ساماندهی حاکم است.
معاملاتِ متفاوتِ سازمانها و معاملهگرانی که سرمایه کلان دارند
از آنجا که معاملهگران سازمانی، معاملات با اندازه بزرگتر را انجام میدهند، باید روش متفاوتی برای معاملات خود داشته باشند. آنها نمیتوانند به سادگی هر دارایی مفروضی را با هر قیمتی بخرند، بدون اینکه تغییری، هر چند اندک، در قیمت آن دارایی ایجاد نکنند.
طبق گفتههای هرمان، این معاملهگران رویکردی متفاوت نسبت به معاملهگران خُرد دارند. معاملهگران خُرد اغلب با توجه به افت و خیز بازار تصمیم میگیرند و معامله میکنند. هرمان، با اشاره به ابزارهای محبوب تحلیل تکنیکال نمودارها، گفت:
معاملهگران خُرد اغلب در مسیری مشخص و با تعصب معامله میکنند. استراتژی آنها براساس جهت حرکت بازار و اندیکاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) و اندیکاتور استوکستیک (Stochastics) بنا شده است. این روش خوب در کمترین زمان، دید خوبی از بازار به شما ارائه میدهد و میتواند برای تشخیص واگراییها مفید واقع شود. با این حال، اِعمال این اندیکاتورها در یک نمودار، کاری که بسیاری از معاملهگران خُرد انجام میدهند، یک اشتباه است؛ چون اساساً همه روایتی مشابه را ارائه میدهند.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال اَشکال و اندازههای مختلف دارند. دستههای مختلفی از اندیکاتورها برای سنجش عواملی از جمله حجم، مومنتوم (سرعت تغییر قیمت) و زمان استفاده میشود. همانطور که هرمان اشاره کرد، استفاده از چندین اندیکاتور مختلف از یک نوع و در یک زمان، کارآیی چندانی ندارد؛ زیرا همگی از راههایی که تفاوت اندکی دارند، به نتیجهای یکسان میرسند.
روشهای معاملهگران خُرد
در بسیاری موارد، معاملهگری خُرد با استفاده از تعدادی تکنیک، الگو، و اندیکاتور در نمودارهای مختلف انجام میشود. کارآیی این روشها بستگی به نحوه استفاده از آنها دارد. بسیاری گروههای آموزشی، کلاسهای آنلاین و ویدئوهای یوتیوب وجود دارند که این روشها را آموزش میدهند. اما شما به کدام مورد اطمینان دارید؟
کارآیی و عملکرد هر رویکرد و ابزار، بستگی به معاملهگری دارد که از آن استفاده میکند. معمولا این ابزارها براساس فاکتورهایی که معاملهگر در نظر میگیرد، درصد موفقیت او را در یک معامله خاص بالاتر میبرند. با این حال، چنین ابزارهایی بههیچوجه تضمینی برای موفقیت حتمی نیستند. هرمان در این خصوص اظهار داشت:
فراوانی اندیکاتورها یا حتی استراتژیها در اینترنت از کنترل خارج شده است. بسیاری از وبسایتها درباره سادگی معاملات ادعاهای عجیب و غریب میکنند و وعده سودهای کاملا غیرواقعی میدهند. هیچ اندیکاتور تکنیکالی جادو نمیکند. البته، این بدان معنا نیست که معاملهگران خُرد سود نمیکنند؛ فقط به کار و تلاش زیاد بستگی دارد. باید به استراتژی خود وفادار باشید و مزیت معاملاتی و برگ برنده خود را پیدا کنید.
طبق گفتههای هرمان، معاملهگران سازمانی از اندیکاتورها و استراتژیهای معاملاتی که در بین معاملهگران خُرد رایج است، استفاده نمیکنند. بهعقیده او تفاوت بین روش معاملاتی معاملهگران سازمانی و خُرد، «زمین تا آسمان است».
معاملهگران سازمانی که مسیر مشخصی در معاملات خود دارند، چندین عامل مختلف از جمله مومنتوم، قیمت و حجم معاملات را با هم ترکیب میکنند. بررسیِ تنها یک معیار یا ابزار بهتنهایی، کارآمد نیست و به معاملهگر دیدگاه کاملی از وضعیت بازار ارائه نمیدهد. با این حال، ترکیب اندیکاتورها و جوانب مختلف بازار میتواند نتایج بسیار متفاوتی به همراه داشته باشد. هرمان توضیح داد:
فرقی نمیکند که سرمایهگذار سازمانی باشید یا خُرد؛ نتیجهی ابزارهای تحلیل بسیار قدرتمند خواهد بود.
معاملهگری خُرد میتواند نتیجهبخش باشد
با معاملهگری خُرد میتوان کسب درآمد کرد؛ اما، گفتنش سادهتر از عملکردن است. تحلیلگر ارزهای دیجیتال در کانال تلویزیونی سیانبیسی افریکا (CNBC Africa) و شخصیت برجسته توییتر، بیگچدز (BigCheds)، به مواردی مشابه آنچه هرمان گفته بود، اشاره نکرد. با این حال، او چند شیوه مهم دیگر را در معاملهگری خُرد برشمرد. او در مصاحبهای اظهار داشت:
کلید موفقیت در معاملات خُرد ارزهای دیجیتال، مدیریت ریسک است.
بهعقیده بیگچدز، مدیریت ریسک شامل برنامهریزی دقیق برای میزان ضرری است که یک معاملهگر میتواند در یک معامله مفروض متحمّل شود و در عین حال، بتواند با معاملات بعدی همگام شده و شانس خود را در آنها نیز بیازماید.
طبق گفتههای این تحلیلگر، برنامهریزی و نظم دو کلید طلایی دیگر برای موفقیت هستند. بیگچدز توضیح داد:
ورود به معامله همراه با برنامه و وفادار ماندن به حد سود و ضرر، همگی میتوانند در موفقیت شما نقش داشته باشند. همچنین، گام بسیار مهم دیگر این است که پس از پایان یافتن یک معامله، دفتر یادداشتی داشته باشید تا آنچه را از آن معامله آموختهاید، یادداشت کنید.
او همچنین افزود:
معاملهگران باید منظم باشند
داشتن برنامه معاملاتی؛ مهمترین رکن معاملهگری
طبق گفته متیو فیک، مدیر توسعه بازار در صرافی اکیکوین (OKCoin)، موفقیت در معامله احتیاج به نظم دارد. او همچنین افزود:
موفقیت مکرر نیازمند آمادهسازی است. معاملهگران جدید ممکن است بهراحتی در احساسات بازار گرفتار شوند و در نتیجه تصمیمهای اشتباه بگیرند. معاملهگران باتجربه پیش از ورود به یک معامله، استراتژی و پارامترهای مدیریت ریسک خود را تعریف میکنند. آنها بازار را مطالعه میکنند، استراتژی و مزیت معاملاتی خود را پیدا میکنند و بارها از آن بهره میگیرند. حرفهایها برای هر معامله، ساختار منحصربهفردی ایجاد میکنند.
فیک مثالی ساده توضیح داد که در آن، فرد در قیمتی تعیینشده و مشخص، وارد یک موقعیت لانگ میشود (یک دارایی یا محصول معاملاتی را میخرد). سپس، سطوح مشخصی را برای حد سود و ضرر خود در نظر میگیرد و اجازه میدهد تا معامله انجام شود. معامله یا به هدف میرسد و یا مقدار مشخصی پول را در حد ضرر از دست میدهد.
طبق توضیحات فیک، اگر تغییر قابلملاحظهای در شرایط بازار اتفاق بیفتد و به ارزیابی مجدد معاملات نیاز باشد، معاملهگران منظم به سیستم خود وفادار میمانند و تحت تأثیر احساسات کاذب بازار قرار نمیگیرند. همچنین، میزان حد ضرر نیز در این بین حائز اهمیت است. اگر معاملهگران کمتر از آنچه که برای هر معامله برنامهریزی و تعیین کردهاند، ریسک کنند، این امر برای ضررهای پیشبینینشده معامله در یک سیستم معاملاتی فضای بیشتری باز میکند.
فیک در این خصوص اظهار داشت:
عملکرد معاملهگر، با استفاده از یک ساختار مشخص و با گذر زمان، قابلپیشبینیتر و پایدارتر خواهد بود. همچنین، آنها میتوانند بخشی از فرایند معاملات خود را که برای افزایش بازده نیازمند بهبود است، جدا کنند. این اصول برای بازارهای سنتی و ارزهای دیجیتال یکسان است. موفقیت نیازمند زمان، تلاش، تحقیق و ساختار است. شخصیتهای مختلف بهسمت انواع متفاوتی از استراتژیهای معاملاتی جذب میشوند. با توجه به این امر، ایجاد استراتژی و مزیت معاملاتی مسئلهای شخصی و پویا است و با گذشت زمان، ممکن است تغییر کند.
ارزهای دیجیتال به مسیر خود در جهت پذیرش عمومی ادامه میدهند. در این بین، بسیاری افراد نیز در حال آزمایش شانس خود در معاملات این دسته از داراییها هستند. دستیابی به موفقیت در بسیاری از حوزههای زندگی نیازمند کار سخت، نظم و یادگیری است که با اندکی استعداد یا علاقه همراه باشد. معاملهگری نیز از این قاعده مستثنی نیست.
دیدگاه شما